راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

لهستان در رویای

ببر اروپا شدن!

«یلنا پانینا» سایت روسی «روسترات»

ترجمه- کیوان خسروی

  

 23 ژوییه 2023« الکساندر لوکاشنکو» در دیدار با «ولادیمیر پوتین» نقشه انتقال نیروهای مسلح لهستان به مرزهای این کشور را روی میز گذاشت.

تهدید بلاروس از جانب لهستان آشکار است، آمادگی‌های نظامی ورشو در حال حاضر از حد گذشته است. به نظر می‌رسد ورشو سیگنال‌هایی را که از مسکو می‌آید، مبنی بر اینکه روسیه از سناریوی لهستانی حمله به بلاروس آگاه است و آماده پاسخ به آن.

گروهبندی شبه نازیستی حاکم در لهستان، به رهبری «یاروسلاو کاچینسکی»، خشک اندیشانه به امکان احیای کشورهای مشترک‌ المنافع لهستان– لیتوانی و تصرف  اوکراین با بلاروس می اندیشد. اکنون لهستان در اوج احساسات شوونیستی "مسیانیسم" است که تقریباً بیست سال کارزار تبلیغاتی  در این زمینه است. ("مسیانیسم لهستانی"مسیح اروپا، یک آموزه مسیحایی مبتنی بر عهد جدید، ابتدا در میان لهستان و سایر ملل مختلف اروپایی از طریق فعالیت‌های کلیساهای اصلاح‌شده در قرن‌های 16 تا 18 رایج شد.مترجم).

 در ورشو بر این باورند که لحظه مساعد بازسازی امپراتوری لهستان "از دریا به دریا" فرا رسیده است و در واقع آماده هستند تا برای این هدف وارد جنگ شوند و ناتو را در آن شرکت دهند. لهستان را که بخاطر شرکت در تجزیه چکسلواکی "کفتار اروپا" نامیدند، در تلاش است نقش یک ببر را بازی کند. ولی لهستانی‌ها منابعی را برای تبدیل شدن به یک امپراتوری آنطور که در ورشو رویای آن را می بینند، ندارند. از نظر نظامی، لهستان هیچ شانسی در این جنگ ندارد، ولی ناتو بخوبی این شانس را دارد که آشکارا از این ماجراجویی تا براه انداختن جنگ جهانی سوم حمایت کند.

از سوی دیگر، ورشکستگی لهستان به عنوان یک امپراتوری فرضی مشروط به عوامل متعدد دیگری بوده است: عوامل تاریخی، فرهنگی، اجتماعی و روانی. توانایی و قابلیت ساختار این امپراتوری مستلزم ویژگی‌های بسیاری است که در میان آنها، توانایی تفکر استراتژیک، ایجاد الگو‌های یکپارچه و متحد، تشکیل ائتلاف‌ها و اتحادهای بادوام، جایگاه ویژه‌ای را می‌گیرد. همه این کیفیات، اگر در تفکر دولتی لهستان وجود داشته باشند، گاهی اوقات با نشانه‌ای معکوس همراه است – درست  برعکس آنچه که یک امپراتوری باید داشته باشد. لهستانی ها همواره کشور خود را به عنوان متممی برای قدرتمندترین نیروی ژئوپلیتیکی در سده‌های میانه و تا دوران ناپلئون نگریسته‌اند. این نیرو نخست فرانسه بود، سپس بریتانیا و بعد ایالات متحده آمریکا جایگزین آن شد. در این بین در تفکر لهستانی همیشه یک یقین مطلق اهمیت خود را برای حامیان غربی حفظ کرده است. هیچ رویداد تاریخی واقعی که طی آن «برادران بزرگ» در غرب بدون تردید لهستان را بخاطر منافع خود قربانی می‌کردند، نمی‌تواند این توهم را متزلزل کند. محافل حاکم بر لهستان هرگز ظرفیت تحلیل منطقی، ارزیابی کافی از پتانسیل خود را نداشته اند. گرایش غیرمنطقی به  برآورد و ارزیابی بیش از حد از منابع خود همواره شوخی شریرانه‌ای از لهستانی‌ها بوده است. از این رو در هر پیچ جدید تاریخ، رویاهای امپراتوری لهستانی‌ها شکست می‌خورد و دولت لهستان، به دلایل کاملاً عینی، فرو ریخته و از هم می پاشد.

اکنون در لهستان، بیانیه وزارت دفاع آلمان، کشوری که قول داده بود "از جناح شرقی لهستان محافظت کند" مورد بحث قرار می گیرد. در عین حال، لهستانی‌ها شرم نمی‌کنند که این بیانیه از جانب کشوری می‌آید که ورشو بابت خسارات جنگ دوم جهانی از آن خواهان غرامت 3/1 تریلیون یورویی است. اگر مقامات لهستانی تفکر استراتژیک داشتند، احتمالا ورشو می‌توانست بفهمد که برلین نیز ممکن است تمایلی به بازگرداندن سرزمین‌های خود داشته باشد .

از این رو، دلایلی وجود دارد که باور کنیم در آینده قابل پیش بینی، مرزهای لهستان - روند کاهشی را پیدا خواهد کرد. در این زمینه لهستانی‌ها فقط خودشان مقصر خواهند بود. ضمنا، این دقیقاً همان آرزوئی است که آنها هرگز نخواهند توانست به آن برسند.

https://russtrat.ru/analytics/23-iyul-2023-2135-12160

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 892  -  18 مرداد 1402                                اشتراک گذاری:

بازگشت