راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

3  تحلیلگر اقتصادی دگر اندیش مذهبی
در جمهوری اسلامی

 
در رسانه های ایران سه تحلیلگر مسائل اقتصادی ایران فعال و مطرح هستند. سعید لیلاز، حسین راغفر و فرشاد مومنی.
از میان این سه تن، آنکه تحلیل اقتصادی را، در مصاحبه ها و سخنرانی های خود، به درستی به عرصه سیاسی و اجتماعی نیز می کشاند سعید لیلاز است. مومنی و راغفر اغلب در چارچوب نظرات اقتصادی، آن هم در جملاتی که کمتر برای مردم قابل فهم است، نکاتی را که تقریبا تکراری هم شده مطرح می کنند.
این درحالی است که بحران حاکم بر ایران، که به اعتراف هر سه نفر، زمینه ساز اعتراضات خیابانی نیز شده و می شود، تنها بحران اقتصادی نیست، بلکه بحران اجتماعی، مذهبی و سیاسی نیز در کنار آن مطرح است.
اگر بحران اقتصادی ناشی از سیستم اقتصادی حاکم بر جمهوری اسلامی و حاکمیت مافیاهای اقتصادی است و  محصول رانت خواری در قلب حاکمیت، دو بحران دیگر، که ناشی از تحجر مذهبی و تصمیمات اجتماعی مقامات اجرائی و قضائی و نظرات تحریک آمیز و عصبانی کننده مردم، توسط روحانیون حکومتی است نیز مطرح است.
این مجموعه دست به دست هم داده و حالت انفجاری به جامعه ایران داده است و به همین دلیل نمی توان صرفا بحران اقتصادی را علت العلل همه نارضائی مردم دانست.
هر سه تحلیلگر اقتصادی که نام بردیم، بویژه آقایان راغفر و مومنی حاضر به طرح جامع بحران نیستند و در همان انتقادهای اقتصادی خود باقی مانده اند و در این عرصه چند گام عقب تر از آقای لیلاز قرار دارند.
درهمین هفته آقای راغفر در یک مصاحبه از سلسله مصاحبه هائی که با مطبوعات داخل کشور می کند، گفت:
"قیمت دلار همچنان بالاست و همین موضوع باعث افت قدرت خرید مردم شده است. ضمن آنکه درآمد مردم در این مدت افزایشی نداشته تا تغییر مثبتی روی سبد غذایی‌شان داشته باشد. در چند سال اخیر هم میزان دستمزدها تناسبی با گرانی کالاها نداشته است و مردم هم به تهیه مواد غذایی ارزان‌تری روی آورده‌اند.
با کاهش قدرت خرید مردم میزان تقاضای کالاها هم کمتر از قبل شده و نارضایتی‌ها افزایش پیدا کرده و رکود هم در جامعه عمیق‌تر شده است. نکته بعدی اینکه همزمان با افزایش تورم با معضلات اجتماعی بیشتری روبه‌رو شده‌ایم.
 اگر که ما شاهد ناآرامی‌ها و نارضایتی‌هایی در چند سال گذشته بوده ایم ریشه آن را باید در ناتوانی خانوارها برای تامین نیازهای اساسی اعضای خانواده‌شان جست‌جو کرد.
در صورتی که سیاستگذاری‌ها به درستی انجام می‌شد جامعه هم امروز در این شرایط قرار نمی‌گرفت، متاسفانه بسیاری از تصمیمات و سیاستگذاری‌ها نه تنها روی قدرت خرید مردم اثرگذار بوده، بلکه روی کارکردهای اقتصادی کشور هم تاثیرگذار بوده است.
تورم یک نظام بازتوزیعی و به زیان محرومان و طبقات پایین جامعه و به نفع ثروتمندان است و خود به خود آسیب‌های آن متوجه طبقات ضعیف جامعه می شود."
همانگونه که شنیدید، آقای راغفر با ادبیاتی که برای عامه مردم قابل فهم نیست، انتقادش به سیاستگذاری هاست و نه نظام اقتصادی حاکم بر کشور و معیار قضاوت هایش نیز "دلار" است و نه ضرورت حذف آن از اقتصاد ایران که لازمه تغییر نظام اقتصادی حاکم بر کشور است.
هم آقای راغفر و هم آقای مومنی پرهیز دارند از ورود به بحث بر سر جدال اقتصادی بزرگ جهانی برای حذف دلار و یا بیان نظراتشان درباره سازمان بریکس و بالاخره سیاست راهبردی نگاه به شرق!
به همین دلیل است که باید گفت، تحلیلگرانی نظیر آقایان راغفر و مومنی، منتقد یک بعُد از بحران اقتصادی و بحران عمومی حاکم بر جامعه اند و حاضر نیستند نظرات خود درباره ابعاد دیگر فاجعه بدون بیم از منتشر نشدن نظراتشان در رسانه ها بیان کنند. البته این در آن صورت است که آنها مخالف سیاست راهبری نگاه به شرق و طرحی نو و بنیادی برای دگرگونی نظام اقتصادی حاکم بر جمهوری اسلامی نباشند.
تلگرام راه توده:
https://telegram.me/rahetudeh


 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 905  -   24 آبان 1402                                اشتراک گذاری:

بازگشت