راه ابریشم نوین – بخش یازدهم ابتکار چین برای برابری حقوقی همه کشورها برگردان: م. مهرجو |
راه ابریشم نوین و مهمترین پشتیبانان جهانی "کمربند ـ جاده" (ادامه)
انجمن همکاری چین و آفریقا
با تبدیل شدن چین به بزرگترین شریک بازرگانی قاره آفریقا، نیاز به هماهنگی بیشتر در داد و ستد های دوجانبه احساس می شد. از این رو چین در سال 2000، "انجمن همکاری چین و آفریقا"[1] را بنیان نهاد. این سازمان به جز "سوازیلند"[2] که با تایوان پیوندهای دیپلماتیک دارد، همه کشورهای آفریقایی را در بر می گیرد. هدف های این انجمن ایجاد هماهنگی و افزایش سود دوجانبه دربازرگانی کشورهای آفریقایی با چین است. این سازمان نیز مانند پیمان شانگهای به گسترش همکاری ها بر پایه اعتماد دو جانبه، سود دو جانبه، برابری، احترام به گوناگونی فرهنگی و گرایش به پیشرفت همگانی استوار است. از سال 2018، این انجمن، "منطقه آزاد بازرگانی قاره آفریقا"[3] را بنیانگذاری کرد که با عضویت 52 کشور با 1,2 میلیارد جمعیت، بزرگترین منطقه آزاد بازرگانی جهان به شمار می رود. این تفاهمنامه پیشنهاد می کند که کشورها در گام نخست، تا 90 درصد از تعرفه های گمرکی خود را کاهش دهند و بدین سان دسترسی آزاد به مواد خام، کالاها و خدمات را در سراسر قاره امکانپذیر کنند. در هشتمین نشست "انجمن همکاری های چین و آفریقا" که در سپتامبر 2018 در پکن برگزار شد، رئیس جمهور چین "شی جین پینگ"، دوباره بر خواست خود برای گسترش همیاری راهبردی و همکاری همه جانبه با آفریقا پافشاری کرد. این رویکرد در اجرای ده پروژه همکاری بزرگ که همه بخش های های مهم را پوشش می دهند، بازتاب یافته است. صنعتی شدن، نوسازی کشاورزی، گسترش زیرساخت ها، همکاری های مالی، گسترش منطقه های "سبز"، پشتیبانی ازبازرگانی و سرمایه گذاری، فقرزدایی، بهداشت همگانی، داد و ستد های فرهنگی و انسانی و همکاری برای صلح و امنیت، پروژه های همکاری چین با کشورهای آفریقایی است.
سازمان کشورهای آمریکای لاتین و کارائیب[4]
این سازمان در سال 2010 در مکزیک به عنوان جایگزینی در برابر"سازمان کشورهای آمریکایی"[5] که زیر چیرگی ایالات متحده بود، پی افکنده شد. این جامعه، همه کشورهای آمریکای لاتین و کارائیب بجز ایالات متحده و کانادا را در بر می گیرد. جامعه کشورهای آمریکای لاتین و کارائیب نیز از چارچوب اعتماد دوجانبه، سود دوجانبه، برابری، گفتگو و احترام به گوناگونی فرهنگی و گرایش به پیشرفت همگانی پیروی می کند. در تاریخ هشتم و نهم ژانویه 2015، نشست مشترکی میان کشورهای "جامعه کشورهای آمریکای لاتین و کارائیب" و جمهوری خلق چین در پکن برگزار شد. هدف از این نشست، پشتیبانی از افزایش همکاری های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی این کشورها با چین بود. چین امیدوار است که با همکاری با کشورهای "جامعه کشورهای آمریکای لاتین و کارائیب"، از یکسو توانایی های بازرگانی دو جانبه خود را با این کشورها گسترش بدهد و از سوی دیگر بر نفوذ خود در این قاره بیفزاید. پکن اعلام کرده است که در دهه آینده نزدیک به 250 میلیارد دلار در آمریکای میانه و جنوبی و کارائیب سرمایه گذاری خواهد کرد و بدین ترتیب حجم بازرگانی دو جانبه تا دو برابر افزایش خواهد یافت. سرمایه گذاری های گسترده ای در زیرساخت ها و در کارخانه های تبدیلی این کشورها برنامه ریزی شده است تا بتوان افزون بر مواد خام، کالاهای گوناگون را در همانجا تولید کرد. با اینهمه، به دلیل ناپایداری سیاسی و اقتصادی این کشورها، همکاری آنها با چین تا کنون روندی کند وآهسته داشته است.
