راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

9 دهه فاصله

میان مصاحبه های

استالین و پوتین

ژانا شویدسکایا- ساویتستکایا راسیا

ترجمه- آزاده اسفندیاری

  

با مقایسه واکنش جهانی به مصاحبه روزنامه نگار انگلیسی "هربرت ولز" با استالین، در سال 1934 و روزنامه نگار آمریکایی کارلسون، در سال 2024، با ولادیمیر پوتین، شباهت های تاریخی بی نظیری وجود دارد.

سال 1934، زمان سرنوشت سازی بود. در اتحاد جماهیر شوروی، برنامه پنج ساله اول به تازگی با موفقیت پشت سر گذاشته می شد، برنامه ها برای صنعتی کردن کشور انجام گردید، تقویت مزارع اشتراکی در روستاها آغاز شده و اولین کشور سوسیالیستی جهان با سرعت بی سابقه ای راه توسعه را می پیمود. در همان زمان، جهان غرب دوران بحران اقتصادی و اخلاقی حادی را تجربه می کرد. چهار ستون نظام سرمایه داری به لرزه درآمده بود. فاشیسم که از دهه 1920 در ایتالیا جان می گرفت، در اروپا داشت سر برمی آورد و متعاقب آن در دهه 1930 در آلمان هیستری ناسیونالیستی تشدید شد. در ایالات متحده، سیستم اجتماعی پس از رکود بزرگ رو به افول بود، فرانکلین روزولت تلاش می کرد تا کشور را از متلاشی شدن رها سازد. بسیاری از متفکران و روشنفکران در آن سال ها اتحاد جماهیر شوروی به رهبری استالین را جایگزینی برای نظم جهانی سرمایه داری می دانستند. متعاقباً بورژواها، اتحاد جماهیر شوروی را خطری برای موجودیت خود می دیدند.

 

2024، قرن بیست و یکم

 

دومین سال عملیات نظامی ویژه روسیه در اوکراین به پایان رسید.

به مدت دو سال، فضای اطلاعاتی جهان تحت سلطه یک دیدگاه واحد در باره رویدادهای اوکراین است که از منابع غربی منتشر می شود. دسترسی روسیه به رسانه های جهانی بسته شده و روسیه هراسی خیلی از کشورها را در برگرفته است. تحویل سلاح به اوکراین، برای مبارزه و جنگ با "هیولا"ی روسیه است که تصاویر آن به مدت دو سال توسط رسانه های جهانی با سماجت هیستریک دنبال می شود.

همزمان، در ایالات متحده آمریکا، کانادا و دیگر کشورهای غرب، شکل جدیدی از استثمار مردم بر اساس ارزشهای لیبرالی مدرن، یعنی تنوع جنسیتی، تغییر جنسیت بیولوژیکی و سایر اضداد در حال اجرا است. انحرافات انسانی و ضد طبیعت انسانی که شیطان پرستی واقعی است، ترویج می شود. در این راستا، موضع قاطع روسیه بر اساس مفاهیم سنتی اخلاق و خانواده، در غرب مورد نفرت بیشتر قرار می گیرد.

همه چیز در 9 فوریه 2024 اتفاق افتاد. علاقه به مصاحبه ولادیمیر پوتین، رهبر روسیه با تاکر کارلسون، مفسر آمریکایی، رکورد تعداد تماشاگران در رتبه بندی بالاترین پخش کننده های جهان فراتر رفت. بیش از 150 میلیون بازدید فقط در روز اول، تنها در سایت X )ممنوع در فدراسیون روسیه) و ده ها سایت دیگر نمونه ای از استقبال مردم جهان از این مصاحبه بود. تا 11 فوریه 2024، تعداد کل بازدیدهای مصاحبه در همه پلتفرم ها یک میلیارد بود. هرگز در تاریخ روزنامه نگاری چنین نمونه ای سابقه نداشته است.

پوتین با مصاحبه خود یک شالوده بیان جهانی متشکل از مردم عادی را پایه گذاری کرد، مردمی فارغ از دستور کار نئو لیبرالیسم مدرن.

