راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

امپراطوری امریکا

با 900 پایگاه نظامی

متلاشی خواهد شد!

پورتال آلمانی «صفحات تفکر»

مقاله اسکار لافونتن- ترجمه عسگر داوودی

  

همزمان با تظاهر اتحادیه اروپا به هماهنگی درونی خود، یک جنگ اقتصادی نامرعی با شعار هماهنگی با ایالات متحده، علیه اروپا اعمال می شود. چرا تاکنون این واقعیت که ایالات متحده در حال جنگ اقتصادی علیه اروپا است، توسط شیفتگان سیاستهای ایالات متحده در اروپا اعتراف نشده است؟ حتی زمانی که ایالات متحده در سال 2022 «قانون کاهش تورم» را با ارزش حدود 400 میلیارد دلار تصویب کرد. با تصویب این قانون یک بار دیگر «رقابت» مورد ادعا در «بازاراقتصاد آزاد سرمایه داری» در عمل تحریف شد. شرکت های امریکایی یارانه های سنگینی گرفته اند و شرکت های اروپایی یا به ایالات متحده جذب شده اند یا مجبور به گسترش تولید خود نه در اروپا بلکه در ایالات متحده شده اند. تحریم های تحمیلی ایالات متحده علیه روسیه از جیب اروپا نیز عملا شبیه چاقویی دو لبه اقتصاد اروپا را هدف گرفته است.

(قانون کاهش تورم ایالات متحده شامل یک بودجه یارانه ای 370 میلیارد دلاری است که بمنظور کم کردن مالیات ها بر سود شرکت ها در آمریکا تصویب شده است. دولت آمریکا می خواهد میلیاردها دلار یارانه به خریداران خودروهای برقی بپردازد که در ایالات متحده مونتاژ می شوند. قانون اختصاص یارانه، بویژه بازار تولید خودرو را در اروپا تحت تاثیر قرار داده و ترس از مهاجرت سرمایه گذاری های آینده گرا از اروپا به ایالات متحده را در اروپا دامن زده است. بیم آن می‌رود که مثلا شرکت‌های تولید کننده اروپایی در نتیجه ارزان قیمت بودن خودرو مونتاژ در آمریکا از رقابت در این کشور باز مانده و آسیب‌پذیر شوند. اروپا معتقد است قانون کاهش تورم در آمریکا قوانین تجارت بین‌المللی را هم نقض می‌کند.

شورای کارشناسان اقتصادی آلمان و فرانسه، انتقاد کردند که برخی از الزامات «قانون کاهش تورم» در تضاد با اصول سازمان تجارت جهانی (WTO) است. این قانون می تواند شرکت های اروپایی را به دلیل گران بودن هزینه تولید و درنتیجه بالا بودن قیمت فروش به مهاجرت تولیدی دائمی به ایالات متحده ترغیب کند. قیمت بالای انرژی در اروپا زمینه دوم امکان مهاجرت تولید کنندگان از اروپا به آمریکا را فراهم می کند. ببدین ترتیب کسب و کار تولید کنندگان و کارکنان صنایع اروپایی‌ها مورد تهدید است.

اولاف شولتز، صدراعظم آلمان، اجرای این قانون را در آمریکا «مسابقه یارانه ای مهار نشده» عنوان کرد. به نقل از پورتال تلویزیون «ان تی وی» آلمان، «امانوئل ماکرون»، رئیس جمهور فرانسه نیز در جریان سفر به ایالات متحده به شدت ازاین قانون انتقاد کرد. او گفت: با پرداخت یارانه به تولیدات در آمریکا قیمت آنها ارزان شده و در رقابت با تولیدات اروپایی بسیاری از مشاغل در اروپا معرض خطر نابودی قرار می‌گیرند. این تصمیمات در مناسبات غرب شکاف ایجاد می کند.م)

 

از طرفی مجالس سنا و کنگره در واشنگتن قانونی را با هدف کاهش نفوذ روسیه در اروپا و اوراسیا تصویب کردند. این قانون در سال 2008 رسما مخالفت با ادامه و تکمیل لوله گاز شمالی دوم (نورد استریم 2) را از روسیه به آلمان اعلام کرد. این قانون تصریح می کند که تصمیمات تحریمی ایالات متحده در آینده به عنوان حقوق بین الملل ارزیابی خواهد شد و نقض آن طبق قوانین مدنی و جزایی در ایالات متحده تحت پیگرد قانونی دارد!

