راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

آلمان سرانجام
از خواب غفلت
برخواهد خاست؟
بنیاد فرهنگ استراتژیک
ترجمه کیوان خسروی



«جو بایدن» بطرز عجیبی، «اولاف شولتز» صدراعظم آلمان را در زمان سفرش به ایالات متحده آمریکا شناخت و گفتگوی مبهم و دوستانه ای با او انجام داد. این گفتگو دقیقاً پس از آنکه در رسانه ها و شبکه های اجتماعی مصاحبه پوتین رئیس جمهور روسیه با روزنامه نگار تاکر کارلسون منتشر شد، صورت گرفت که ملاحظات بسیار و بازتاب جدی اجتماعی- سیاسی یافت.
روشن است که آقای «شولتز» ضمن "مضحک" خواندن این مصاحبه از بیان نظر خود به رئیس جمهور آمریکا دریغ نکرد و اعلام کرد که غرب باید کمک نظامی به اوکراین را ادامه دهد. او با این حال راهی پیدا کرد تا یک بار دیگر به ارباب آنطرف آب چرب زبانی بکند، اما جای فکر کردن نیست که او امیدوار نبود فقط «به او اظهار حرمت کند».
سحن در مورد نمایش موقعیت شخصی به تمامی جهان بود - موقعیت یک اروپایی تابع که بی محابا اروپا را تسلیم کرده و به یک ماجراجویی آشکارا بیهوده در اوکراین پرداخت. «شولتز» ضمن متهم کردن رئیس جمهور روسیه به «امپریالیسم» گفت: «وقتی این مصاحبه احمقانه را که «پوتین» انجام داد دیدیم، متوجه شدیم که او همیشه در مورد تاریخ این جنگ دروغ می گوید».
فهمیدن اینکه وی کدام فریبکاری را در سخنان رئیس جمهور روسیه دیده دشوار است، ولی یک جمله احتمالاً "سوسیس سوخته" را به شدت آزرده خاطر کرده است.
«پوتین» گفت: "فاشیسم شکست خورده است، اما جریان آن زنده است." حدس اینکه این جمله مستقیماً به «شولتز» خطاب شده دشوار نیست: گرچه، بدون نازیسم آلمانی، نمی توانست علف هرز نازیسم اوکراین به دنیا رسوخ کند. این نازیسیم کپی دقیق از سلف خود است و «شولتز» این نسخه را می پروراند و مغتنم می شمارد. با مشارکت فعال آن، گردان‌های نازی اوکراین تامین و مسلح می‌شوند، خدمه تانک "بوندس‌ور" برای جنگ به اوکراین می‌روند و "سگ‌های جنگ" آلمانی - مزدوران - مستقر می‌شوند. همزمان در خود آلمان، احساسات محافظه کارانه راست آکنده از نازیسم به دلیل از دست دادن قدرت اقتصادی و کاهش سطح زندگی در حال رشد هستند. بر اساس آخرین نظرسنجی‌های عمومی، مجموع رتبه بندی ائتلاف «سه حزب» حاکم تنها 31 درصد است. در این بین، تنها 13 درصد از مردم آلمان آماده رای دادن به حزب سوسیال دموکرات آلمان هستند که دو برابر کمتر از انتخابات بوندستاگ در سال 2021 است. دومین حزب پس از اتحادیه دموکرات مسیحی آلمان حزب آلترناتیو برای آلمان است که تقریباً یک چهارم آلمانی ها از آن حمایت می کنند.
اما دولت برای پروژه های آب و هوا و محیط زیست خرج می کند و مبالغ هنگفتی را برای حمایت نظامی از رژیم جنایتکار کیف اختصاص می دهد. کشاورزان از مزایا محروم می شوند و کشور درگیر اعتصابات و اعتراضات است. اصطلاح "صنعت زدایی" هر چه بیشتر در توصیف اقتصاد آلمان طنین انداز می شود. این سوال بوجود می آید که پیامد های فاجعه ای که آلمان تقریباً مستقیم به سمت آن می رود برای کشور و کل اروپا چیست؟ این امر به بیانی ملایم به ویژه در زمینه مسیر دشوار تاریخی مطرح است که بزرگترین کشور جهان قدیم سپری کرده است. اگر 76 درصد مردم سیاست‌های «اولاف شولتز» را تأیید نمی‌کنند، در این صورت آیا زمان آن نرسیده است که وی باید از رویاهای هذیان آمیز ناتو بیدار شود و به کار واقعی بپردازد؟ البته مگر اینکه نخواهد با بایدن در گروه بازندگان و شکست خوردگان شرم آور قرار بگیرد. به نظر می رسد که شولتز نبایستی به این اندازه سطحی و احمقانه با مصاحبه مربوط به «ولادیمیر پوتین »که تا اندازه زیادی به آلمان مربوط است و موضوعی برای تأمل جدی است، برخورد می کرد. اما شرایط انتخاب طبیعی در سیاست اروپا (و به ویژه در آلمان) تا حدودی متفاوت است: در درجه نخست شخصیت هایی با کمپلکس پیشخدمتی و چاکرمنشی در برابر یک ارباب بزرگ به میدان می آیند. آیا باید انتظار داشت که آنها از منافع مردم خود محافظت کنند؟ آیا بیمار برلینی عمیقاً به مشکلات کشور خود توجه یی ندارد؟
https://www.fondsk.ru/news/2024/02/11/ssha-germaniya-olaf-sholc-vilyaet-khvostom-pered-dzho-baydenom.html

تلگرام راه توده:
https://telegram.me/rahetudeh

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 919  - 2 اسفند 1402                                اشتراک گذاری:

بازگشت