راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

با جنگ غزه

تاریخ یهود

بار دیگر مرور شد!

دکتر سروش سهرابی

 

جنگ اخیر در خاورمیانه با اوجگیری نبرد ایدیولوژیک در دنیای غرب همراه شد. در این دوران تصمیمات و قوانین و رفتارهای  کم سابقه ای را شاهد بوده ایم و از آن جمله یکسان قلمداد شدن انتقاد از اسراییل و تبلیغات ضد یهودی، مجازات زندان و جریمه های سنگین مالی در شرایطی که هیچگاه شاهد چنین  بسیجی از یهودیان در آمریکا و اروپا در مخالفت با سیاستهای اسراییل نبوده ایم . در این میان بسیاری جایگاه و مشاغل خود را در ادارات و دانشگاهها از دست دادند که فقط در مورد معروفترین آنها گفتگو میشود. اگر چه بیشتر چپ گرایان واقعی همچون همیشه بر پایه  برابری انسانها به مقابله با سیاستهای اسراییل برخاستند، جنگ ایدیولوژیک بزرگی نیز در بین مومنین یهودی و مسیحی دوباره شعله ور شد. در حالی که اقلیتی از  یهودیان  تأسیس اسراییل را  همچون طغیان علیه فرمان خدا قلمداد می‌کنند، شمار بیشتری از یهودیان صهیونیست مذهبی یا غیرمذهبی آنرا بر مبنای عهد عتیق و یا تاریخ باستان کاملا درست و قانونی میدانند. این رویارویی بزرگی بر مبنای نگرش ها و رویکردهای مختلف به عهد عتیق و میراث تاریخی یهودیت  است.

در بین مسیحیان بسیاری  معتقد هستند که پیام مسیح محبت و صلح برای همگان است و نه نابودی و به بردگی کشیدن دیگران و در مقابل  برخی از کلیساهای پروتستان به خصوص در آمریکا رویارویی بین یهودیان با ساکنان قدیمی‌تر فلسطین و تاسیس دولت اسراییل و مهاجرت همه یهودیان به آنجا را اراده بی نیاز از تفسیر خدا در کتاب مقدس دانسته و جنگ نابود کننده نهایی را گامی در جهت برقراری حکومت دوباره مسیح و خوشبختی گروهی از انسانها  قلمداد می‌کنند. اینان عقیده خود را مبتنی بر خوانش کلمه به کلمه کتاب مقدس می دانند و با دست زدن به تفسیر نوشته های مذهبی مخالفند. در مقابل، برخی از روحانیون مسیحی معتقدند که چنین خوانشی منجر به درک قبیله ای و نه انسانی از کتاب مقدس میگردد و مخالف پیام صلح مسیحیت است. برخی از واعظین کلیساهای اوانجلیک نیز جاری نبودن شیر و عسل در جویها و رودهای فلسطین را به بودن کسانی غیراز  یهودیان و مومنان مسیحی در آن دیار نسبت میدهند  که ادعای جدیدی نیست و در دوران جنگهای صلیبی نیز گفته میشد با نابودی مسلمانان و یهودیان و مسیحیان خاین همراه با آنان و تسلط صلیبیون دوباره جوی‌های شیر و عسل در آن دیار جاری خواهد شد.

برخی از واعظان از این هم پیشتر تاخته و میگویند چنانکه در رویاها و مکاشفات مندرج در کتاب حزقیال از پیامبران دوران اسارت  بابل آمده، ارواح دره استخوانهای خشک و پراکنده شده بنی اسراییل زنده می شوند و به دستور خدا به سپاهی بزرگ تبدیل می شوند و اکنون نیز ارواح زنده شده در شمال و جنوب اسراییل در حال جنگ با دشمنان او هستند. در این میان داوطلبان مومن افتخار همراهی لشگر مردگان بسیج شده توسط خداوند را پیدا خواهند کرد. میدانیم که داوطلبانی نیز از کشورهای مختلف با ارتش اسراییل همراهی می‌کنند و کمکهای مالی بزرگی نیز از طرف مومنین این کلیساها به دولت اسراییل و شهرک نشینان انجام شده است.

پرسش نخستی که تلاش خواهیم کرد بدان پاسخ دهیم چیستی مسیحیت صهیونیستی میباشد. مسیحیت صهیونیستی براستی چیست و آیا میتوان آن را همزاد مسیحیت یا آنچنانکه گفته میشود پروتستانتیسم دانست؟ از چه دورانی تبلیغ گسترده آن آغاز گشته است ؟ ایا میتوان در مورد اهداف ترویج آن گمانه زنی کرد؟ غالب اندیشمندان از انجا که ریشه های مذهبی این پدیده را بیشتر مورد توجه قرار میدهند عملا انرا همزاد مسیحیت بی آلایش و پاکدینی  و  پروتستانتیسم قلمداد می‌کنند که از جمله ادعاهای ان حذف واسطه بین انسان و خدا و بدین ترتیب خوانش هر کس از متون مذهبی و در نتیجه پیروی از دستورات مندرج در متون مذهبی در این مورد است .  این درک  از مسیحیت  با اینکه ظاهرا اعتقاد بسیاری از رهبران سیاسی به خصوص در آمریکا بوده و میباشد کمکی به ما برای شناخت بهتر جهان نمیکند هر چند میتواند تئوری‌های جنگ تمدنها و برتری برخی از انسانها را بر مبنای مذهب توجیه کند.