هر چند در مصاحبه پوتین مطلبی در باره شکل جدیدی از استثمار مردم تحت پوشش یک دستور کار لیبرال مدرن گفته نشده است ( کاملاً بیهوده: این موضوع می تواند عامل اتحاد نیروهای سالم در اطراف روسیه شود)، مصاحبه او به این موضوع اختصاص داشت: مشروعیت تاریخی حق روسیه برای حفاظت از سرزمین های جنوبی خود، گسترش ناتو به شرق و استفاده از دلار آمریکا به عنوان یک سلاح سیاسی و سایر موضوعاتی که در دستور کار مدرن قرار دارند. با این حال، غرب از این واقعیت خشمگین شد که کنترل اطلاعات و محاصره خبری در حال شکسته شدن بود و روسیه توانست دیدگاه خود را بیان کند. این مصاحبه نشان داد که پوتین یک هیولای شیطانی نبود، بلکه یک رهبر باهوش و محتاط که به خوبی به تاریخ کشور خود واقف است و میداند که چه میخواهد.

واکنش مقامات اروپا و ایالات متحده وجه مشترکی را نشان می دهد: "چگونه پوتین جرأت می کند چیزی بگوید که با درک ما از نظم جهانی مطابقت ندارد؟"، "کارلسون چرا جرات کرد بدون تایید ما چنین مصاحبه ای را انجام دهد؟" آیا ماسک، جرات دارد بستری برای پخش آن فراهم کند؟

در پس ناله های غربی ها می توان ترس از دست دادن هژمونی و کنترل بر نظم جهانی را احساس کرد.  در این زمان، نظر اکثریت نیروهای ترقی خواه جهان به این واقعیت می رسد که مصاحبه کارلسون با پوتین، تجزیه انحصاری اطلاعاتی جهانی موجود و ایجاد مدلی نوین با دور زدن رسانه های کلیدی متعلق به سرمایه داری جهانی فرا رسیده است. روسیه به وضع قوانین جدید بازی ادامه می دهد و همراه با سایر کشورها، مراکز نفوذ جدیدی را ایجاد می کند.

 در باره مصاحبه هربرت ولز، با استالین، مقداری تلاش لازم بود تا متن آن را بطور کامل به دست بیآورم. همه منابعی که در دست هستند، یا گزیده ای از این مصاحبه را ارائه می دهند یا یک نسخه کوتاه شده را. من به نسخه اصلی علاقه مند بودم و بالاخره توانستم و آن را پیدا کردم.

 

اتحاد جماهیر شوروی به عنوان جایگزینی برای نظم جهانی سرمایه داری!

 

 سال 1934برای ولز، در حالی که در سفری به اتحاد جماهیر شوروی برای جذب اعضای جدید به انجمن جهانی قلم داشت، فرصت نادری پیش آمد تا با جوزف استالین رهبر اتحاد شوروی مصاحبه کند. این مصاحبه متعاقباً از سوی مخالفان و موافقان مورد انتقاد قرار گرفت، اما محتوای آن به وضوح اعصاب نمایندگان هر دو اردو را به هم ریخت.

استالین و ولز در 23 ژوئیه 1934 در مسکو ملاقات داشتند و تقریباً سه ساعت از طریق یک مترجم صحبت کردند. ولز در آخرین فصل از کتاب خود، مقاله ای در باره زندگی نامه، گزارشی یک طرفه از این گفتگو ارائه می دهد.

مالکوم کاولی، نویسنده و مورخ آمریکایی، در مقاله ای به تاریخ 24 آوریل 1935 در نشریه "نئو ریپابلیک"، از مخالفان ولز و انتقاد از این مصاحبه می نویسد:

 درام این دیدار در تقابل بین دو سیستم تفکر بود. استالین به نمایندگی از کمونیسم، از جانب میراث زنده مارکس، انگلس و لنین، بسیار مقتدرانه و مسلط صحبت کرد. ولز، یک مقام رسمی نبود و از طرف خود نظر می داد، اما با صدای لیبرالیسم انگلیسی-آمریکایی صحبت می کرد. استالین نماینده طبقه پرولتاریای همه کشورها بود. ولز، ادعا می کرد که منافع کل بشریت را نمایندگی می کند، در حالی که در واقعیت از کارگران فنی طبقه متوسط دفاع می کرد. استالین مدافع انقلاب و ولز، مخالف خشونت بود. او نظم جهانی جدیدی را متصور می شد که بدون درد از طریق آموزش و پرورش و معجزه ناگهانی، روح انسان نوین پرورش می یابد. استالین، عملاً مشغول ایجاد نظم جدیدی بود تا خطوط کلی آن را از کارهای زیرزمینی متروی مسکو و جنگلهای اطراف خانه شوراها جدا کند. علاوه بر این، این دو فرد در سنین مختلف و از کشورها وشرایط اجتماعی مختلف بودند. استالین نماینده عصر آهن و فولاد روسیه بود و ولز، خوش بینی و ایمان به آینده انگلستان قبل از جنگ جهانی اول را داشت.

