راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

"چه گوارا"

 پیشتاز مبارزه

با هژمونی امریکا

روزنامه پراودا- ایرینا یاتسی نینا

فیسبوک اسفندیار صادق زاده

 

شاید یافتن کسی در جهان که نام ارنستو چه گوارا را نشنیده باشد دشوار باشد. این قهرمان شگفت‌انگیز، مانند یک ستاره دنباله‌ دار که در طول زمان و مکان حرکت می‌کند، هم در تاریخ سیاره ما و هم در روح بسیاری از مردم اثری از خود بر جای گذاشته است.

روز 14 ژوئن، سالگرد تولد این انترناسیونالیست انقلابی، پارتیزان بی باک، مبارز در راه عدالت اجتماعی بود. او که آرزو داشت جهان را از هژمونی ایالات متحده برهاند.

سخنان ارنستو چه گوارا، در باره خطری که ایالات متحده آمریکا برای ساکنان کره زمین ایجاد می کند بیش از هر زمان دیگری قابل درک است. او که در اوایل دهه 1950، در جوانی شاهد حمله تروریستی آمریکای متجاوز به گواتمالا بود، به طعنه گفت: «آنها به سادگی نمی توانند بدون دفاع از دموکراسی در جایی عبور کنند».

از جوانی آثار مارکس، لنین، استالین را می خواند. این معلمان او بودند که سرنوشت وی را تعیین کردند و ابزار قدرتمندی برای درک فرآیندهای سیاسی- اجتماعی و ترسیم راه هایی برای به دست آوردن عدالت و برابری ارائه کردند.

 ارنستوی 24 ساله (در سال 1953) نسبت به در گذشت رهبر وقت اتحاد شوروی "استالین" این چنین واکنش نشان داد: «من زمان رخ در نقاب خاک کشیدن رفیق استالین، سوگواری میلیون ها انسان را شاهد بودم و سوگند خوردم که تا زمانی که نبینم اختاپوس سرمایه داری چگونه نابود خواهد شد، آرام نخواهم گرفت».
بعدها، چه گوارا که قبلاً وارد مبارزه آشکار با «هژمون جهانی» شده بود، ایالات متحده را دشمن اصلی بشریت خواند و در نوزدهمین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل، در سال
1964 در باره جنایات امپریالیسم آمریکا صحبت کرد و روش‌های آن‌ها را فقط با جنایات نازی‌ها قابل مقایسه دانست: «ظلم امپریالیسم ظلمی است که حد نمی‌شناسد و مرزهای ملی را به رسمیت نمی‌شناسد. جنایات ایالات متحده معادل جنایات ارتش های نازی است. از آنجایی که جوهره سیاست امپریالیسم این است که یک فرد را به حیوان تشنه به خون تبدیل کند که مقصد آن قتل عام، ویرانی و کشتار است، نباید به آنها اعتماد کرد».

پنج سال پیش، تئاتر «مشترک المنافع بازیگران تاگانکا» به کارگردانی N.N. گوبنکو، اجرای کنسرتی را به مناسبت نودمین سالگرد کشته شدن «فرمانده» در مسکو به نمایش گذاشت. ما (ایرینا یاسینینا، نویسنده ایده، تینا پانووا، هماهنگ کننده و سازمان دهنده کارگردان تئاتر، و ایرینا تروفیمووا، کارگردان) سعی کردیم نه تنها مطالب ویدئویی و آهنگ های مربوط به چه گوارا را به بینندگان ارائه دهیم، بلکه می خواستیم مردم را با زندگی، آرزوها، عادات، عشق و مجاهدت فداکارانه این مرد بزرگ آشنا کنیم.
به لطف کار روی سناریوی اجرا، اتفاقی با نیکولای سرگیویچ لئونوف، پیشاهنگ و دیپلمات، مورخ و مترجم خروشچف و میکویان، که با فیدل و رائول کاسترو و چه گوارا دوست بود، ملاقات کردم.
نیکولای سرگیویچ می گوید: «در پایان سال
1960، چه گورا، در اولین سفر رسمی دولتی خود وارد مسکو شد.  وظیفه او تضمین فروش دو میلیون تن شکر کوبایی در بازارهای سوسیالیستی ما بود. چه، در نزد فیدل، از اعتبار عظیمی برخوردار بود. او اولین کسی بود که عنوان «فرمانده» را در سیرا مایسترا، دریافت کرد، وی اولین خارجی بود که با تصمیم دولت کوبا عنوان « متولد کوبایی را» دریافت کرد، یعنی حق داشت هر پستی را در آن کشور بدست آورد. از جمله رئیس جمهور و...

