سرمقاله 887 ایران نباید زیر چرخ انحطاط غرب قرار بگیرد |
"شاردن" سیاح فرانسوی که در دوران صفویه چند بار به ایران مسافرت کرده بود، در آخرین سفر خود می نویسد که «در فاصله زمانی میان شاه عباس دوم و شاه سلیمان" فقط در فاصله کوتاه دوازده ساله ثروت مملکت چنین می نمود که یک نیمه تقلیل یافته است. حتی مسکوکات نیز خراب شده بود و دیگر پول خوب مشاهده نمی شد. بزرگان و رجال ناوارد برای تحصیل ثروت پوست مردم را می کندند ...» این در واقع دوران آغاز انحطاط ایران است در حالیکه در همان زمان اروپا در آن دهه ها فرسنگ ها به جلو گام برداشته بود. اما حالا کسانی که در دهه های اخیر به کشورهای اروپایی یا آمریکا و کانادا سفر کرده اند با تصویری مشابه روبرو هستند. خیابانها کثیف تر، قطارها و متروها نامنظم تر، مردم عبوس تر، سطح لباس و پوشاک در محله های فقیرنشین فاجعه آمیز، شمار فقرا و گدایان و معتادان و کارتن خواب ها و ... بارها و بارها بیشتر شده است. طبقه متوسط سقوط کرده، طبقه زحمتکش پایین تر رفته و طبقات بالا بر ناز و نعمت خود افزوده است. سریال خروج قطارها از ریل در آمریکا نشانه کوچکی از نابودی زیرساخت ها در آن کشور است که از این به بعد و با ادامه بدهی ۳۵ هزار میلیارد دلاری و رشد هزینه های نظامی با فروپاشی سدها و پل ها و تونل ها و غیره نیز همراه خواهد شد. فقط در فرانسه گفته می شود که ۲۰ درصد پل ها و تونل ها هر لحظه ممکن است که فرو بریزد. در نقطه مقابل در همین دوران کسانی که به چین سفر کرده اند درست با تصویری معکوس مواجه هستند. ظرف ده سال سطح زندگی مردم چین بیش از ده برابر افزایش یافته، شهرهای بزرگی که اصلا وجود نداشتند در این ده سال ساخته شده اند، هزاران کیلومتر راه آهن جدید کشیده شده، جاده ها، پل ها، اتوبان ها و ... فقط بخش بیرونی این تحول و رشد است. پیشی گرفتن مجموع اقتصاد پنج کشور بریکس (چین، روسیه، برزیل، آفریقای جنوبی و هند) بر اقتصاد کشورهای گروه هفت (آمریکا، فرانسه، کانادا، ژاپن، آلمان، ایتالیا و انگلستان) حاصل این وضع است. یعنی تلاقی دو خط پیشرفت در یکسو و انحطاط در سویی دیگر. مسئله ای که دربرابر ایران و دیگر کشورهای جهان (حتی اروپا) مطرح است آن است که می خواهد خود را به کدام جریان پیوند بزند؟ خود را در انحطاط غرب شریک و همراه با آن سقوط کند یا با پیشرفت شرق همراه شود؟ در ایران، در حرف از نگاه به شرق، پیوستن به بریکس و شانگهای و اتحادیه ارواسیا سخن می گویند، ولی در عمل همچنان بدنبال احیای برجام، آن هم برای دلار هستند، همان دلاری که عامل انتقال تورم و انحطاط غرب به ایران است. واقعیت کنونی جهان چنین است که هر اندازه اقتصاد ما بیشتر با اقتصاد غرب گره بخورد بیشتر در انحطاط آنها شریک خواهیم شد و در واقع بیشتر باید هزینه انحطاط آنها را بپردازیم. تمام درگیری که اکنون مثلا فرانسه در افریقا دارد بر سر چیست؟ بر سر آن است که فرانسه می خواهد بار بدهی ها و انحطاط اقتصادی داخلی خود را به دوش افریقا بیندازد و افریقایی ها هم این را می دانند و دیگر نمی خواهند بپذیرند. وضع ما در رابطه با غرب هم با افریقایی ها تفاوتی ندارد. فقط ما قبلا مستعمره نبوده ایم و آن درک روشنی را که افریقا از مسئله دارد ما نداریم. افریقایی ها می دانند که در پیوند با فرانسه در حال سقوط و انحطاط هستند، ما گمان می کنیم که در پیوند با غرب پیشرفت می کنیم. البته این پنداریست که کلان تاجران و صادرکنندگان مواد خام از طریق رسانه های خود می خواهند به جامعه تزریق کنند تا منافع خود در خروج ارز به سمت آمریکا و اروپا و کانادا را بتوانند حفظ کنند. غرب اکنون در یک دوران افول و انحطاط عمیق به سر می برد که بدون مهار سیستم سودآوری امکان برونرفت از آن وجود ندارد. آنها برای تقابل با این انحطاط نه تنها می خواهند بحران و تورم و فروپاشی اقتصادی خود را به کشورهایی که اقتصاد آنها با اقتصاد غرب گره خورده منتقل کنند، بلکه می خواهند آنها را تجزیه کنند و به خاک و خون بکشانند. ما در تاریخ خود مشابه آن را داشته ایم. نادرشاه چرا به هند حمله کرد؟ برای آنکه در داخل با انحطاط روبرو بود. نادر خواست بحران داخلی ایران را با حمله به هند حل کند. حمله ای که در نهایت کمکی به ما نکرد، ولی شاید مستعمره شدن بعدی هند را تسریع کرد. غرب هم اکنون در همان روندی قرار گرفته که شرق و کشورهایی مانند ایران و هند و چین و عثمانی چند سده پیش در آن قرار داشتند. غرب برای بقای خود راه حل دیگری جز جنگ و غارت دیگر کشورها ندارد. دیروز یوگسلاوی را ناتو بمباران و تکه تکه کرد، افعانستان و لیبی و عراق و سودان و سوریه را به ویرانی کشاند، اکنون در توهم تکه تکه کردن روسیه است و حال که شکست خورده، دیگر مار زخمی است. آمریکا دیگر به اروپا هم رحم ندارد چه رسد به کشورهایی مانند ما یا عربستان. حکومت ایران باید تصمیم خود را بگیرد و قاطعانه بگیرد و مردم را از این تصمیم و دلایل آن آگاه و در آن شریک کند. ایران یا باید خود را در زیر سلطه دلار و یورو و اقتصاد غرب تعریف کند و در انحطاط روزبروز بیشتر آن شریک و سرانجام بدست آن نابود شود، یا به قافله پیشرفت در شرق بپیوندند. ۱۹ کشوری که تقاضای عضویت در بریکس را کرده اند همه این را فهمیده اند. فقط با ایستادگی قاطعانه روی این واقعیت و بیان صریح آن می شود کشور را از خطر فروپاشی نجات داد و در مسیر پیشرفت قرار داد. تلگرام راه توده:
|