در دسامبر 2017، دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان شرکت سوئیسی Allseas را که لوله‌های نورد استریم را مستقر می کرد، تهدید کردند که اگر ادامه کار خط لوله گاز دوم به سمت آلمان را ظرف 48 ساعت متوقف نکند، «نابود» خواهد شد. شرکت سوئیسی «تعظیم» کرد. البته «کریستین کرن»، صدراعظم وقت اتریش، این شهامت را داشت که این قوانین ایالات متحده را «نقض فاحش» قوانین بین‌المللی بداند. «یک صدراعظم شجاع آلمان» نیز آن زمان اظهارات مشابهی کرده و مهمتر از همه، شعار «انفجار نورد استریم» را اعلان جنگ توسط ایالات متحده آمریکا علیه آلمان ارزیابی می کرد.

«امانوئل تاد» که یک مورخ فرانسوی است و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی را در سال 1796 پیش‌بینی کرد و سال 2002 کتاب خود قدرت جهانی ایالات متحده آمریکا «یک آگهی فوت» را منتشر کرد، در اوایل سال جاری در مصاحبه‌ای با نشریه «دنیای هفته» گفت: «هدف اصلی گسترش ناتو در اروپای شرقی نه یک اولویت علیه روسیه، بلکه برنامه ای حساب شده علیه آلمان بود. آلمانی که امنیت خود را به آمریکا سپرده است، خود در سیبل آمریکایی‌ها واقع شده است. آلمانی‌ها به خوبی می‌دانند که لوله های انتقال گاز از روسیه به آلمان توسط آمریکایی‌ها منفجر شده است، اما نمی‌توانند آن را بگویند.» کار بجائی کشیده شده که ایالات متحده خبر انفجار را قبل از صدراعظم آلمان منتشر می کند با این هدف که تلقین کند «چون صدراعظم شولتز قبلا از برنامه انفجار خطوط لوله مهم گاز آلمان و اروپا اطلاع داشته و عکس العملی انجام نداده است بنابراین مرتکب خیانت شده است.» البته خود صدراعظم نیز بی اطلاعی قبلی از برنامه انفجار لوله های گاز را تکذیب نمی کند. روزنامه های وابسته به کنسرن های رسانه ای بین المللی مستقر در آلمان نیز، اصراری بر پرده برداری از این واقعه ندارند. ظاهرا سرگرمی های مهم تری، برای مطرح کردن جامعه دارند. در نتیجه موضوع در سکوت به فراموشی سپرده می شود.

«امانوئل تاد» در گفتگوی با روزنامه «ولت وخه» ادامه می دهد: «حقیقت این است که این آلمانی ها هستند که مورد حمله آمریکایی ها قرار گرفته اند. آمریکائیها می خواستند آنها را از گاز روسیه جدا کنند. غرب ارزش های خود را از دست داده و در مارپیچ خود تخریبی قرار دارد. اروپا در حال بازگشت به زیر سلطه آمریکاست.»

زبیگنیو برژینسکی، مشاور امنیتی سابق جیمی کارتر، رئیس‌جمهور آمریکا، نیز قبلاً در کتاب خود با عنوان «تنها قدرت جهانی» در سال 1997 به چنین موضوعی اعتراف کرده بود: «واقعیت ساده این است که اروپای غربی و اروپای مرکزی به طور فزاینده‌ای عمدتاً تحت الحمایه آمریکا باقی می‌مانند، تا دست نشاندگان و خراجگذاران دیروز را به یاد بیاورید.»

بیاد داشته باشیم امپراتوری روم نیز لژیون هایی را فرستاد تا مردم را تحت سلطه خود درآورد و آنها را خراجگذار خود کند. ایالات متحده فقط زمانی که دید ارتش سرخ در شرف شکست رایش سوم و تسلط بر منطقه است در نرماندی فرود آمد. ایالات متحده می خواست اروپای غربی را زیر بال خود گرفته و صاحب شود. شارل دوگل، رئیس جمهور افسانه ای فرانسه، برنامه و هدف ایالات متحده برای آینده اروپای غربی را پیش بینی کرده بود. او زمانی که قرار بود در مراسم فرود متفقین در نرماندی شرکت کند، نپذیرفت و به سخنگوی مطبوعاتی خود «آلن پیرفیت» گفت: «فرود متفقین در 6 ژوئن 1944 موردی برای انگلوساکسون ها بود. در این برنامه فرانسه عملا اخراج شده. آنها آگاهانه قصد داشتند خود را در فرانسه به عنوان یک کشور متخاصم، مانند ایتالیا و آلمان «نصب» کنند. آنها حتی دولت نظامی متفقین در سرزمین های اشغالی مورد نظر خود را آماده کرده بودند که فرانسه را با توجه به الزامات ارتش ایالات متحده اداره کنند و حالا شما از من می خواهید که به آنجا بروم تا فرود انگلوساکسون ها را که مقدمه اشغال دوم کشور است، گرامی بدارم؟»

