مجلس آینده را طرفداران جدی گردش به شرق تصرف خواهند کرد؟ |
هر چه به زمان برگزاری انتخابات مجلس نزدیک تر می شویم، بحث شرکت در انتخابات و یا تحریم آن جدی تر می شود. این بحث بویژه از سوی طرفداران اصلاحات و یا اصلاح طلبان مطرح است و اگر در جناح باصطلاح اصولگرا نیز گاهی به انتخابات مجلس آینده اشاره می شود، تاکید بر ضرورت شرکت مردم در انتخابات است و اشاره ای به اسباب و ضرورت های شرکت مردم در انتخابات نیست. برخی اصلاح طلبان از "زوال محبوبیت" و "مخدوش شدن" چهره اصلاحات یا اصلاح طلبان در میان مردم سخن میگویند. این بحث بویژه پس از اعتراضات منجر به شورش سال گذشته و طرح برخی شعارها جدی تر شده است. ناتوانی اصلاح طلبان در برقراری یک رابطه جدی با بی اعتمادی بخش های وسیعی از مردم به کل حاکمیت شرکت کنندگان در این حرکتها، گسترده تر شده است. غالب اصلاح طلبان که این نگرانی را مطرح میکنند آن را بنوعی ناشی از حمایت اصلاح طلبان از حسن روحانی میدانند که مدعی هستند با پشتیبانی آنان توانست انتخاب شود ولی ظاهرا از "اصلاح طلبان" به اندازه کافی بهره گیری نکرده یا نتوانسته به مطالبات مردم پاسخ دهد و اکنون اصلاح طلبان بهای آن را میپردازند. این نگاه شاید عناصری از واقعیت را در خود داشته باشد بدان معنا که پیروزی حسن روحانی بدون پشتیبانی اصلاح طلبان ناممکن بود، همانگونه که شکست حسن روحانی قطعا شکست اصلاح طلبان هم تبلیغ شد. اما آنها اصل مسئله را دور میزنند. بنظر ما مخدوش شدن چهره اصلاحات هیچ ربطی به حمایت اصلاح طلبان از حسن روحانی یا کارنامه دولت وی ندارد.
این درست است که دولت روحانی دارای مشکلات و اشکالات بسیار بود، بویژه در عرصه سیاستهای اقتصادی. ولی این سیاستهای اقتصادی را خود روحانی یا حتی وزرای وی اختراع نکرده بودند بلکه سیاستی هائی است که سی سال پیش در جمهوری اسلامی با شدت کمتر و یا بیشتر دنبال شده و دولت روحانی هم آن را به ارث برده و به شکلی "غیرانتقادی" ادامه داد. چرا به شکلی "غیرانتقادی"؟ زیرا هرگز یک بحث جدی ملی درباره این سیاستها صورت نگرفته و راههای تغییر و مقابله با آنها به شکلی گسترده بررسی نشده است. حتی امروز که سیاست راهبری نگاه به شرق اعلام شده و ایران عضو شانگهای شده و در بریکس نیز پذیرفته شده است. قبول و پذیرفته شدنی که اگر با تجدید نظر در سیاست های اقتصادی سه دهه گذشته همراه نشده و جبهه داخلی پشتیبانی سیاست راهبری گردش به شرق و یا نگاه به شرق بوجود نیآید، سیاست خارجی نوین جمهوری اسلامی نیز سرنوشتی جز انحراف از این سیاست و شکست در پیش ندارد. در طیف وسیع طرفدار اصلاحات هنوز درباره سیاستهای اقتصادی سه دهه گذشته تفاوت نظر وجود دارد و بسیاری از آنها مدافع همین سیاستها هستند و مخالف سیاست گردش به شرق. تکلیف گروهبندیهای دست راستی حکومتی هم معلوم است. آنها نیز با چسبیدن به آن جملات و حمایت های رهبر جمهوری اسلامی که کار کشور با "اقتصاد دولتی" درست نمیشود، مخالفت خود با گردش به شرق را در رسانه ها پیش می برند. دولت رئیسی نیز همچنان راه رفته 30 سال گذشته را ادامه میدهد. بنابراین اگر بحث بر سر شرایط اقتصادی است، هرکس که منتقد سیاستهای اقتصادی حاکم باشد باید سیاستهای جایگزین را ارائه دهد و آن را دربرابر مردم به بحث بگذارد تا امکان گفتگو و آگاهی درباره این سیاستها فراهم شود واگرنه رفتن این و آمدن آن، تا این سیاستها مورد نقد قرار نگیرد تاثیری نخواهد داشت. درباره دولت روحانی تنها می توان با اشاره به شواهد موجود تاکید کرد که دولت وی نقش مثبت و مهمی در حفظ نسبی فضای باز داشت و تا حدودی امکان گفتگو و بحث درباره همه مسائل کشور، اعم از سمتگیریهای اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و سیاسی را فراهم کرده بود. کافیست به فضای بسته اینترنتی امروز و میزان گفتگو و نقد و انتقاد سالم درباره سیاستها را با دوران ریاست جمهوری ابراهیم رئیسی مقایسه کنیم. این در شرایطی است که هنوز روحانی نیز درباره سیاست راهبردی گردش به شرق دهان نگشوده است، همچنان که محمد خاتمی. سیاست راهبردی که دردوران ریاست جمهوری روحانی مطرح نبود و بطور کلی جهان با جنگ اوکراین وارد مرحله نوینی شد که در آن جبهه بندیهای نوین جهانی وسیعا مطرح شد. بدین ترتیب، مسائل امروز ایران زاییده این یا آن دولت و چند ساله اخیر نیست. این مسائل حاصل سیاستهایی است که سه دهه است در جمهوری اسلامی در همه عرصههای داخلی و جهانی پیگیری شد. مهمترین نیاز امروز کشور گفتگوی ملی درباره همه این سیاست هاست. امری که حتی در باره سیاست گردش به شرق حکومت به آن تن نمی دهد و مردم را از دلائل و نتایج این سیاست راهبردی آگاه نمی کند. تلگرام راه توده:
|