برای درک بهتر موضوع می توان صهیونیسم مسیحی را که هدف آن کمک به استقرار دولت یهود و مهاجرت یهودیان است در چهارچوب زمانهای مختلف بررسی کرد. ویژگی جنبش بازگشت مسیحیان  به سرزمینهای مقدس در دوران جنگهای صلیبی آن بود که بیشتر ساکنان آن دیار حتی مسیحیان انجا دشمن شمرده میشدند و آن جنگها  با ادعای بازگشت مسیحیان اروپایی به زادگاه عیسی انجام میشد و یهودیان نیز همراه با مسلمانان و مسیحیان از قربانیان پیروزی های صلیبیون بودند به این ترتیب با وجود استناد به عهد عتیق نمیتوان انرا صهیونیسم مسیحی دانست. در آن زمان سخن از بازگشت و تسخیر آن سرزمین توسط مسیحیان بود و نه یهودیان.

 پس از  آغاز پروتستانتیسم نویسندگان و سیاستمدارانی مطالب و آرزوهایی بر پایه خوانش بدون تفسیر عهد عتیق بیان کردند که مهمترین و قدرتمندترین انها را میتوان اولیور کرامول از پیروان پاکدینی در انگلستان دانست هر چند در دوران او نیز شاهد تلاشی برای تاسیس دولت یهودی در فلسطین به دلیل خوانش بدون تفسیر او از عهد عتیق  نبوده ایم. اولین پیشنهاد برای کمک به تاسیس دولت یهود در فلسطین از طرف کشوری با اکثریت و حاکمان کاتولیک انجام میشود. در دوران محاصره عکا در سال ۱۷۹۹ و بدنبال مشکلاتی که برای ارتش فرانسه پیش آمده بود درخواست همراهی یهودیان خاورمیانه و آفریقای شمالی که اقلیت مهمی بودند و پیشنهاد کمک به تاسیس دولت یهود  توسط ناپلئون و مشاورانش  مطرح میشود هر چند احتمال اینکه چنین راهکاری  پیش از انقلاب  فرانسه مورد توجه استراتژیست های آن کشور  قرار گرفته باشد بیشتر است. همچنانکه گفتیم زوال امپراتوری عثمانی و ناتوانی ان از اواسط قرن هفدهم برای امپراتوری های انگلستان و فرانسه آشکار بود و در این میان آنچنانکه گفته شده است امپراتوری فرانسه چند دهه پیش از بروز انقلاب و با فرستادن گروههای اکتشافی و انجام بررسی‌هایی به چگونگی تسلط بر متصرفات عثمانی و تسلط بر راههای تجاری از طریق تاسیس کانالی بین مدیترانه و دریای سرخ فکر کرده بود.

به این ترتیب   راهکار یا  پروژه ای نزدیک به صهیونیسم کنونی پیش از انگلستان یا آمریکای پروتستان در فرانسه کاتولیک مورد توجه قرار گرفته بود و در باره ان تا  دوران ناپلئون سوم هم گفتگو میشد. بدینسان پروژه بازگشت یهودیان به فلسطین و تاسیس دولتی یهودی با زوال امپراتوری عثمانی و اهمیت تسلط بر راههای دریایی مدیترانه و دریای سرخ درارتباط است و پس از امپراتوری فرانسه در قرن هجدهم، به ترتیب انگلستان و امریکا و پس از انها پروس نیز اندیشیدن به پروژه دولتی یهودی در آن قلمرو را آغاز می‌کنند.

 در آن دوران و پس از عقب نشینی فرانسه، این منطقه استراتژیک را دولت مصر که توسط سردار سابق عثمانی محمد علی پاشا  تاسیس شد و امپراتوری عثمانی کنترل می کرد. بر خلاف آنچه گفته میشود کنترل این منطقه آنزمان همچون امروز بسیار ارزشمند  بود و نمیتوان انگیزه ناپلئون را آنچنانکه گفته میشود فقط چون گامی برای حمله به هندوستان ارزیابی کرد.

