راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

چاره ای علیه

غربگرائی

در ایران باید یافت

 

 

ماه گذشته اعلام شد که تولید ناخالص ملی کشورهای عضو پیمان بریکس (چین، روسیه، برزیل، آفریقای جنوبی و هند) از کشورهای گروه هفت سرمایه داری (آمریکا، آلمان، ژاپن، فرانسه، ایتالیا، کانادا و بریتانیا) پیشی گرفت. این پیشی گرفتن پیامد تلاقی دو روند است: اعتلا در آسیا و شرق، انحطاط در آمریکا، اروپا و غرب. امروز دیگر همه در جهان می دانند که آسیا و شرق به سمت پیشرفت و اروپا و امریکا به سمت قهقرا می روند. درست در شرایطی که آمریکا و اروپا با بحران و فقرزایی فزاینده دست به گریبان شده اند، آسیا و شرق به سمت رونق و فقرزدایی گام بر می دارند. فقط چین در چند دهه اخیر بیش از یک میلیارد تن را از فقر مطلق خارج کرده است. این روند در هند هم با کندی بسیار ولی به شکل مستمر ادامه دارد.

بنابر همین دلایل به آینده ایران در گسترش مناسبات اقتصادی آن با آسیا و شرق و پیمان بریکس و شانگهای می توان امیدوار بود، اگر طرفداران این گرایش بتوانند بر مخالفت و کارشکنی غربگرایان و سرمایه داری تجاری که منافع آنها در دلار و یورو است غلبه کند. سرمایه داری تجاری و غربگرایان ایرانی معتقدند که ایران باید سرنوشت خود را به ناتوی در حال شکست در تقابل با روسیه و اروپا و آمریکای در حال قهقرا گره بزند. موضعگیری آنان به سود ناتو در اوکراین و تبدیل کردن نازی های اوکراین به قهرمان ملی در چارچوب همین پیوند سرنوشت ایران به سرنوشت جهان در حال انحطاط اروپایی و آمریکایی بوده و هست. واقعیت این است که غربگرایان ایرانی خود نیز در توهمات مرشدهای آمریکایی و اروپایی شان شریک هستند و شکست یکدیگر و فروپاشی جهان استعماری را که از چند صد سال پیش بدینسو شکل گرفته نمی توانند باور کنند. در حالیکه کسانی که در اروپا و آمریکا زندگی می کنند و تورم و سقوط سطح زندگی و از  بین رفتن هر روزه خدمات عمومی و درمانی و آموزشی را شاهدند می دانند که غرب آبستن حوادث و شورش های داخلی بزرگ است و می خواهد این بحران ها را به هر طریق به حساب کشورهایی مانند ما حل کند.  

اکنون خوشبختی، پیشرفت و رفاه در حال گذار به آسیا و شرق است ولی اینها به گوش غربگرایان ایرانی و طرفداران ناتو در ایران فرو نمی رود. آنها می خواهند ایران با کشورهایی رابطه داشته باشد که مقصد سفر و اقامت خانواده و حساب های بانکی و یوروها و دلارهایی باشد که از ایران خارج می کنند. هرقدر که دولت کنونی در مسیر گسترش با شرق گام های درست تری را هر چند با کندی و تعلل بسیار به پیش بر می دارد فریاد و تاسف غربگرایان بیشتر می شود. آنها یک شبکه عظیم تبلیغاتی ایجاد کرده اند که کارش  فقط سمپاشی و ایجاد ناامیدی است.

نقدی اگر به دولت کنونی هست این نیست که سمت و سوی جهان را درست تشخیص داده و آینده ایران را در پیوند زدن سرنوشت آن به آسیا و شرق و گسترش مناسبات با همسایگان جستجو می کند. نقد به تعلل ها و کندی هایی است که در این مسیر دیده می شود که نمونه آن تاخیر بیش از یک سال و نیم در سفر رئیسی به چین یا ایجاد راه آهن رشت – آستارا در چارچوب کریدور شمال و جنوب است. در حالیکه چین شریک اول همه کشورهای جهان و از جمله آمریکا و اروپاست، در ایران از ظرفیت عظیم تولیدی و مالی آن کشور استفاده درستی نمی شود. بجای بهره گیری از مشارکت چین در امور زیرساختی و توسعه مسکن، راه آهن، بنادر و کشتی رانی و غیره حداکثر مقداری کالا از بدترین سازندگان چینی وارد ایران می شود یعنی سرنوشت رابطه با چین بدست سرمایه داری تجاری، آن هم از نوع سودجوترین آن افتاده است.

آینده روشن ایران در آسیا و شرق و جبهه یی است که در حول آن در همه جای جهان و از جمله افریقا و آمریکای لاتین ایجاد شده و در حال گسترش است. پیوند زدن ایران به پیمان ناتو و غرب در حال انحطاط، جز کشاندن ایران به جنگ و خونریزی بسود منافع آمریکا و در پیش گرفتن مسیر قهقرایی فایده ای ندارد ولو اینکه موقتا برای منافع دلاری ها و سرمایه داری تجاری سودآور باشد.

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 880  -  3 خرداد 1402                                اشتراک گذاری:

بازگشت