راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

حاکمیت دلار

سیاست راهبری

غربگرایان ایران است

 

انتخابات مجلس نزدیک می شود و غربگرایان ایرانی خود را برای این انتخابات آماده می کنند. ویژگی چشمگیر رسانه ها و شخصیت های نزدیک به غربگرایی در ایران نداشتن و ارائه ندادن هیچگونه برنامه برای معضلات اقتصادی و اجتماعی کشور است.  تنها برنامه ای که غربگرایان ایرانی دارند احیای برجام است که در واقع معنای آن ادامه حاکمیت دلار بر اقتصاد است. آنها تکیه بر برجام را نقطه قوت خود می دانند چرا که از این طریق می توانند نداشتن و ارائه ندادن هرگونه برنامه اقتصادی و اجتماعی را توجیه کنند. مدعی هستند که هیچ طرح، برنامه، تدبیر اقتصادی یا اجتماعی تا زمانی که برجام احیا نشود فایده ندارد. البته به این پرسش پاسخ نمی دهند که چگونه احیای برجام می تواند بیش از هفتاد میلیارد دلاری را که در یک سال و نیم از ایران خارج و به کانادا رفت به ایران وارد کند و چه تضمینی برای تبدیل نشدن سرنوشت دلارهای برجامی به دلارهای غیربرجامی وجود دارد.  

غربگرایان با تکیه بر احیای برجام درست به جایی حمله می کنند که تنها نقطه قوت دولت کنونی است یعنی سیاست خارجی. کافیست مثلا نقش چین را در ایجاد آشتی میان ایران با عربستان و از آن طریق با همه کشورهای منطقه از جمله مصر و ورود سوریه به جامعه کشورهای عربی را در نظر بگیریم. اگر سیاست چین ستیزی که غربگرایان ایرانی از آن حمایت می کنند ادامه پیدا می کرد یا حاکم می بود، آیا هرگز چنین دستاوردی نصیب مردم ایران و منطقه می شد؟ سیاست خارجی غربگرایان ایرانی آن است که از تحول مثبتی که در منطقه روی داده بجای آنکه در جهت صلح و دوستی بهره بگیرند همچون فرصتی استفاده کنند که ایران را نزد آمریکا جانشین عربستان سعودی و به ابزاری در خدمت آمریکا برای فشار به عربستان تبدیل کند. در واقع تبدیل کردن ایران به کانون جنگ و فشار در منطقه در خدمت آمریکا.

مشکل غربگرایان ایرانی فقط این نیست که سمت و سوی جهان کنونی را درک نمی کنند، بلکه بیشتر در این است که در حفظ جهان کهنه و بویژه حاکمیت دلار منافع اقتصادی و علائق شخصی دارند. غرب هم هدف صادرات و واردات آنهاست، هم محل اقامت خانواده و فرزندان آنها، هم مقصد خروج دلارها و حسابهای بانکی آنها. آنها هرکاری حاضرند انجام دهند که این غرب فرو نپاشد.

برخی هم بر این غربگرایی رنگ و لعاب ایدئولوژیک می کشند و مدعی هستند که پروژه دموکراسی خواهی در ایران از زمان مشروطه به بعد در رابطه با غرب شکل گرفته است. به ادعای آنها فروپاشی غرب یعنی پایان پروژه دموکراسی خواهی در ایران. این روی دیگر سکه غربگرایی است که چین ستیزی و روسیه هراسی خود را بر مبنای دموکراسی خواهی توجیه می کنند. براساس این درک مثلا بیست سال گذشته که آمریکا وارد منطقه شده و همه آن را به آتش و خون کشیده، جزیی از پروژه دموکراسی خواهی بوده است! با تبدیل شدن ایران به سرنوشت عراق و افغانستان و سوریه و لیبی و سودان و ... پروژه دموکراسی خواهی در ایران هم به ثمر خواهد نشست. این نگاه اگر توجیه ناشیانه ای برای همان داشتن منافع در حاکمیت دلار نباشد، نشانه ای از پرت بودن و کم بینشی هواداران آن است.   

برنامه غربگرایان ایرانی برای انتخابات مجلس آینده گره زدن سیاست داخلی به سیاست خارجی کشور با این ادعاست که رفع مشکلات اقتصادی داخلی و پیشبرد پروژه دموکراسی خواهی درگرو احیای برجام و پایان دادن به سیاست خارجی نگاه به شرق است. این بحث را باید بتدریج باز کرد و نشان داد که تا چه اندازه سیاست خارجی که آنها موعظه می کنند نه تنها گروه گشای هیچیک از مشکلات کشور نیست، بلکه حامل بزرگترین خطرها برای کشور ما و آینده آن است. انتخابات مجلس آینده فرصتی برای بردن این بحث میان مردم است.

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 880  -  27 اردیبهشت 1402                                اشتراک گذاری:

بازگشت