دوگل خواستار یک سیاست مستقل اروپایی بود. برای این منظور، او «معاهده الیزه» را با آلمان منعقد کرد و عمیقا ناامید شد که مجلس آلمان مطیعانه الزامات ایالات متحده را تائید کند. پس از آن رئیس جمهور فرانسه به طور مداوم توسط ایالات متحده مورد کارشکنی قرار گرفت. مرکز این آشفتگی سفارت امریکا در پاریس بود. از آنجا فرانسوی ها در تمام سطوح اجتماعی استخدام می شدند و گاهی اوقات بمنظور تبلیغ نمایندگی مواضع امریکایی ها و نیز به منظور تضعیف دوگل و تحمیل سیاست هژمونیک ایالات متحده به فرانسه خریداری می شدند. این سیاست نفوذ مداوم توسط تمام سفارتخانه های ایالات متحده در اروپا تا به امروز ادامه دارد.

علاوه بر جنگ های اقتصادی ایالات متحده علیه چین، روسیه و اروپا، جنگ های اطلاعاتی قدرتمندترین قدرت نظامی جهان علیه رقبای خود نقش فزاینده ای در عصر اینترنت ایفا می کند. تبلیغات جنگی همیشه وجود داشته است. هنگامی که «وودرو ویلسون» رئیس جمهور ایالات متحده، می خواست در جنگ جهانی اول مداخله کند،75 هزار سخنران را به شهرها و روستاها فرستاد تا مردم امریکا را علیه آلمانی ها تحریک کند. سالها بعد، در جریان (حمله عراق به کویت.م) ایالات متحده بمنظور توجیه حمله نظامی به عراق تبلیغات باورنکردنی دروغینی را از طریق یک آژانس تبلیغاتی گسترش داد تا دخالت نظامی خود را در سال  1990 به عراق حق بجانب نشان دهد. بدینگونه که طبق برنامه ای از قبل تنظیم شده دختر بچه ای گریان را در مقابل دوربینهای تلویزیونها نشاندند تا او بگوید با چشم خود دیده است که سربازان عراقی نوزادان کویتی را از زیر دستگاههای انکوباتور ( دستگاه های مراقبت از نوزادان نارس.م ) در بیمارستانهای کویت بیرون کشیده و آنها را رها می کردند تا در عذاب بمیرند. البته پس از چندین سال ویدئو جدیدی از این دختر داوطلبانه منتشر شده است و او اعتراف کرده است که او دختر سفیر وقت کویت در آمریکا بوده و در آن تاریخ تمام ادعاهای دروغینش توسط عوامل امنیتی آمریکا به او آموزش داده شده بود. او اصلا چنین صحنه هایی را مشاهده نکرده است.

اکنون دیگر موضوعی ناآشنا نیست که قبل از حمله نظامی دوم آمریکا به عراق، دروغ وجود سلاح های کشتار جمعی در عراق نیز اختراع شد تا افکار عمومی جهان را به لزوم تهاجم آمریکا به عراق قانع کند. بدین ترتیب با یک تیم رسانه ای غول پیکر، دولت جرج دبلیو بوش پسر سالها مردم را در ایالات متحده فریب داد.

 پنتاگون اکنون ارتشی متشکل از60  هزار نفوذی سایبری راه اندازی کرده است تا چهره ای رنگین، آزادی خواه و دوست داشتنی از امپریالیسم آمریکا بنمایش بگذارند. تا با تبلیغات جنگی آغشته به رنگ و لعاب آزادی و دموکراسی همچنان جوانان بی خبر از دنیا را فریب دهد. تا سربازان سایبری این کشور به ادعای جیمی کارتر «جنگجوترین کشور در تاریخ جهان» اما غرق در بحران همچنان مجسمه آزادی را بنمایش بگذارد.