گروه 17+1 [6]
در سال 2012، یک گروهبندی اقتصادی از کشورهای بلوک شرق پیشین با جمهوری خلق چین بوجود آمد. نخستین نشست این گروه به ابتکار پکن در بوداپست، پایتخت مجارستان برگزار شد که هدف آن کمک به افزایش و گسترش همکاری های چین با کشورهای اروپای شرقی و مرکزی بود. پیش تر، در سال 2011 نیز نشستی دوجانبه چند روزه میان "اوربان"[7]، نخست وزیر مجارستان و "جیابائو"[8]، نخست وزیر چین برگزار شده بود که در آن به مجارستان قول پشتیبانی اقتصادی مانند خرید اوراق قرضه دولتی و سرمایه گذاری داده شده بود. بیشتر کشورهای شرکت کننده، تجربه شکست نمونه سوسیالیسم شوروی، گسست فرهنگی سختی که در پی داشت و دشواریهای دگرگونی سیستم را به اشتراک گذاشتند. چین در دهه 1960 از هژمونی اتحاد شوروی جدا شد و سال ها با کامیابی در برابر یک نیروی هژمونیک دیگر، ایالات متحده، ایستادگی کرد. چین دارای یک تجربه اقتصادی و سیاسی بود که با تلاش و جستجوی خود به دست آورده بود و می خواست بدون آنکه مانند یک آموزگار دانا پند بدهد، این تجربه را با دیگران به اشتراک بگذارد. با همه کمک ها، همیشه گفته می شود که چین سرمشق جهان نیست وچینی ها نمی خواهند روش خود را تبلیغ کنند، بلکه میخواهند به دیگران کمک کنند تا در پایان همه چیز برای همه و با هم بهتر شود. پس از بحران مالی سالهای 2008 ـ 2009، که همه کشورهای اروپای شرقی را درنوردید و اتحادیه اروپا هیچگونه کمکی را در دسترس این کشورها قرار نداد، زمان برای پایه گذاری این گروهبندی، مناسب به نظر می رسید. از سوی دیگر، چین با تکیه بر سیاست مالی مستقل خود می توانست و می خواست که با بهره گیری از پول وتوانایی های صنعتی و ساختمانی مازاد خود، به یاری این کشورها بشتابد. این گروه کشورهایی از اتحادیه اروپا از جمله استونی، لتونی، لیتوانی، لهستان، جمهوری چک، اسلواکی، مجارستان، اسلوونی، کرواسی، رومانی و بلغارستان، و کشورهای غیر اتحادیه اروپا مانند بوسنی، صربستان، مونته نگرو، آلبانی و مقدونیه شمالی را در بر می گیرد. در سال 2019 یونان نیز به عنوان یک عضو کامل به این گروه پیوست و 16+1 به 17+1 تبدیل شد. هدف این "گروه" نیز مانند دیگر سازمانها و انجمن هایی که بوسیله چین با دیگر کشورها پایه گذاری شده اند، همکاری نزدیک در زمینه سرمایه گذاری، کشاورزی، بازرگانی، حمل و نقل، نگهداری از بسترهای بازرگانی الکترونیک و همچنین داد و ستدهای علمی و فرهنگی و پشتیبانی از پیشرفت اقتصادی بوده و هست. این "گروه" نیز بر پایه اعتماد و سود دو سویه استوار است. این ابتکار چین، واکنش هایی را در بروکسل برانگیخت، زیرا اتحادیه اروپا آن را دخالت در سیاست و منافع خود می دانست و بویژه برلین و پاریس از کاهش نفوذ خود به هراس افتادند. با این همه، بازدهی واقعی این گروه پس از یک دهه بسیار اندک است. همه سرمایه گذاری چین در کشورهای اروپایی تا سال 2018 تنها 7.1 میلیارد دلار بوده است. تنها در صربستان، مبلغ سرمایه گذاری چین در سال 2019 