راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

رفقا دست در دست هم

سرمایه داران رفاقتی شدند!

 

  

یکی از مسائلی که اخیرا طرح می شود آن است که سرمایه داری ایران سرمایه داری "واقعی" نیست بلکه سرمایه داری رفاقتی است. مثلا آقای دکتر موسی غنی نژاد مبتکر و مدافع خصوصی سازی ها و ایجاد بانک های خصوصی و مدارس انتفاعی و پولی شدن درمان و بهداشت و خدمات شهری و غیره در یکی از مناظره های اخیر تلویزیونی خود تاکید کرد که ایران دارای سرمایه داری رفاقتی است.

آقای غنی نژاد فردی جدیست و حرف بررسی نکرده و روی هوا نمی زند. حتما با توجه به اینکه مشاور اقتصادی همه دولت های سی سال اخیر اعم از رفسنجانی و خاتمی تا احمدی نژاد و روحانی بوده و با وزرای آنها و گردانندگان اتاق بازرگانی و کلان سرمایه داران ایرانی حشر و نشر دارد، نفع بران از خصوصی سازی ها و وام گیرندگان کلان بانکی را بررسی کرده و متوجه شده که اینها همه با یکدیگر رفیق و خویشاوند هستند و بر روی هم سرمایه داری رفاقتی ایران را تشکیل داده اند. اکنون نخستین مطالبه ملی از ایشان که فهرست این سرمایه داران رفاقتی را در اختیار دارد آن است که این شهامت را داشته باشد که نام آنها را اعلام کند و نخستین گام در راه مبارزه با سرمایه داری رفاقتی را که می گوید مخالف آن است بردارد.

مطالبه ملی دوم از ایشان که این پدیده سرمایه داری رفاقتی را از نزدیک می  شناسد آن است که به ریشه های آن باز گردد، یعنی آن فرایندی را که طی آن سرمایه داری رفاقتی در ایران شکل گرفت را بررسی کند. اعلام نام سرمایه داران رفاقتی، و خلع ید از آنها، بازپس گرفتن اموالی که خلاف قانون و ضوابط و براساس خویشاوندی و رفاقت و روابط بدست آورده اند گام مهمی است ولی کافی نیست. تا این فراینده و آن ریشه ها بررسی و قطع نشود یک عده سرمایه داران رفاقتی می روند و رفقای بعدی  جایشان را می گیرند. 

آقای غنی نژاد می گوید ریشه شکل گیری سرمایه داری رفاقتی در بخش دولتی است. یعنی در ثروتی است که در بخش دولتی متمرکز است. این بخش این ثروت ملی را میان رفقا و خویشاوندان خود تقسیم کرده است و به هرکس که به قدرت نزدیک تر بوده و رفیق و آشنا بوده بخشی از آن را واگذار کرده است. در اینکه سرمایه دار سازی در ایران در سی سال گذشته از بالا و توسط دولت شکل گرفت هیچ تردیدی نیست. اصولا دلیل شکلگیری سرمایه داری رفاقتی همین بود که سرمایه داری ایرانی کنونی براساس توانمندی ها و سرمایه خود تشکیل نشد، بلکه براساس رفاقت تشکیل شد. بجای آنکه از کسی خواسته شود کارخانه بسازد، کارخانه آماده را تحویل آن کسی دادند که در تجارت پول جمع کرده بود و به کارخانه هم بعنوان یک کالای تجاری نگاه می کرد نه واحد تولیدی. محصول کارخانه برایش اهمیت نداشت، بهای زمین و تجهیزات اهمیت داشت. سرمایه داری که از بالا و از طریق خصوصی سازی شکل بگیرد غیر از سرمایه داری رفاقتی چیزی دیگر نمی تواند بشود.

بنابراین بحث بر سر این نیست که بخش دولتی ثروت را میان رفقای خود تقسیم کرد که جز این نمی توانست انتظار داشت، بحث بر سر این است که اصلا چرا و چگونه ما فرایند ایجاد کارخانه و تولید را تبدیل کردیم به واگذاری کارخانه حاضر و آماده که نتیجه آن سرمایه داری رفاقتی شود. بنابراین ریشه شکلگیری سرمایه داری رفاقتی در بخش دولتی نیست، در سیاست هایی است که وظیفه دولت را واگذاری واحدهای تولیدی ملی به شماری صاحب سرمایه قرار داد یعنی در سیاست های خصوصی سازی ها که آقای غنی نژاد از مدافعان و مبتکران آن بود.

در طی سه دهه گذشته بارها و بارها مخالفان خصوصی سازی ها از زنده یاد عزت الله سحابی گرفته تا مذهبیون چپ گرا و اقتصاددانان مستقل و سوسیالیست هوادار حزب توده ایران تا برخی اقتصاددانان نهادگرا تاکید کردند که این خصوصی سازی ها جز به ویرانی تولید و تقسیم ثروت میان هزار فامیل حکومتی نتیجه دیگری ندارد، ولی هر بار آقای غنی نژاد و همفکران آن جلوی آن ایستادند. هر کس که گفت جلوی خصوصی سازی را بگیرید گفتند "کمونیست" است. اتهام کمونیست را چماقی کردند بر سر هرکس که با سرمایه داری رفاقتی مخالفت کرد. بنابراین اگر آقای غنی نژاد در ادعای خود صداقت دارد اول باید سهم خود را در شکلگیری این سرمایه داری رفاقتی بپذیرد و ثانیا بخواهد که همین الان و فورا روند خصوصی سازی ها تعطیل شود و بانک های خصوصی زیر نظر دولت قرار گیرند تا جلوی ادامه بزرگ شدن سرمایه داری رفاقتی گرفته شود.

ما البته امیدی به اینکه آقای غنی نژاد هیچیک از این مطالبات ملی را انجام دهد نداریم چون سخنرانی ها و مناظره های اخیر ایشان را در حد تبلیغات زودهنگام انتخاباتی می دانیم. همه اینها یک مانوور برای ادامه سرمایه داری رفاقتی است و مانند دزدی است که آی دزد می گوید. ولی این به معنای آن نیست که سرمایه داری رفاقتی در ایران یک معضل نیست که باید با آن مقابله کرد. اعلام نام سرمایه داران رفاقتی، بررسی روابط آنها در حکومت، حسابرسی به اموال آنان، خلع ید از آنها، پایان دادن به خصوصی سازی ها، پایان دادن فوری به فعالیت بانک های خصوصی و رسیدگی به پرونده وام گیرندگان کلان آنها و ... از جمله اقدامات فوری برای مقابله و خلع ید از سرمایه داری و سرمایه داران رفاقتی است که باید حاکمیت سریعا در برنامه خود قرار دهد واگرنه پشتیبانی افکار عمومی و انتخابات مجلس آینده را به همین سرمایه داران رفاقتی و نمایندگان آنها خواهد باخت.

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 882  -  10 خرداد 1402                                اشتراک گذاری:

بازگشت