فیدل، و چه، جدایی ناپذیر بودند. در تمام مسائل مهم، آنها از نظر جسمی موجوداتی متفاوت بودند، اما در عمل یکی بودند.»

 نیکولای سرگیویچ می گوید: «چه گوارا از اختلافات بین پکن و مسکو چنان ناراحت بود که سعی کرد هرگز در مورد این موضوع صحبت نکند. من متقاعد شدم که این موضوع باعث درد جانکاه اوست».
در سال
1960، توسط لئونوف، نشست غیررسمی چه گوارا، با دیپلمات های آمریکای لاتین در اتحاد شوروی انجام شد. سپس، در یک شام دوستانه در مسکو، در خانه ای در خاکریز Kotelnicheskaya، کلماتی گفته شد که حیرت انگیز بود.

«من نمی دانم چه بر سر انقلاب کوبا خواهد آمد. من هر کاری کرده و خواهم کرد تا اینکه کوبا پا بر جا بماند. هر اتفاق ناگواری هم که رخ بدهد، مرا در سفارتخانه های خارجی جستجو نکنید. مرا با مسلسل در دست، روی سنگرها یا در میان مردگان جستجو کنید.»

چند سالی گذشت و انقلابی بزرگ با ترک پست‌های سطح بالا در جزیره لیبرتی، خود را «مسلسل در دست» در خط مقدم مبارزه با امپریالیسم دید و تلاش کرد تا کوبای محبوبش را بر پا بدارد و سیستم سوسیالیستی فردا را به آمریکای لاتین بیاورد و قبل از همه با ایالات متحده آمریکا، وارد یک نبرد مرگبار بشود.
لئونوف می‌گوید: «با نگاهی به زندگی او، عمیق‌ ترین همدردی با رنج‌کشان، ستمدیدگان، استثمار شده‌ها، ناعادلانه رنج‌ دیدگان را خواهید دید. بواقع او یک شوالیه واقعی بدون ترس و بدون توقع بود. او خودش یک نردبان متعالی برای خود ساخت و داوطلبانه از آن بالا رفت و به عنوان خدمتگزار فداکار ایده ابدی عدالت اجتماعی به تاریخ جهان صعود کرد.»

این افسر اطلاعاتی و دیپلمات اتحاد شوروی در تمام زندگی خود خاطره ای درخشان و شورانگیز از دوست بزرگ خود داشت. در سال 2003 ، به وی  در جمع مخالفان ایالات متحده (در کوبا)، نشان درجه یک چه گوارای کوبایی اعطا شد. پس از گذشت 43 سال از آخرین ملاقات آنها، سرنوشت دوباره این دو را به هم رساند.

نیکلای سرگیویچ لئونوف، چه گوارا، را « یک کمونیست زلال و خالص که در جستجوی ثروت نبود» نامید. او در جمع بندی خاطرات خود خاطرنشان کرد: نه پیش از این و نه در آن زمان، من افرادی با چنین عیار، مقیاس انسانی و چنان انسانیتی را ندیده بودم که با ارنستو چه گوارا قابل مقایسه باشند.

(آخرین عکسهای چه گوارا پیش از تیرباران)

 

https://gazeta-pravda.ru/issue/59-31408-914-iyunya-2023-goda/don-kikhot-nashego-vremeni

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 885  -  31 خرداد 1402                                اشتراک گذاری:

بازگشت