... استالین که مودبانه از ولز، اجازه سیگار کشیدن خواسته بود، پیپ بزرگ خود را می مکد و به آرامی به سوالات پاسخ می دهد. ولز، به سرعت به سراغ موضوعات جدید می رود. آنها در دنیاهای مختلف صحبت می کنند: استالین در حال آهنین، ولز، در آینده طلایی. وحدت دیدگاه بین آنها وجود ندارد. در هر صورت ناتوانی در برقراری ارتباط طرفین تقصیر استالین نیست. او با حوصله گوش می دهد، به آنچه ولز می گوید فکر می کند و بدون هیچ عجله و اغماضی نقطه به نقطه پاسخ می دهد. همانطور که اگر سعی می کرد اهداف انقلاب روسیه را برای یک کارگر فاقد سواد اما تأثیرگذار کارخانه "پوتیلوف" توضیح دهد، انجام می داد. ولز، عملاً گوش نمی دهد. او یک واعظ است، وی حامل پیامی است و از عقاید خود با تلاش تزلزل ناپذیر دفاع می کند. در پایان مصاحبه سه ساعته، او در حالی که هیچ چیز را فراموش نکرده و چیزی هم نفهمیده است، می رود، جز اینکه نمی تواند استالین را لیبرال کند.

مصاحبه طولانی است، سه ساعت طول کشید، اما ارزش خواندن کامل آن را دارد...

 ولز، سه بار از روسیه دیدن کرد. بار اول، زمان سلطنت تزارها در سال 1913. سپس در سال 1920 با لنین در کرملین ملاقات داشت. وقتی طرح الکتریکی کردن کشور توسط لنین، به ولز نشان داده شد که ساخت دهها نیروگاه و انتقال کل بخشهای اقتصاد کشور شوراها به برق را پیش بینی می کرد، او شک داشت. به خاطر همین نقشه ها بود که ولز، لنین را "رویا پرداز کرملین" نامید و باور نداشت که کشوری که پس از جنگ داخلی ویران شده بود، قادر باشد آنچه را که کشورهای سرمایه داری توسعه یافته هنوز قادر به انجام آن نبوده اند، انجام دهد. پس از بازگشت از روسیه شوروی، ولز، کتابی به نام روسیه در تاریکی نوشت که در آن تردیدهای خود را در باره برنامه های بلشویکی خاطر نشان کرد.

او در سومین دیدار خود، در 1934 با استالین صحبت کرده بود. در طول این چهارده سال، روسیه از یک کشور "در تاریکی" به کشوری روشن و پیشرفته تبدیل شده است که صنعتی شدن را در مقیاسی بی سابقه ادامه داده است. اتحاد جماهیر شوروی که به سرعت در حال توسعه بود، بورژوازی غرب را به وحشت انداخت. به ویژه در پس زمینه فروپاشی "رکود بزرگ" در ایالات متحده و قدرت فزاینده فاشیسم در اروپا آنها اتحاد شوروی را تهدیدی برای نظام سرمایه داری و موجودیت خود می دانستند. آنچه استالین در مصاحبه با ولز گفت نه تنها برتری سوسیالیسم بر سرمایه داری را تایید می کند، بلکه توسط بسیاری از متفکران مترقی به عنوان گامی منطقی در توسعه جامعه انسانی و جایگزینی سرمایه داری با سوسیالیسم تلقی می شود. به همین دلیل بود که بورژوازی غرب این مصاحبه را با دید خصومت آمیز نگاه کرد.

این مصاحبه برای ما ( انسانهای پسا شوروی) جذابیت دارد و جالب است، نه از منظر نوستالژی که در سال 1991 کل کشور را از دست دادیم، بلکه ارزش آن در جای دیگری نهفته است. این مصاحبه به ما امکان می دهد دوباره هدفی را که باید برای رسیدن به آن تلاش کنیم مرور کرده و ببینیم و متوجه شویم که اگر در سرمایه داری باقی بمانیم چه سرنوشت شومی در انتظار ما خواهد بود. حصول و بدست آوردن عدالت اجتماعی در سرمایه داری امری است غیرممکن و این تنها یکی از نتایج این دو مصاحبه است.

 

https://sovross.ru/2024/02/21/dva-intervju-razdelennye-devyatju-desyatiletiyami

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetude

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 920  - 9 اسفند 1402                                اشتراک گذاری:

بازگشت