راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

تخم لق تشکیل

دولت اسرائیل را

چه کسی شکست؟

دکتر "سروش سهرابی"

 

 

در  این نوشتار تلاش میشود تناقضهای ایدئولوژی صهیونیسم، سیر تاریخی و ارتباط آن با  تغییرات در توانایی‌های نظامی و بازدارندگی دولت اسرائیل را مورد بررسی قرار گیرد.

اولین دولتمردی که به صراحت از نیاز به تشکیل یک  کلونی انگلیسی در فلسطین با کمک یهودیان اروپایی و سرمایه انها  سخن گفت لرد اشلی در سال ۱۸۳۲ بود .اشلی که از جمله  دولتمردان متفکر و ژئواستراتژیستهای بزرگ قرن نوزدهم انگلستان است برای حمایت از این طرح ترویج کلیساهای اوانجلیک را در دستور کار قرار داد. وی مبلغ کلیساهای اوانجلیک در کشوری شد که کلیسای انگلیکان از اجزای مهم قدرت پادشاه و دولت  بود. به این ترتیب بنا به نیاز سیاست خارجی انگلستان به خوانشی متفاوت از نوشته های مذهبی کلیسای حکومتی اجازه ترویج داده شد  .

میتوان بسیار پیش از دوران صهیونیسم، نگرش مهاجران به کلونی‌های قاره امریکا را مورد توجه قرار داد که برای آنان نه فلسطین که امریکا و استرالیا و  کانادا سرزمینهای موعود با جویهای شیر و عسل بودند. این چنین نگرشی نیز خود تحت تاثیر برتری تکنولوژیکی و نظامی انها نسبت به مردمان بومی آن سرزمینها بود .یعنی اگر چنین برتری نظامی وجود نداشت هیچگاه مهاجران به این قلمروها آن را سرزمین موعود تصور نمی کردند. همچنانکه میدانید مهمترین حلقه متحد اسراییل نیز به جز انگلستان این سه کشور هستند که در بیشتر مهاجرانش چنین نگرشی وجود داشته که گویا دارای حقی ویژه برای بیرون راندن جمعیت بومی ناشی از روایت های متون مذهبی عهد عتیق هستند، روایاتی که گویا سرزمین های غصب شده را متعلق به مهاجران می داند  .

این خوانش از روایتهای مذهبی و تبدیل انها به جهان بینی و ایدئولوژی نمیتوانست و نمیتواند خالی از تناقض باشد. از سویی موجودیت اسراییل با  روایتهای مذهبی که انها را معادل سند محضری و ثبت اسناد قلمداد می‌کنند توجیه شده و برای تقویت چنین نگرشی از اکتشافات و یافته های درست و گاهی مشکوک باستان شناسی و تاریخی نیز استفاده میکنند.

سکه ها و نوشته های  مختلفی که گاهی گفته میشود توسط صحراگردان عرب یافت شده است به کمک روایتهای عهد عتیق میایند و این یافته ها که در صورت درستی ارزش صرفا تاریخی دارند برای توجیه  محرومیت ساکنان فلسطین از خانه و زندگی خود مورد استفاده قرار میگیرند .

در همان حال بسیاری از روایتهای دیگر تورات همچون کشتی گرفتن و شکست خدا از یکی از پیامبرانش یا روایتهای دیگری که بدلایل اخلاقی تدریس انها در برخی مدارس امریکا  ممنوع شده است روایت هایی معرفی می شوند که نیازمند تفسیر هستند. به این ترتیب با نوعی از میراث فرهنگی مذهبی سر و کار داریم که برخی روایاتش برابر با سند ملکی و روایات دیگرش نیازمند تفسیر و برخی  خواندنش برای کم سن و سالان ممنوع است .

در همین حال همینها پیروان مذاهب دیگر را که در میراث مذهبی خود انگیزه مقاومت جستجو میکنند به عنوان بنیادگرایان مذهبی مورد تهاجم قرار می دهند و چنین نسبتی برای توجیه مرگ و نابودی انها کافی دانسته میشود.  از طرف دیگر فراموش میشود که یافته های باستانشناسی نیز معادل اسناد ملکی نیست. پیش و پس از حکومت یهودیان حکومتهای دیگری و از جمله حکومت ایرانیان بر آن نواحی وجود داشته است که نمی‌تواند مبنای ادعای مالکیت کنونی قرار گیرد .به این ترتیب روایتهای مذهبی - تاریخی پایه سلب زندگی و مالکیت ملتی قرار میگیرند. ولی نکته اصلی در اینجاست که این رویداد نه بدلیل قوت آن روایت ها یا حقانیت آنها بلکه فقط در سایه برتری نظامی امکانپذیر شده است.

پیش از این اشاره شد که پس از جنگ شش روزه، اسراییل به همراه و کارگزار درجه اول سیاستهای آمریکا در منطقه تبدیل و از آن پس تبلیغات جهانی به نفع اسراییل شکل دیگری پیدا کرد. ابزار تبلیغاتی مهم امریکا برای توجیه سیاست‌هایش تبلیغ هولوکاست و تبدیل تدریجی آن به روایت اصلی از جنگ دوم جهانی و تشویق صهیونیسم مسیحی بود که پس از جنگ شش روزه به تدریج اوج گرفت تا جایی که اکنون  مخالفت با دولت و حکومت یهودی در فلسطین برابر با یهودستیزی قلمداد می‌شود و بسیاری از دولتمردان امریکایی خود را صهیونیست مسیحی میدانند  و این هر دو خود خالی از تناقض نیست .

