راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

سرمقاله 888

اصلاح طلبان نگران

خطر ایران برای غرب هستند!

 

اصلاح طلبی ایرانی در حال سقوط آزاد به قعر دره واپسگرایی و عقب ماندگی تاریخی است. این سقوط حاصل روندی است که از دوم خرداد ۷۶ به بعد با غالب شدن تدریجی اندیشه نولیبرالی در صفوف آنان آغاز شد و با پشتیبانی از حذف کارگران از مقررات حقوق کار پیوند آنان با طبقه زحمتکش و تولید کننده جامعه نیز گسست، و در مقابل جلب سرمایه داران تجاری و قشر فوقانی طبقه متوسط هدف آنان قرار گرفت. از آنجا که این قشرها بعنوان صادرکنندگان و واردکنندگان کالا به غرب و از غرب و مصرف کنندگان این کالاها منافعشان در پیوند با غرب است، اصلاح طلبی نیز بتدریج منافع خود را در پیوند با غرب تعریف کرد.

در دوم خرداد ۷۶ هنوز یازدهم سپتامبر و حمله به برج های دوقلو در آمریکا بوقوع نپیوسته بود و هنوز آمریکا به منطقه لشکرکشی نکرده بود. از آن زمان به بعد آمریکا منطقه خاورمیانه را به آتش کشید. افغانستان، عراق، لیبی، سوریه، سودان و مردم لبنان و فلسطین قربانیان اصلی این لشکرکشی شدند. این لشکرکشی و کشتار در اصلاح طلبی ایرانی تاثیر وارونه گذاشت. هرقدر که حضور آمریکا در منطقه خطرناک تر و خونین تر شد اصلاح طلبی بیشتر موعظه گر ضرورت عقب نشینی ایران در برابر غرب شد. این احتیاط دربرابر غرب، در آغاز و تا مدتی منطق خود را داشت و ضرورت حفظ ایران در آن نهفته بود. ولی بتدریج همراه شد با توجیه جنایات آمریکا در منطقه و توجیه تسلیم شدن ایران در برابر آن. موضع اصلاح طلبان در برابر حوادث سوریه و محکوم کردن کمک منطقی حکومت ایران به سوریه نمادی از این چرخش بود. تمام نقد اصلاح طلبان متوجه دولت بشار اسد در سوریه و تکرار تبلیغات آمریکایی ها درباره کشتارهایی شد که به دولت سوریه نسبت داده می شد. امروز با اسناد و مدارک مشخص شده که همه آنها دروغ و ابزاری برای توجیه بمباران و ویرانی سوریه بوده است.

شرایط داخلی، کودتای ۸۸، تحریم ها و فساد بیسابقه ای که پس از آن تحت عنوان دور زدن تحریم ها در کشور بوجود آمد، امضای برجام و خارج شدن از آن توسط ترامپ و اجرای تحریم های آمریکا علیه ایران و ... اصلاح طلبان را هرچه بیشتر به سرمایه داری تجاری ایران وابسته تر کرد و این فکر را تقویت کرد که با کمک آمریکا و غرب خواهند توانست در ایران به قدرت برسند. تهدید غرب علیه ایران و تشدید وابستگی ایران به غرب برای اصلاح طلبان به دو اهرم پیروزی سیاسی تبدیل شد. اصلاح طلبان به این نتیجه رسیدند که اگر می خواهند در ایران به قدرت برسند باید تهدیدهای سیاسی و اقتصادی آمریکا و غرب علیه ایران را در جهت ضرورت همکاری ایران با غرب در افکار عمومی جهت دهند. البته شاید بعضی یا خیلی از آنها فکر می کردند که از این طریق می خواهند ایران را از خطر حمله نظامی غرب نجات دهند که هنوز تا زمان آغاز جنگ اوکراین تا حدودی قابل درک بود. اما،  از آغاز جنگ اوکراین همه پرده ها کنار رفت، نه تنها در جهان که در ایران. آن دسته از اصلاح طلبان که تا دیروز فکر می کردند سقوط نکرده اند و طرفدار منافع ملی ایران هستند نه منافع آمریکا و غرب ناگزیر شدند انتخاب کنند و در برابر واقعیت خویش قرار گیرند. متاسفانه اصلاح طلبی یکپارچه در کنار ناتو و نازی های اوکراین ایستاد. آنها چهره واقعی خود را به خود و مردم ایران نشان دادند. معلوم شد که اصلاح طلبان دیگر نگران خطر غرب برای ایران نیستند، نگران خطر ایران برای غرب هستند. مخالفت آنان با کمک نظامی ایران به روسیه، ریشه اش در آن است که ایران برای آقایی غرب بر جهان خطری ایجاد نکند، همانطور که مخالفت آنان با کمک دولت ایران به سوریه برای آن نبود که مبادا خطر جنگ سوریه دامن ایران را بگیرد، برای آن بود که مبادا آمریکا در سوریه شکست بخورد و نتواند یک گام به ایران نزدیک تر و در نتیجه اصلاح طلبان یک گام به قدرت نزدیک تر شوند.

