راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

راه ابریشم نوین – بخش سیزدهم

کمربند ابریشمی

چین در دریاها

برگردان: م. مهرجو

 

کمربندابریشم دریایی

جاده ابریشم نوین یعنی ابتکار "کمربند ـ جاده"، بیشتر از راه های زمینی می گذرد ولی این پروژه با زیرساختی غول پیکر با گذرگاه های آبی نیز پیوند دارد و مسیرهای دریایی را نیز در بر می گیرد. هدف چین جستجو برای یافتن راه های جایگزین جابجایی کالاها و مسیرهای نوین حمل ونقل، در راستای گسترش و پشتیبانی از بازرگانی و داد وستد مواد خام و کالاهای ساخته شده است که می تواند به پیشرفت اقتصادی بیانجامد. ولی در کنار آن و در چشم انداز، این ابر پروژه، راههای رویارویی با محاصره و یورش نظامی را نیز در بر می گیرد.

افزون برگذرگاه های آبی سنتیمیان اروپا و آسیا، آبراه دریایی قطب شمال در دهه های آینده جایگاه  بیشتری خواهد یافت زیرا گرمایش جهانی زمین، یخ ها را پیوسته آب کرده و این گذرگاه دریایی را آزاد خواهد کرد.

جاده تاریخی ابریشم در سراسر قاره اوراسیا، بیش از همه، با گسترش یورش های پیکارجویان اسلام گرای شمال آفریقا، امپراتوری عثمانی و آسیای میانه، بویژه در ازبکستان کنونی، از کار باز ایستاد. در آن زمان، چینی ها سفرهای زیادی برای یافتن راه های جایگزین جاده زمینی در دریاها انجام دادند.

ناوگان دریایی دریاسالار"ژنگ هه"، تا آفریقا پیش رفت. آن ها در این سفرها با کشورهایی در شرق آفریقا پیوندهای دیپلماتیک و بازرگانی برقرار کردند. در بین سالهای 1405 و 1433 چینی ها هفت سفر دریایی  در اقیانوس های آرام و هند داشتند که گاهی ناوگان آنها 100 کشتی و 30.000 ملوان را در بر می گرفت. آنها بیش از 50.000 کیلومتر در دریا کشتیرانی کردند و به دلیل رهاوردهای  گرانبهایی که می آوردند، آنها را "کشتی های گنج" می نامیدند. باور بسیاری بر این است که کشتی های آنان بزرگترین کشتی های بادبانی بوده اند که به دست بشر ساخته شده اند. گفته می شود که درازای آنها 59 تا 84 متر بوده و تا 9 دکل داشته اند.

با مرگ پنجمین پادشاه هنر دوست چین، "ژوانده"[1]، در سال 1435، گرایش به دریانوردی های پرهزینه چینی نیز از میان رفت. جانشین او نه ساله بود و از این رو مادرش "ژوانده" امپراتور بزرگ "ژانگ"، اداره  کشور را به دست گرفت.

با گشوده شدن راه دریایی از اروپا به هند از سوی دریانورد پرتغالی "واسکو دوگاما"[2] در سال 1498، دوباره بازرگانان اروپایی و آسیایی با یکدیگر دیدار کردند. داد و ستد کالاها به دلیل سود هنگفتی که بازرگانان پرتغالی از خرید و فروش ادویه بدست می آوردند، به سرعت گسترش یافت. دریانوردان و بازرگانان مالزیایی گذرگاه دریایی خطرناکی را که به سوی "مولوکن"می رفت، به روی دریانوردان اروپایی  باز کردند. کشتی های ادویه اروپایی، آفریقا را دور زدند، از اقیانوس هند گذشتند و از گذرگاه آبی "مالاکا"[3] به مالزی و سپس به جزیره هایی رسیدند که ما امروز آنها را به نام اندونزی می شناسیم. در سال 1514، "جورج آلوارس"[4] پرتغالی به "ماکائو"[5] در چین رسید که مردمانی از شش هزار پیش در آن زندگی می کردند. این شهر به پادشاهی پرتغال اجاره داده شد و می بایست که به یکی از مهمترین کانونهای داد وستد میان آسیا و اروپا تبدیل شود.

