سیاسی کشور!

در شرایطی که خطرهای داخلی و خارجی برای کشور ما روزبروز حادتر و خطرناکتر می شود، مردم ما روز به روز بیگانه تر با انتخابات و مسائل سیاسی کشور می شوند.

راست ترین جناح های حکومتی همچنان در اندیشه از کار انداختن و بی خاصیت کردن نهادهای انتخابی اند. رویای آنها بازگشت به حکومت احمدی نژاد است و تصور می کنند با دادن چند شعار خواهند توانست مردم را فریب بدهند، درحالیکه این توهمی بیش نیست.

در سخت ترین شرایط هیات حاکمه کشور سرگرم رقابت با یکدیگرند و بی لیاقت ها سکان مملکت را در دست دارند.

آنها که تاریخ ایران را تنها ورق زده باشند میدانند که بخشی مهمی از دلائل سقوط هخامنشیان، ساسانیان، صفویه و حتی شکست های ایران در جنگ های با روسیه و عثمانی مهمی نتیجه رقابت بر سر قدرت و ثروت و کارشکنی بی لیاقت ها دربرابر سیاستمداران و سرداران شجاع و کاردان بوده است.

مثلا در مورد ساسانیان، از آغاز حملات محدود اعراب تا اشغال نسبتا کامل ایران و پایان کار ساسانیان حدود 20 سال طول کشید. 20 سال جدال درباریان و اشراف و زمامداران و رقابت و دشمنی با یکدیگر که در آن هر یک امید داشت  دیگری را شکست داده و قدرت مطلق را در آغوش بگیرد.

مشابه این وضع درزمان جنگ های ایران و روسیه روی داد که رقبا و برادران عباس میرزا که به وی حسادت می ورزیدند بیشتر طالب شکست او بودند تا یاری به پیروزی او که نتیجه اش شکست های سخت ایران و از دست دادن بخش های پرنعمت و حاصلخیز کشور شد.

وقتی امروز به اوضاع ایران نگاه می کنیم می بینیم که دوران سقوط ساسانیان و شکست های عباس میرزا را تکرار می کنیم. در حالیکه فقر، رکود، بیکاری، مهاجرت، از هم گسیختگی اجتماعی و روانی جامعه را از درون، و درگیری در مرزها و منطقه و جهان، از بیرون کشور ما را تهدید می کند، حکومتیان در فکر زمین زدن یکدیگرند و نقش مردم تنها نگاه بی تفاوت نسبت به این جدال ها.

بخشی از حکومت مدام "دشمن دشمن" می کند و خواهان سازش با غرب برای حل بحران هاست. دشمن برای این بخش از حکومت یک دستاویز، یک بازیچه تبلیغاتی است برای کوبیدن دیگری، برای رسیدن به قدرت. نه حاصل یک درک و شناخت از وضعیت کنونی ایران و جهان. به همین دلیل است که با وجود این همه هیاهویی که درباره دشمن می شود در عمل جاده را برای دشمن صاف می شود.

نگاه کنید به بی اعتنائی مردم نسبت به فجایعی که اسرائیل و امریکا در غزه مرتکب شدند و مردم ایران بی تفاوت تر از مردمان غرب و شرق جهان از کنار آن گذشتند. 40 و چند سال شعار پیاپی "مرگ براسرائیل" در عمل معلوم شد اکنون چه عمقی در جامعه ایران دارد.

جدال جناح های حکومتی با یکدیگر که رویکردی در جهت حل مشکلات مردم و جامعه ندارد، مشابه همان جدال قدرت میان سرداران ساسانی است که از شکست و مرگ "هرمزد" و "جابان" و "رستم فرخزاد" ابراز شادمانی می کردند.

اکنون سالهاست که کشور ما در یک منطقه خطرناک، با دشواری های بزرگ داخلی دست و پنجه نرم می کند و هنوز عزم راسخی در حاکمیت برای حل قطعی و یا حتی آغاز یک حرکت اساسی و سازمان یافته علیه این دشواری ها وجود ندارد.

ایران مانند هر کشور دیگر جهان دارای رقبا و دشمنان خارجی است. ولی هیچ دشمنی آن اندازه به ایران لطمه نزده که جدال قدرت و ثروت در درون حکومت به آن لطمه زده است.

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

        پیج فیسبوک راه توده