راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

جهان پرتنش و در حال گذار

نیازمند سیاستی متناسب با آن است

  

از ما سئوال کرده اند که چرا درباره حمله 7 اکتبر حماس به اسرائیل و غافلگیر شدن تمام نهادها و سیستم های امنیتی بیشتر نمی نویسید؟

در پاسخ باید گفت:

3 ماه از آن حادثه گذشته و اکنون خبرهای مربوط به غزه در اولویت قرار گرفته و در دنیای خبر، همیشه "خبر، خبر را می خورد". یعنی خبری که یک روز و یا چند روز در صدر بوده، با یک خبر مهم دیگر از صدر به زیر می آید، اما فراموش نمی شود و در تفسیرها و مقالات و لابلای اخبار مربوط به آن حادثه نیز گاه تکرار می شود.

 

درباره واقعه 7 اکتبر ما در همان روزهای داغ بودن خبر آن، چند بار تکرار کردیم و همچنان براین عقیده ایم که فلج سیستم کنترل امنیتی مرزها و حتی شهرک ها و پایگاههای نظامی اسرائیل در آنسوی غزه، اقدامی بسیار پیچیده بود و حماس بدون یاری گرفتن قادر به انجام آن نبود. این که چگونه و از چه طریق این یاری گرفته شد بر ما معلوم نیست اما همچنان بر این تصوریم که کارشناسان روسی و ایرانی در این امر نقش مهمی داشته اند.

از ما درباره اتحاد روسیه و ایران و برخی مصاحبه ها و اظهار نظرهای وزیر خارجه روسیه (از جمله درباره سه جزیره ایرانی) سئوال کرده اند.

دراین باره نیز نظر ما کاملا روشن و آشکار است و تحت تاثیر این و یا آن اظهار نظر دیپلماتیک (که گاه به نرخ روز و برحسب شرایط بصورت تاکتیکی مطرح می شود) تغییر نمی کند. حتی اگر از دهان وزیر خارجه روسیه و یا رئیس جمهور چین بیرون آمده باشد. ما، بازی با این نوع اظهار نظرها که به بادهای فصلی و زودگذر می مانند را، گذاشته ایم برای رسانه های روس ستیز و چین گریز و طرفدار پیوند با امریکا و غرب در داخل کشور.

ما میدانیم که میان ایران و روسیه یک اتحاد عمیق نظامی برقرار شده است، که امریکا و غرب بشدت با آن مخالف اند و از هر طریق و راه و امکان سعی در تخریب آن دارند. از جمله از طریق خبرسازی، برجسته کردن یک جمله از یک مصاحبه دیپلماتیک و دهها و دهها امکان دیگر.

اتحاد نظامی کنونی میان ایران و روسیه، در سالهای اخیر، از جمله دلائل بازدارنده امریکا، اسرائیل و محور ناتو برای اقدام نظامی علیه ایران بوده است. این اتحاد نظامی، بتدریج به اتحاد اقتصادی و یا به زبانی دیگر، به همکاری اقتصادی فرا روئیده که به سود هر دو کشور است. همچنان که همکاری نظامی میان روسیه و ایران به سود هر دو کشور است. در ادامه همین اتحاد است که ایران به عضویت رسمی پیمان شانگهای، اوروآسیا و بریکس پذیرفته شده و پیوند با چین نیز چند گام به جلو برداشته است. اگر از مواهب و نتایج اقتصادی این دو اتحاد و همکاری تاکنون آنگونه که شایسته است؛ در ایران استفاده نشده، این بدلیل ناتوانی دولت و مجلس، چند دستگی در حاکمیت و در راس آن، مقاومت الیگارش ها و مافیاهای اقتصادی - تجاری است که سود خود را در پیوند بلامنازع با غرب می بینند. درحالیکه سیاست ملی و راهبردی امروز ایران، با توجه به مجموعه شرایط حاکم برجهان، نه تنها می تواند، بلکه باید سیاست نگاه به شرق باشد. این سیاست تاکنون چند بار بعنوان سیاست راهبردی ایران از سوی رهبر جمهوری اسلامی مطرح شده، اما بر خلاف تصورات غالب که رسانه های فارسی زبان خارج از کشور بی وقفه بدان دامن می زنند، حرف و نظر او فصل الخطاب نیست و قدرت های بازدانده و مقاومت کننده در برابر سیاست "نگاه به شرق"دستی توانا در حاکمیت، رسانه ها و نهادهای حکومتی دارند و از پشتیبانی مستقیم و غیر مستقیم قدرت های جهانی مخالف این سیاست نیز برخوردارند. هدایت جامعه به سوی روسیه ستیزی و چین گریزی را همین قدرت چند لایه برعهده دارد.