نخستین کشتی آلمانی در سال 1752 در چین پهلو گرفت. نام این کشتی "پادشاه پروس" بود که یک سال پیشتر از سوی "شرکت آسیایی پروس" خریداری شده بود و به فرمان فریدریک دوم به سوی بندر "کانتون"[6]، تنها بندر چینی که به روی اروپایی ها باز بود، فرستاده شد. این کشتی در سال 1973 بازگشت و بار آن در بر گیرنده ظرف های چینی، ابریشم خام و چای بود. این سفر سود زیادی نداشت ولی توانست هزینه های خود را پوشش دهد. دومین سفراین کشتی  به خاور دور با 135 مرد و 36 عراده توپ به دهانه رودخانه "گنگ"بود و در آنجا کشتی "پادشاه پروس"، بار کشتی"شاهزاده هاینریش" را که در آنجا سرگردان بود، بارگیری  کرد. کشتی بادبانی این بار در سال 1762 به اروپا بازگشت. با اشغال "امدنس" از سوی فرانسوی ها، جنگی هفت ساله در جهان آغاز شد که پیامد آن  زیان دهی" شرکت آسیایی پروس" بود. در سال 1765،"شرکت آسیایی پروس" با موافقت بیشتر سهامداران آن، از گردونه بازرگانی خارج و کشتی های آن فروحته شد و این  پایانی بر ماجراجویی های آلمان در آن دوره در آسیا بود.

پس از نخستین جنگ تریاک (1839 ـ 1842)، پادشاهی بریتانیا تنش هایی را که به دلیل مصادره تریاک های بازرگانان انگلیسی بوسیله حکومت چین بوجود آمده بود، دستاویزی برای یورش های نظامی خود قرار داد. در این جنگ های چند ساله، بریتانیا توانست بر چندین شهر ساحلی چین چیره شود و بندرهای بیشتری از چین به اشغال بریتانیا در آمدند و به این ترتیب بندرهای چین بر روی کشتی های انگلیسی و دیگر کشورهای اروپایی باز شدند. به دنبال آن پادشاه چین از دودمان "چینگ"[7]، فرمانروایی خود را بر بازرگانی فرامرزی کشوراز دست داد و همچنین مجبور به پرداخت غرامت به پادشاهی بریتانیا گردید.

پس از آن، بازرگانی دریایی در "جاده ابریشم دریایی" گسترش یافت وداد وستد بازرگانی از جاده سنتی ابریشم زمینی واگذاشته شد. تنها در پایان سده  نوزدهم و آغاز سده بیستم بود که پژوهشگران و کاوشگران و کاشفان، دوباره در جاده ابریشم باستانی به آسیای میانه و چین سفر کردند.

هم اکنون 98 درصد بازرگانی چین و اروپا ازمسیرهای دریایی و از راه دریای چین جنوبی، تنگه مالاکا، اقیانوس هند، خلیج عدن، دریای سرخ و گذرگاه آبی سوئز انجام می شود. این گذرگاه از سال 1869 جایگزین مسیر طولانی تر پیرامون دماغه جنوبی آفریقا شده است. می توان گفت که بازرگانی چین با آفریقا تنها از راه دریا انجام می شود.

همین نشان می دهد که چرا جمهوری خلق چین اکنون دارای بزرگترین ناوگان کشتی های فله، کانتینری و تانکر در جهان است و پیوسته گنجایش بندری را هم در چین و هم در مسیرهای جاده ابریشم دریایی گسترش و افزایش می دهد. هم اکنون ده بندراز بزرگترین بندرهای جهان در آسیاجای دارند که هفت تای آنها در چین هستند.

زنجیربندرهایی که ما در غرب به نام "رشته مروارید" می شناسیم، در چین از تیانجین، چینگدائو، شانگهای، نینگبو، شیامن، شنژن تا هنگ‌کنگ[8] گسترش یافته است و سپس از سنگاپور و کوالالامپور، بندرهای میانمار، رانگون و کیاکپیو، چیتاگونگ و پایرا در بنگلادش، کلمبو و هامبانتوتا در سریلانکا، کراچی و گوادر در پاکستان، چاه بهار در ایران، دوکان در عمان و جیبوتی، دارالسلام و مومباسا به شرق آفریقا می رسد.

ایالات متحده ادعا می کند که چین رفتاری پرخاش گرایانه در دریاها دارد وسامانه های پایگاه های بازرگانی، نظامی و ژئوپلیتیکی این کشور از سرزمین چین تا شاخ آفریقا گسترده شده است.