به 10 میلیارد دلار رسید. داده های پایگاه آماری"کنفرانس بازرگانی و پیشرفت سازمان ملل متحد"[9]، نشان می دهد که میانگین بازرگانی این کشورها با چین تنها 1.2 درصد است، در حالی که تند ترین مخالفان گروه 17+1، داد و ستد های بیشتری با چین دارند. آلمان 6.3 درصد، بریتانیا 4.4 درصد و فرانسه 3.5 درصد بازرگانی خارجی خود را با چین انجام می دهند. همچنین چین 125 میلیارد دلار در 11 کشور اروپای غربی اتحادیه اروپا سرمایه گذاری کرده است که مقدار آن بمراتب بیشتر از سرمایه گذاری چین در کشورهای گروه 17 + 1 است و اینها نشان دهنده اوج ریاکاری و دورویی کشورهای اروپای غربی است. روی هم رفته پیوندهای اقتصادی اروپا و چین آنگونه که پیش یبنی می شد، گسترش نیافت. بازرگانی چین با گروه 17 هنوز هموزن نیست. در سال 2016، تنها 58 درصد از آنچه که برنامه ریزی شده بود، یعنی 100 میلیارد دلار، داد و ستد انجام شد. چین بیشتر فرآورده های کشاورزی را از این 17 کشور خریداری و کالاهای مصرفی مورد نیاز را به این کشورها صادر می کند. چون، این داد وستدها، برای کشاورزان محلی در اروپا جایگاهی مهم و برجسته دارند، پیشرفت در ایجاد زیرساخت ها در راههای زمینی و دریایی "کمربند ـ جاده" نیز برای این کشورهای اروپایی دارای اهمیت بسیاری است. نشست های سران کشورهای 17 +1 همه ساله برگزار می شود و پیوسته در کنار برنامه های اقتصادی، پروژههای ورزشی و فرهنگی، استادیومها، هتلها، موزهها و مانند آن نیز مورد گفتگو قرار میگیرند. در آوریل 2019 و پس از همه گیری جهانی کرونا، نشست رهبر چین با سران کشورهای اروپای شرقی و مرکزی در "دوبرونیک" کرواسی[10] برگزار شد. در این گرد همایی، افزون بر سران دولت ها، نزدیک به هزار نماینده از سوی 360 بنگاه اقتصادی و بانکی نیز شرکت کردند. یکی از مهمترین پیمان ها در این نشست، دایر کردن نمایندگی بانک های چین در سایر کشورهای این گروه برای پشتیبانی از پروژه هایی بود که از سوی اتحادیه اروپا کمک مالی دریافت نمی کنند. افزون بر نشست سران، مدیران بانک های مرکزی و وزیران راه و ترابری و اداره های وابسته به آنها نیز با یکدیگر، پیوسته نشست های چند جانبه ای را برگزار می کنند. کانونی ترین و مهمترین ویژگی این گروهبندی ها و سازمان ها که در این بخش به آنها پرداخته شد این است که همه کشورها و دولت ها در آنها دارای جایگاه و حقوق برابر هستند و هیچ کشوری صدایی بلندتر از دیگری ندارد و هیچکس به عنوان رهبر و پیشاهنگ گروه یا سازمان نیست.
[1] Forum on China-Africa Cooperation, FOCAC [2] Swasiland (since 2018 Eswatini) [3] African Continental Free Trade Area, AfCFTA [4] Comunidad de Estados Latinoamericanos y Caribeios CELAC [5]OrganisationAmerikanStates, OAS [6] Cooperation bettween China and Central and Eastern European Countries, CEEC or 17+1 [7] Orban [8] Jiabao [9] United Nations Conference on Trade and Development (UNCTAD)
|