ضعف بزرگ سیاست راهبردی نگاه به شرق، نداشتن یک سازمان حزبی منسجم با طرح و برنامه و بیرون آمدن دولت و مجلس از درون این سازمان حزبی است. با تشکیلات امام جمعه ها و مداحان و این نوع سازمان ها نمیتوان چنین سیاستی را پیاده کرد و آن را با ساختار دولت فلج و نا همآهنگ با سیاست گردش به شرق کنونی پیش برد. ما از هم اکنون پیش بینی می کنیم که پس از در گذشت رهبر کنونی جمهوری اسلامی، این ضعف بزرگ فراتر از چشم اسفندیار در جمهوری اسلامی عمل خواهد کرد و کار به تصفیه هائی توام با تسویه حساب خواهد کشید.

به دو سئوال دیگر هم باید با صراحت پاسخ بدهیم:

1- سیاست گردش به شرق و یا نگاه به شرق به هیچ وجه به معنای قطع ارتباط با کشورهای غربی، از جمله امریکا نیست، اما به این شرط که این ارتباط و مناسبات در چارچوب منافع ملی و احترام به حق حاکمیت مردم ایران باشد.

2- برخلاف کارزاری که مخالفان سیاست گردش به شرق آن را در جامعه و از طریق مطبوعات و مجامع روشنفکری و هنری ایران دنبال می کنند، سیاست نگاه به شرق به معنای استبداد و جلوگیری از آزادی های مدنی، مطبوعاتی، حزبی و بطور کلی سیاسی و اجتماعی نیست و نباید هم باشد. این وصله را باید از تن سیاست گردش به شرق جدا کرد و اجازه مانور به مخالفان گردش به شرق نداد. ما اعتقاد داریم که در چارچوب سیاست نگاه به شرق، بسیاری از مشکلات اقتصادی ایران و در واقع مشکلات اقتصادی چند ده میلیون مردم ایران که با بحران اقتصادی دست و پنجه نرم می کنند قابل حل است. البته، باز به شرط بر سر کار بودن یک دولت مقتدر، ملی، دارای برنامه مدون و نا آلوده به فساد و رانت خواری و رها از چنبره مافیاهای اقتصادی.

ما، این کارپایه را بدون تزلزل پیش برده و خواهیم برد. سیاستی که در واقع از سال 1393، با انتشار یادداشت سردبیری تحت عنوان «جهان وارد مرحله ای نوین و جبهه بندی های نوین شده و ایران باید تکلیف خود را روشن کند» بتدریج و گام به گام پیش برده و پی گرفته ایم و بویژه با آغاز ورود ارتش روسیه به اوکراین و جنگ ناتو با روسیه، این سیاست استراتژیک خود را در چارچوب "جهان چند قطبی" میدانیم. در واقع جهان با آغاز جنگ در اوکراین وارد مرحله نوینی شد که تمام تحلیل های گذشته، از ساختار جمهوری اسلامی، تضادهای جهانی، صف بندهای داخلی و خارجی را تحت تاثیر خود قرار داد و باید در آنها تجدید نظر می شد که راه توده چنین کرد. بویژه در باره جنبش اصلاحات در ایران که می بایست در چارچوب شرایط نوین جهانی و تاثیر مستقیم آن روی تحولات ایران تعریفی متناسب به این تغییر و بویژه همسو با استراتژی "گردش به شرق" از آن ارائه می شد.

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 914  - 27 دیماه 1402                                اشتراک گذاری:

بازگشت