راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

سرمقاله

رسوائی تحلیل های رویائی

اصطلاح طلبان از شورش واگنر

  

شورش هفته گذشته ارتش خصوصی واگنر در روسیه در راس خبرها و تفسیرها در جهان و ایران قرار داشت. به ایران و لنجنزاری که اصلاح طلبان ایرانی در این روزها در آن دست و پا زدند خواهیم پرداخت. قبل از آن به خود این رویداد و سپس به بازتاب آن بپردازیم. این شورش را می توان از چند زاویه نگاه کرد. زاویه نخست آن چیزیست که در جلوی صحنه روی داده است. یعنی نافرمانی یک ارتش خصوصی که فرمانده آن به دلیل مسائل شخصیتی یا اختلافات قبلی دچار این پندار شده بود که می تواند با نیروهای تحت رهبری خود حمایت مردم یا بخشهایی از فرماندهان ارتش روسیه را جذب کند که برای کسانی که اندکی روسیه را می شناختند شکست این خام خیالی از همان آغاز روشن بود و روشن هم شد. از زاویه ای دیگر کل این ماجرا را یک صحنه آرایی نوین برای باز کردن جبهه ای علیه اوکراین از مرزهای بلاروس می توان دید. استقرار سامانه های ضدهوایی و سپس موشک های تاکتیکی اتمی در بلاروس در همین هفته های اخیر از این زاویه میتواند مقدمه ای برای انتقال واگنر به خاک بلاروس باشد، بویژه که پوتین در آخرین سخنرانی خود تاکید کرد که نیروهای واگنر یا باید با وزارت دفاع روسیه قرارداد امضا کنند یا به بلاروس بروند. یعنی در واقع آنها را به بلاروس اعزام کرد.

 از این زاویه غرب با بزرگ کردن شورش واگنر در واقع در دام تبلیغات خود افتاد چرا که اکنون واگنر یک گروه شورشی است که اقداماتش به دولت روسیه ربطی ندارد و سرخود می تواند هرکاری انجام دهد و حتی زیر بار مذاکره یا قرارداد صلح هم نرود، کیف پایتخت اوکراین همیشه زیر تهدید آن باشد اگر عملا هم وارد جنگ نشود. زاویه سوم هم آن است که اختلافات اولیه واگنر با سران ارتش روسیه واقعی بوده ولی رهبران روسیه تصمیم گرفتند از این تهدید یک فرصت بسازند و با اعزام واگنر به بلاروس، هم بلاروس را تقویت کنند و هم جبهه ای تازه از آنجا باز کنند.

هیچکس فعلا نمی تواند بطور قطع بگوید که کدامیک از این احتمالات درست است یا به واقعیت نزدیک تر است. ولی امروز بطور قطع می توانیم بگوییم که نتیجه آنچه روی داد، برخلاف هیجان های اولیه، در سمت یک تغییر اساسی به زیان غرب و ناتو قرار دارد که بتدریج پیامدهای خود را نشان خواهد داد.

هدف از این اشاره مقایسه آنچه روی داده با سطح تحلیل های مضحک و تاسف اوری است که در داخل ایران از این واقعه شد. تحلیل های سطحی که بیش از هرچیز سقوط سنگین درک و فهم اصلاح طلبان ایرانی را از واقعیت های ایران، جهان و جبهه جنگ روسیه با ناتو نشان داد. تخیلاتی نظیر فرار پوتین، محاصره کرملین، خودکشی، سقوط مسکو، فروپاشی روسیه ... بیش از آنکه بخشی از واقعیت در آن باشد، نشان اندیشه های مالیخولیایی کسانی بود که واقعیت فروپاشی جهان تک قطبی آمریکایی را نمی خواهند بپذیرند و همه امید و تخیل خود را بر شکست روسیه و چین بعنوان سردمداران جهان چند قطبی آینده گذاشته اند.

این سقوط وحشتناک سطح تحلیل و درک اصلاح طلبان ایرانی سه انگیزه و دلیل دارد.

اول- آنها افول جهان آمریکایی را نمی خواهند بپذیرند و آن را همچون مرگ دنیای اعتقادات خود تصور می کنند. همه اموزه های فکری آنها از غرب و آمریکا و اروپا آمده و بدون تفوق آمریکا باید بر همه دانسته های خود شک کنند و آنها را بدور بریزند. یعنی در امید به قدرقدرتی آمریکا منافع ایدئولوژیک و اعتقادی دارند.

دوم- در توهم دهکده جهانی، به حاکمیت ملی اعتقاد ندارند. که نشانه آن در مخالفت با قدرت نظامی و اتمی ایران یا حضور یا کمک های آن به سوریه و لبنان و یمن و غیره است. یعنی در نداشتن استقلال سیاسی و اقتصادی ایران منافع سیاسی دارند و آینده سیاسی خود را به ادغام ایران در جهان غرب و ناتو گره زده اند.

سوم- منافع اقتصادی شان با منافع سرمایه داری تجاری دلاری اگر برای برخی گره هم بطور کامل نخورده باشد حداقل همسو با آن شده است. حفظ حاکمیت آمریکا برای آنها یعنی حفظ حاکمیت دلار و امکان انتقال دلارهای بادآورده صادراتی به غرب برای خودشان یا تامین کنندگان هزینه رسانه هایشان.

این سه دلیل و انگیزه اعتقادی، سیاسی و اقتصادی به آنها اجازه نمی دهد که جهان کنونی را بتوانند بفهمند یا اصلا بخواهند بفهمند. ریشه روسیه ستیزی و چین گریزی نیرومند آنها در ترکیب قوی این منافع است. مشکل هم فقط این نیست که با روسیه ستیزی و چین گریزی می خواهند ایران را به مدار منافع آمریکا در منطقه و جهان بکشانند، مشکل اینست که در دنیایی دارند این کار را می کنند که حتی شیخ قطر و امارت و حاکم مصر و عربستان هم فهمیده اند که جهان تغییر کرده و می کوشند خود را از مدار آمریکا خارج کنند و به جهان چند قطبی آینده پیوند زنند.

واکنش ها و شادمانی های کوتاه مدت نسبت به هر واقعه ای که بشارت پیروزی ناتو و جهان غرب را بدهد، ستیز با هر نوع ابتکاری در جهت تقویت حاکمیت ملی و ارتباط با کشورهای غیرغربی و تحلیل های پوچی که اصلاح طلبان ایرانی از اوضاع جهانی ارائه می دهند ریشه در این انگیزه ها و دلایل نیرومند دارد که از قدرت درک و واقع بینی آنها قوی تر است. به همین دلیل است که در هر حادثه ای خود را سریع جلو می اندازند و پوچ بودن خود را بیشتر به مردم ثابت می کنند. بنظر می رسد این مهمترین درسی است که می توان از حوادث هفته گذشته روسیه برای ایران گرفت.

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 886  -  7 تیر 1402                                اشتراک گذاری:

بازگشت