از نوع برخورد اصلاح طلبان با جنگ اوکراین و قرار گرفتن آنها در کنار ناتو و نازی های اوکراین، از وحشت آنها از شکست آمریکا در نزاع با روسیه و چین، از مخالفت آنان با دلارزدایی، از نگرانی آنان در افزایش همکاری های ایران با پیمان های بریکس و شانگهای و ارواسیا و گسترش روابط با همسایگان و کشورهای شرق نتیجه دیگری جز این نمی توان گرفت. در شرایطی که همه جهان، همه کشورهای زیر فشار و سلطه غرب از افریقا گرفته تا آمریکای لاتین و حتی کشورهای خلیج فارس و خاورمیانه و آسیای غربی و ... همه می کوشند از این فرصت برای آزادی خود از سلطه امریکا استفاده کنند، اصلاح طلبان ایران نگران آن هستند که مبادا جنگ اوکراین به ضرر غرب و به فرصتی برای آزادی ملت ها تبدیل شود. پانصد روز از جنگ اوکراین می گذرد و آنها همچنان با سکوت خویش منتظر نتیجه جنگ به سود ناتو و شکست روسیه اند. تمام مطبوعات ایران درهمین مسیر منتشر می شوند و مورد حمایت مافیاهای اقتصادی اند.

این سرنوشت رقت بار اصلاح طلبی ایرانی است که با آرمان هایی شریف و ملی آغاز شد ولی گام به گام و از زمانی که امید خود را برای رسیدن به قدرت به حمایت سرمایه داری تجاری ایران و متحدان غربی آن بست در لجن فرو رفت. اکنون پرونده اصلاح طلبی ایرانی بعنوان یک جریان مترقی و ازادیخواه بسته شده است. چهره های سالم منفردی در آنها وجود دارد که آنها هم سکوت کرده اند و تماشاچی حوادث و سقوط اصلاح طلبی هستند.

اصلاح طلبان ایرانی خود خواستند که در سرنوشت آمریکا و اروپا و غرب شریک شوند و در این سرنوشت محتوم شریک خواهند شد. بشریت تصمیم گرفته و می داند که می تواند یوغ بندگی آمریکا و غرب را سرانجام از گردن خود بردارد. خود آمریکا و غرب نمی توانند این حرکت مترقی، نیرومند و امیدبخش تاریخ را متوقف کنند، اصلاح طلبان ایرانی که اصلا در این میان به حساب نمی ایند که بتوانند دربرابر تصمیم ملت ها و تاریخ بایستند. واقعیت اکنون آن است که چیزی بنام آینده و پیروزی برای اصلاح طلبان دوم خردادی دیگر وجود ندارد زیرا غربی که آنها آینده خود را بدان پیوند زده اند در حال افول بی بازگشت و شکست ناگزیر است.  

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 887  -  21 تیر 1402                                اشتراک گذاری:

بازگشت