سرمقاله 925 دلائل تظاهرات دانشجوئی در امریکا بازتاب آن در جامعه ایران |
تظاهرات دانشجویان آمریکایی که بتدریج به کانادا، اروپا و استرالیا کشیده شده در صدر اخبار هفته های گذشته قرار داشته است. بالا گرفتن این تظاهرات در ارتباط به چند پدیده و حادثه است: ۱- ابعاد فاجعه آمیز جنایت های حکومت اسرائیل در نوار غزه و کشتار غیر نظامیان؛ ۲- آشکار شدن هرچه بیشتر چشم انداز شکست و ناکامی اسرائیل در این جنگ؛ ۳- فشار فزاینده بر روی مسلمانان، سیاه پوستان و اقلیت ها در امریکا ۴- حاکمیت سیاستمداران و سرمایه داران حامی صهیونیسم بر آمریکا که منشا عمده مشکلات اقتصادی و اجتماعی در آن کشور است؛ ۵- وضعیت داخلی آمریکا، تبعیض و مبهم شدن چشم انداز شغلی و حرفه ای جمع بزرگی از دانشجویان آمریکایی براثر کاربرد سرمایه داری فن آوری های نوین و بویژه هوش مصنوعی. ۶- خطر جنگ هسته ای در ادامه مقاومت امپریالیسم آمریکا برای حفظ موضع مسلط خود بر جهان همه اینها در ترکیب با هم موجب شکلگیری یک آگاهی نوین شده و در نتیجه بسیاری از دانشجویان آمریکایی دیگر از تهدید و اخراج نمی ترسند و به مبارزه می پیوندند. مجموع این عوامل همچنین نشان می دهد که این جنبش عمیق تر از آن است که با چند تهدید یا با تغییرات جزئی در شرایط جنگ در منطقه خاموش شود. بویژه آنکه در کوتاه مدت دولت اسرائیل راه حل شکست سختی را که در غزه متحمل شده در فرار به جلوی بیشتر به سوی گسترش جنگ جستجو می کند. اکنون سمت و سوی تحولات جهانی و افزایش خطر جنگ هسته ای و کوشش آمریکا برای ایجاد کانون های بحران در اطراف روسیه، چین و ایران به شکلی است که اجازه آرامش در جهان و در نتیجه خاموش شدن و فروکش کردن این جنبش و پیوستن آن به سرنوشت بقیه جنبش های اجتماعی را در درازمدت نمی دهد و باید منتظر گسترش آن نه تنها در آمریکا بلکه در سطح بین المللی بود. پیدایش این جنبش ها یک عامل نیرومند در ایجاد امید به امکان گذار مسالمت آمیزتر تحولات بدون خطر جنگ هسته ای است. از سوی دیگر، در ایران ما با چند واکنش نسبت به این جنبش ها مواجه بودیم. از یکسو صدا و سیمای جمهوری اسلامی از این فرصت برای نمایش "دورویی" آمریکا استفاده کرد در حالیکه از دموکراسی و آزادی بیان و حقوق بشر در دیگر کشورها دم می زند در داخل خود جنبش های اجتماعی را به شکلی خشن سرکوب می کند. این تظاهرات و اعتراضات در جهان سرکوب و نقض آزادی بیان در داخل ایران را توجیه نمی کند. اگر ادعای مخالفت با آمریکا و امپریالیسم درست است باید در همه عرصه ها چنین باشد و از جمله در زمینه نقض حقوق بشر نمی توان آمریکا را الگو قرار داد و به رفتار پلیس آن برای توجیه خشونت در داخل استناد کرد. بخش عمده اصلاح طلبان داخلی و در واقع رسانه های دست در جیب اتاق بازرگانی از آنچه در آمریکا می گذرد آزرده هستند نه از جهت همبستگی با مردم آمریکا بلکه از این جهت که پندارهایی که درباره آمریکا و آزادی در آن کشور پخش می کردند یا خود بدان معتقد بودند زیر سوال قرارگرفته است. از نظر آنان ایده آزادی های غربی و توهم اینکه گویا ایران در اتحاد با آمریکا به یک "لیبرال دموکراسی" تبدیل خواهد شد در میان هواداران آنان و طبقه متوسط اجتماعی کمرنگ خواهد شد و به همین دلیل سعی در سکوت یا توجیه خشونت پلیس آمریکا دارند. اپوزیسیون ایرانی خارج کشور نیز که یکصدا حامی اسرائیل هستند آخرین ته مانده های اعتبار خود را خرج حمایت از سرکوب پلیسی تظاهرکنندگان در امریکا کردند. اپوزیسیون همچنان امیدش به آن دسته از مردم داخل ایران است که دل به امکان دخالت نظامی آمریکا یا افزایش فشارهای اقتصادی برای به عصیان کشیدن مردم دارند. رسانه های اپوزیسیون با حمایت از این سرکوب ها مشروعیت خود را برای محکوم کردن و اعتراض به سرکوب های داخلی از دست داده اند. مواضع یکی دو تن از شخصیت های ایرانی برنده جایزه نوبل صلح که درباره سرکوب این تظاهرات مانند جنایت های اسرائیل در غزه سکوت کرده اند هم برای همگان اشکار است و متاسفانه اعتبار آنان برای اعتراض به سیاست های حکومت ایران را مخدوش می کند. جامعه سیاسی ایران هنوز واکنش و همبستگی درخوری با جنبش مترقی دانشجویان و مردم آمریکا نشان نداده است و تغییر این وضع به دو عامل بستگی دارد. اول میزان عزم حکومت برای اصلاح و بهبود اوضاع داخلی و مبارزه با فساد و عقب زدن ارتجاع مذهبی بعنوان متحد غرب در داخل و ناراضی تراشی های عمدی آن. دوم اشکار شدن بیش از پیش شکست آمریکا و اسرائیل و غرب از نیروهایی که در جهت ایجاد جهان چند قطبی تلاش می کنند.
تلگرام راه توده:
|