 

در مقطع زمان فعلی بزرگترین اسیب به اروپایی ها ناشی از این واقعیت است که ایالات متحده پای آنها را به تمام جنگ های تجاوزکارانه و ناقض قوانین بین المللی می کشاند. این موضوع مشخصا در مورد تجاوز نظامی به یوگسلاوی، افغانستان، عراق، سوریه، لیبی و اوکراین صادق است. جنگ اوکراین جنگی است که با نقض قوانین بین المللی از طریق گسترش ناتو به سمت شرق، کودتای 2014 «میدان» و سال ها تسلیح مجدد اوکراین تحریک شده است. در تمام این جنگ ها، ایالات متحده تلاش می کند تا حد ممکن هزینه جنگ را به گردن کشورهای دست نشانده اروپایی خود بیندازد. در این جنگ نیز مطابق معمول اروپایی ها مسئول پذیرش پناهندگان هستند. همچنین هیچ رئیس دولت اروپایی جرات نکرد به دونالد ترامپ، رئیس جمهور امریکا اعتراض کند، زمانی که او از اروپایی ها خواست تا به پرداخت بودجه سالیانه 2 درصدی ناتو اقدام کنند. در ضمن کشورهای اروپایی هر ساله میلیاردها یورو برای مراقبت از مهاجرین و پناهندگان جنگ هایی که ایالات متحده در سطح جهان مسئول راه انداختن آنها است، هزینه می کنند، در حالی که واشنگتن پایش را ماهرانه از معرکه بیرون کشیده است.

اما اروپایی ها در معرض بزرگترین تهدید ها از طرف ایالات متحده قرار می گیرند اگر به خود اجازه دهند خود را از جنگ سرد فعلی که در حال رویش به جنگی گرم است کنار بکشند. زمانی که امانوئل ماکرون، رئیس جمهور فرانسه در سفر خود به پکن گفت که اروپایی ها نباید به خود اجازه دهند به جنگ هایی که مربوط به آنها نیست وارد شوند، بلافاصله توسط رعیت های اروپایی امریکایی غرب مورد انتقاد قرار گرفت، حتی توسط سیاستمداران شاغل در دولت سه حزبی سوسیال دموکرات آلمان.

اما یک موضوع نباید نادیده گرفته شود. این که تاکنون از تاسیسات مستقر نظامی ایالات متحده در اروپا برای جنگ های تجاوزکارانه ایالات متحده در نقض قوانین بین المللی استفاده شده است. اروپایی ها در تمام جنگ های ایالات متحده به شرکت واداشته می شوند. نباید فراموش کرد اگر رویارویی نظامی بین امریکا و چین به عمل نظامی منتهی شود، چینی ها تمام فرودگاه ها و مراکز فرماندهی امریکا در اروپا را هدف قرار خواهند داد تا آنها را نابود کنند.

بنابراین اروپایی ها اگر بخواهند زنده بمانند، مجبورند سیاستی غیر وابسته و مستقل پیشه کنند و خود را از نظارت ایالات متحده آزاد سازند. در شرایط فعلی اروپائی ها بین استراتژی تهاجمی امریکایی ها و استراتژی دفاعی روس ها، در وضعیت ذهنی نفس گیر و سردرگم گرفتارند، این به ویژه شامل حال آلمانها می شود «امانوئل تاد» می گوید: «وقت آن است که اروپایی ها بر سردرگمی ذهنی غلبه کنند.»

و اما در باره امریکا. شما می توانید بینش مورخ «پل کندی» را در پرفروش ترین کتاب خود «ظهور و سقوط قدرت های بزرگ» به یاد داشته باشید: "گسترش بیش از حد امپراتوری منجر به کاهش  قدرت جهانی امپراطوری می شود."

استقرار 900 پایگاه نظامی در هر قاره، بزرگترین بودجه جنگی در تاریخ جهان و 251 مداخله نظامی از سال 1991 که توسط سرویس تحقیقاتی کنگره ایالات متحده ذکر شده است، نشانه های کلاسیک از کشش بیش از حد توان آمریکا است. تلاش ناامید کننده برای باقی ماندن بعنوان تنها قدرت جهانی این واقعیت را نادیده می گیرد که ظهور اروپا برای تبدیل شدن به مرکز قدرت جهان در قرون وسطی، بسیاری از مراکز قدرت را در خود اروپا تحمل کرد و رقابت نسبتا مسالمت آمیز آنها بود که منجر به پیشرفت های تکنولوژیکی و رشد اقتصادی وحتی پایه های قدرت نظامی منطقه شد. امریکا قادر نخواهد بود جهان چند قطبی را که اکنون در حال ظهور است متوقف کند.

 

https://www.nachdenkseiten.de/?p=109821

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 915  - 4 بهمن 1402                                اشتراک گذاری:

بازگشت