هم اکنون  و با وجود جنبش نیرومندی از یهودیان امریکایی و جهان در مخالفت با اسراییل به سختی میتوان جنبش اعتراضی دانشجویان و اساتید امریکایی را به ضد یهودیت نسبت داد و بنابر راه کاری که از چند سال پیش یافت شده است یهودیان مخالف صهیونیسم را نه خواهان برابری انسانها و مخالف برتری نژادی که  یهودیان بیزار از خود می‌نامند. خود گویی یهودیت به معنای برتری نژادیست. آنگونه که مبارزان ضد صهیونیست امریکایی در باره رویدادهای اخیر میگویند بسیاری از فیلمهای منتشر شده در باره رفتارهای ضد یهودی ساخته همراهان اسراییل در امریکاست و فیلمهایی که در آن موسوم به  دانشجویان یهودی ترس و وحشت خود از جنبش کنونی را بدون نشان دادن چهره و بعنوان جنبش ضدیهودی توصیف می‌کنند توسط هنرپیشه های حرفه ای تهیه شده است. پاسخ برخی یهودیان ضدصهیونیست به این اتهامات بسیار گویاست که میگویند تبلیغات ضد یهودی بایستی جرم و مبارزه ضد صهیونیسم یک اجبار تلقی شود .

از طرف دیگر در چند روز گذشته شاهد همراهی و همدلی طرفداران برتری نژادی در غرب با اسراییل و مقابله با جنبش دانشجویی گسترده در حمایت از برابری نژادی در فلسطین و تشکیل دولتی غیر مذهبی و نژادی بوده ایم و به این ترتیب جریانهای ظاهراً مختلفی که میتوان همه آنها را فاشیستی نامید به حمایت از یکدیگر برخاسته اند .در این میان برخی از  حمله کنندگان به دانشجویان در امریکا از ایرانیان مقیم ان کشور بوده اند، ایرانیانی که خود را مخالف سیاستهای سرکوبگرانه حاکم میدانند ولی به نفع اسراییل به دانشجویان آمریکایی حمله میکنند .

همه اینها نشان می دهد که جهان بینی و ایدئولوژی پر تناقض صهیونیستی بدون برتری نظامی ایجاد شده نمیتوانست و نمیتواند دارای هواخواهان زیادی باشد. از اینرو از آغاز جنبش صهیونیستی توجه به برتری نظامی و ایجاد بازدارندگی مهمترین هدف اسراییل و متحدین غربی آن بوده است. تنها با نشان دادن این برتری نظامی است که آن جهان بینی و ایدئولوژی متناقض مورد توجه یهودیان خواهان زندگی بهتر می توانست قرار گیرد تا جایی که اکنون بیشتر ساکنان اسراییل هنوز از دیدن تناقضات جهان بینی و ایدئولوژی صهیونیستی ناتوان هستند .اتفاقی که با ضعف و شکست های نظامی اسرائیل بزودی روی خواهد داد و ایدئولوژی صهیونیستی و تکیه به متون مقدس قوت ایدئولوژیک خود را از دست خواهد داد.

از زمان حمله  به لبنان در دهه هشتاد  نوع دیگری از بازدارندگی نیز برای اسراییل ایجاد شده است و آن مصونیت کامل  در برابر جرایم و جنایات خود میباشد .از زمانی که اسراییل به جای رو برو شدن با ارتشهای کلاسیک درگیر جنگهای نامنظم و مردمی بوده است ایجاد وحشت در بین ساکنان مناطق درگیر برای جلوگیری از حمایت یا همراهی با مقاومت در مناطق مختلف انجام گرفته است و این رفتار اساس سیاست اسراییل بوده است .

این رویکرد  اسراییل  تاکنون از پشتوانه مصونیت در برابر قوانین و مراجع بین المللی برخوردار بوده است و حامیان اسراییل با انکه گاهی به انتقاد لفظی از سیاستها و روشهایش میپردازند همواره از اجرای قوانین و مجازاتهای بین المللی در باره ان جلوگیری کرده اند. عدم تلاش برای اجرای قوانین و معافیت از مجازات بازدارندگی مهمیست که از طرف حامیان اسرائیل به آن هدیه  شده است .

به این ترتیب اسراییل  هم از بازدارندگی نظامی به دلیل برتری تکنولوژی و ادوات نظامی و نیز حمایت حامیانش؛ و هم  مصونیت از مجازات و بیهودگی تصور دخالت جهانی انهم ناشی از پشتیبانی حامیانش برخوردار بوده است و این مجموعه امکانات بازدارندگی اسراییل تا کنون بوده است .ایدئولوژی برتری قوم یهود و تعلق سرزمین های فلسطینی به یهودیان متکی به متون مذهبی و عهد عتیق از این پشتوانه نظامی و بازدارندگی سیراب می شده است. با ترک برداشتن آن برتری و بازدارندگی، این ایدئولوژی هم ترک خواهد برداشت.

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 925  -  19اردیبهشت 1403                                اشتراک گذاری:

بازگشت