از اولین تئوریسین های تشکیل دولت یهود در امریکا میتوان از استاد زبان  عبری دانشگاه نیویورک جرج بوش نام برد که پسر عموی جد خاندان روسای جمهوری اخیر امریکا بوده است. او در کتابی که با الهام از رویاهای حزقیال و استخوانهای زنده شده بنی اسرائیل در سال ۱۸۴۴ نوشته شده است در مورد تاسیس اسراییل و ... سخن به میان آورده است. این دورانیست که امریکا با شتاب در حال افزایش قدرت خود و آمادگی برای ورود به رقابتهای جهانیست. مشابه اینگونه طرحها در انگلستان بیش از امریکا  و از  نیمه دوم قرن نوزدهم در پروس قدرتمند شده  هم مورد توجه قرار گرفت. هر چند نشانه ای از تبلیغات گسترده مذهبی برای آن  یا کاربرد اصطلاح صهیونیست مسیحی در دست نیست و این بحثها  به محافل مذهبی و استراتژیست ها محدود باقی میماند.

 ابداع اصطلاح صهیونیسم مسیحی مربوط به خود تئودور هرتسل از پایه گذاران اولیه جنبش صهیونیستی یهود پس از آشنایی با ویلیام هکلر واعظ پروتستان انگلیسی آلمانی زاده بنارس هند است که در وین کمک به جنبش صهیونیستی را پیشنهاد و در کنگره آن نیز شرکت می‌کند. از جمله اقدامات او که به شدت به تاسیس دولت یهود فکر میکرد بردن تئودور هرتسل به دیدار قیصر آلمان و بحث در باره چگونگی کمک به تاسیس دولت یهود و بازگشت یهودیان به فلسطین است .او تلاشهای خود برای حمایت از جنبش صهیونیسم یهودی را پس از آن بیشتر در رابطه با سیاستمداران انگلیسی که با بسیاری از انها رابطه دوستی داشت ادامه میدهد .در مورد او میتوان باور کرد که باورهای  مذهبی  نقش زیادی در زندگی سیاسی و اجتماعی او داشته اند هر چند از چگونگی تلاشهای او میتوان فهمید که او باورها و ارزوهای مذهبی خود را با اماجهای  ژئواستراتژیک کشورهای قدرتمند که از انها شناخت خوبی داشت پیوند می زده است.

این آماجهای ژئو استراتژیک در نیمه دوم قرن نوزدهم و با روندی که در کشور مصر پیموده شد دچار تغییراتی گردید. در مصر فرمانده آلبانیایی تبار و فرستاده عثمانی محمد علی پاشا پس از عقب نشینی نیروهای فرانسوی با همراهی مردم مصر موفق به بیرون کردن نیروهای انگلیسی میشود و  تلاش برای پیشرفت را آغاز می‌کند. کارخانه هایی تاسیس و ارتش و نیروی دریایی نیرومندی ایجاد میشود و دانشگاهها و مراکز آموزشی تاسیس میشوند. تلاشهای او در شرایطی انجام میشود که بقای امپراتوری عثمانی بدلیل رقابت فرانسه و انگلستان و روسیه ممکن شده است. جنگهایی در این منطقه روی میدهد  و ارتش مصر دو بار تا تصرف اسلامبول پیش میرود هر چند در نهایت مجبور به عقب نشینی از سوریه و فلسطین میشود و این قسمتها تحت کنترل عثمانی قرار میگیرند. در نیمه دوم قرن نوزدهم و بدنبال جنگها با دولت عثمانی ومقروض شدن مصر به کشورهای فرانسه و انگلستان که بدلیل نوع ورود به اقتصاد جهانی و نیز احداث کانال سوئز که از طرحهای قدیمی دولت فرانسه بود ورشکست شده و قیمومیت طلبکاران اروپایی و به خصوص انگلستان و فرانسه بر آن اعمال میشود.

دورنمای استخراج و استفاده از نفت در شرق خاورمیانه نیز اهمیت ژئواستراتژیک خاورمیانه را بیشتر میکند و در چنین شرایطی قرن بیستم برای خاورمیانه  آغاز میشود. منطقه ای که کوتاهترین راه دریایی بین آسیا و اروپا از آن عبور میکند و اهمیت آن برای توسعه نیروهای نظامی و صنعتی کشورهای دیگر بر کسی پوشیده نیست. شرایط برای تحقق پروژه دیرینه تشکیل یک دولت یهودی در قلب منطقه اسلامی فراهم می شود. به این ترتیب می توان گفت به لحاظ تاریخی پروژه صهیونیسم مسیحی بعنوان طرحی برای تسلط بر آسیای غربی، آبراهه های تجاری، دریای سرخ و دریای مدیترانه مقدم بر صهیونیسم یهودی همچون کارگزار آن پروژه است، هرچند بعنوان یک ایدئولوژی اعلام صهیونیسم مسیحی موخر بر صهیونیسم یهودی باشد.

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

 

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 916  - 11 بهمن 1402                                اشتراک گذاری:

بازگشت