در چارچوب "راه ابریشم دریایی"، چین می کوشد که بازرگانی خود را از مسیرهای آبی "دوباره" سازماندهی کند و از همین روی پکن در بندرهای اروپایی مانند روتردام، ونلو، دویسبورگ، فلیکس استو، گدنیا و بارسلونا نیز برای خود جایگاهی دست و پا کرده است. امروزه، چین چهار اپراتور از ده اپراتور بزرگ بندر در جهان و چهار خط از 20 خط کشتیرانی بزرگ را اداره می کند. همچنین نزدیک به دو سوم از 50 بندر بزرگ جهان یا سرمایه‌گذار چینی دارند و یا به تنهایی و بدست شرکت‌های چینی اداره می‌شوند.

چین می کوشد که در هنگام ساخت بندرهای نو و یا گسترش بندرهای موجود، گنجایش حمل و نقل آن ها را افزایش دهد که پیامد آن گسترش زیرساختها و صنعتی شدن منطقه است که بهبود زندگی مردم را نیز در پی دارد. راهکار چین بر پایه "بندر + شهرک صنعتی + شهر"است. بر پایه این راهکار، منطقه های صنعتی در بندر گسترش می یابند و شهرهای پیشرفته در نزدیکی بندر ساخته می شوند. این راهکار،سودمندی خود را در جمهوری خلق چین نشان داده و به پیشرفت اقتصادی انجامیده است. با همین رویکردها چین توانسته است که در زنجیر بازرگانی و صنعتی جهان ادغام شود. نمونه کارساز چنین راهکاری را می توان در پروژه " پیشرفت اقتصادی منطقه تیانجین (تدا)"[9] دید. من آن پروژه را در سالهای 1990 تا 2017 از نزدیک دنبال کرده ام، زیرا در دهه نود در آنجا کار و زندگی می کردم.

یک پروژه همسان با "تدا" را می توان در "سعید" مصر دید که آنرا "منطقه اقتصادی آبراه سوئز"[10] می نامند.

امروز، کشتی‌های کانتینری بزرگ میان بندرهای چین و اروپا کار می‌کنند، کشتی‌های فله‌بر میان چین و آفریقا و نفتکش‌های بزرگ میان بندرهای ایران و چین رفت و آمد می کنند. این رویکرد نوین حمل و نقل کالا، با روش های پیشین همسان نیست. در دهه های گذشته کشتی ها برای  کامل کردن بار و یا کاهش بار خود، می بایست به بندرهای بینابینی می رفتند. چنین دشواری هایی پایان یافته است. تنها کشتی های غول‌پیکر کانتینری که به اروپا رفت و آمد می کنند، گاهگاهی به بندرهای "پخش کننده" یا "هاب"های[11]سنگاپور و یا خلیج عدن می روند ولی در بیشتر سفرها از چین تا بندرهای هدف و یا از این بندرها به چین، سفرها برپایه یک جدول زمانی ساعتی برنامه ریزی می شود و برای این حمل و نقل پیشرفته نیازی به یک رشته بندرهای بینابینی نیست که کشتی ها و تانکرها به آن وابسته باشند.

با اینهمه، همانگونه که پیشتر گفته شد، چین با هدف یاری به پیشرفت اقتصاد ملی خود در این بندرها سرمایه گذاری می کند و البته این کاررا از روی نوع دوستی انجام نمی دهد. پکن نیز سود خود را دنبال می کند، ولی این بندرها چندین کارکرد را همزمان  به گونه ای پیش می برند که هم منطقه و هم سرمایه گذار از آن سود می برند.

 کارکرد این بندرها را می توان همانند سرپل های راهبردی ارزیابی کرد که در پیوند با راه های جاده ای و ریلی زمینی میان قاره ای، گردش روان بازرگانی جهانی را آسان می کند. از این راه می توان هرگونه نابسامانی و دشواری در مسیرهای دریایی را دور زد، همانگونه که دالان های زمینی حمل و نقل در سراسر قاره اوراسیاجایگزینی برای مسیرهای دریایی هستند، دالان های بندرهای آسیا نیز جایگزینی برای آبراهه های دریایی در آنجا می باشند.

 

 


 

[1]Xuande                                                                                                                                                                                         

[2]Vasco da Gama

[3]Malakka

[4]Jorge Alvares

[5]Macau

[6]Kanton

[7]Qing

[8] Tianjin, Qingdao, Shanghai, Ningbo, Xiamen, Shenzhen , Hongkong

[9] Tianjin Economic Development Area (TEDA)

[10] Suez Canal Economic Zone (SCZONE)

[11]Hub

 

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 887  -  14 تیر 1402                                اشتراک گذاری:

بازگشت