دولت رئیسی درمذاکرات پنهان با امریکا چه میدهد و چه می گیرد؟ |
دولت ابراهیم رئیسی بی پروا تر از همه دولت های گذشته، مذاکراتی را با امریکا پیش می برد که باید دید نتیجه آن درعمل چه خواهد بود و دولت چه میدهد و امریکا چه میدهد. هیچکس با مذاکره مشکل ندارد، بلکه با مذاکرات پنهانی و سازش های پنهائی همه مشکل دارند. دولت کوبا هم پیوسته پیشنهاد مذاکره به امریکا داده و میدهد. روسیه درحالیکه با ناتو در حال جنگ است و چین که میداند امریکا بزرگترین خطر را برای توسعه و پیشرفت آن کشور است با امریکا نه تنها رابطه دارد بلکه خواهان گسترش آن هم در چارچوب منافع دو کشوراست. حتی کره شمالی نیز همین مواضع را دارد. تنها ایران است در جهان که با یک دست پس می زند و با یک پا پیش می کشد و این بدترین نوع رابطه و مذاکره و دیپلماسی است که قطعا به سود منافع ملی نیست.
مذاکره آن نیست که هرچه آمریکا گفت را بپذیریم! آقایان حتی معنای "مذاکره" را هم نمی دانند. دو مخالف که ادعاهای متضادی دارند با هم "مذاکره" می کنند. واگرنه دو متحد با هم "رایزنی" و مشورت می کنند، نه مذاکره. ارباب هم با نوکرش نه مذاکره می کند و نه رایزنی بلکه دستور می دهد. حالا رابطه ما با آمریکا معلوم نیست کدامیک از اینها است. راست ترین جناح های حکومتی درکشان از مذاکره پنهانکاری و دور زدن مردم و تحریک های نظامی است. چند سال پیش آقای نبویان که حالا نماینده اول تهران برای مجلس دوازدهم شده، در مناظره با مصطفی تاج زاده که هنوز زندانی نشده بود همین مفهوم را ارائه داد و گفت که مذاکره با امریکا خوب است اما به آن شرط که قاسم سلیمانی طرف مذاکره باشد. آن دوران هنوز قاسم سلیمانی را امریکا ترور موشکی نکرده بود. این جناح معتقد است که همه امور کشور باید بلوکه و مسدود شود تا مردم حکومت آنها را بپذیرند. در واقع مشکل این جناح همان مشکلی است که درجریان جنگ با عراق در چنبره آن ایران را گرفتار کردند. یکی از حوادث مهم آن دوران و در ادامه مذاکرات پنهان با امریکا، با "مک فارلین" نماینده ویژه رئیس جمهوری وقت امریکا "ریگان" که در ایران وارد مذاکره شدند. در جریان اشغال افغانستان از سوی امریکا و حمله ارتش امریکا به عراق و اشغال آن کشور هم همین سیاست پیش برده شد. در جریان تن دادن به مذاکره با مک فارلین آقایان امیدوار بودند از امریکاییها توپهای 155 میلیمتری دریافت کنند و به کمک این توپ ها ارتش صدام حسین را شکست بدهند. طبیعی بود که امریکا اگر این توپ ها را هم به ایران میداد، مشابه آن را هم در اختیار عراق می گذاشت زیرا سیاست امریکا فرسایشی کردن جنگ ایران و عراق و به زانو در آوردن هر دو کشور بود. این همان نکته ای بود که رهبری وقت حزب توده ایران بارها آن را مطرح کرد و سرانجام نیز به دلیل همین اظهار نظر و همین پیش بینی، یورش به حزب توده ایران را به کمک سازمان اطلاعاتی و جاسوسی انگلستان انجام دادند. حزب توده ایران را برای رضایت انگلستان و امریکا برای گرفتن ادوات جنگی از آنها و به امید پیروزی بر عراق قربانی کردند و دیدیم که با قربانی کردن رهبری حزب توده ایران، انقلاب نیز قربانی شد. امروز هم باید دید دولت رئیسی چه میخواهد بدهد و چه می خواهد از امریکا و انگلستان بگیرد؟ و چرا مذاکرات را پنهانی انجام میدهند و سرنخ آن در دست کیست؟!
تلگرام راه توده:
|