راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

سرمقاله 893

موتلفه و کارگزاران

دو گوشواره طلای اتاق بازرگانی

  

آقای حسین مرعشی دبیرکل حزب کارگزاران اخیرا در یک مصاحبه تلویزیونی ضمن بیان نکاتی درباره انتخابات آینده مجلس و اعلام اینکه خود به اندازه چند نماینده مجلس قدرت دارد در مورد انتخابات پرشبهه اخیر اتاق بازرگانی ایران گفته است که این انتخابات را دوستان ما برنده شده اند و اگر دوباره تکرار شود باز هم برنده خواهند شد.

ما اینجا به شخصیت ایشان یا حزب کارگزاران سازندگی کاری نداریم. پرسشی بسیار مهمتر در اینجا مطرح است. اینکه معنای این سخن که دوستان ما در اتاق بازرگانی برنده انتخابات شده اند چیست؟ اتاق بازرگانی یک تشکل اقتصادی سرمایه داران و بازرگانان است و کارگزاران یک حزب سیاسی است. معنای آنکه دوستان حزب کارگزاران سازندگی در انتخابات اتاق بازرگانی برنده شده اند آن است که اولا: حزب ایشان یک محفل اقتصادی است نه حزب واقعی سیاسی.

ثانیا: اتاق بازرگانی محل نزاع تشکل های سیاسی است و نه یک تشکل صرف اقتصادی.

معنای این هر دو یعنی آنکه آن مجلسی که آقای مرعشی می خواهد به آن برود برای آن است که از منافع دوستانش در اتاق بازرگانی دفاع کند. این هم فقط به حزب کارگزاران سازندگی محدود نمی شود. اکثر دیگر تشکل های سیاسی و احزاب آبکی و نیم بندی که در جمهوری اسلامی وجود دارند نقششان همین است. نماینده توده های وسیع مردم و منافع آنان نیستند، بلکه نماینده افراد خاص و دوستان خودشان در اتاق بازرگانی و دیگر تشکل های اقتصادی هستند.

بی دلیل نیست که ما می بینیم که از یکسو در مجلس قوانینی تصویب می شود که مثلا بموجب آن همه بنگاه های کشور موظفند بخشی از سود خود را به حساب اتاق بازرگانی بریزند و از سوی دیگر این جنگ برای تصاحب ریاست و کرسی های اتاق برای تسلط بر آن درآمدهاست و سدی که بر سر راه تشکیل وزارت بازرگانی وجود دارد و پس از قریب 3 سال به نتیجه نرسیده نیز همین است.

این نشان می دهد که کشور ما هم دارد می رود یا رفته است به سمت حاکم شدن نظمی مشابه سرمایه داری آمریکایی. یعنی سرمایه داران بزرگ سیاستمداران را می خرند و می فروشند و وارد مجلس و کنگره می کنند و بسود خودشان قوانین تصویب می کنند.

نخستین شرط وجود یک نظام سیاسی سالم، جدا ماندن آن از منافع قدرت های اقتصادی است. کسی که می خواهد کار اقتصادی کند حق ندارد وارد سیاست شود، چرا که سیاست محل تصمیم گیری کلان ملی است و فعال اقتصادی که در سیاست وارد می شود، یعنی می خواهد تصمیمات و قوانین را به نفع بنگاه خود تصویب کند و این قابل قبول نیست.

متقابلا، فعال سیاسی نیز حق ندارد وارد فعالیت های اقتصادی خصوصی شود چون در انصورت باز همین وضع پیش می اید که از موقعیت سیاسی خود بسود ثروت اندوزی استفاده می کند، ضمن اینکه امکان تفکیک درآمدهای خصوصی وی با درآمدهای برآمده از رشوه و ارتشا وجود نخواهد داشت.

یکی از دلایلی که مثلا در چین اجازه نمی دهند کارگزاران سیاسی فعالیت اقتصادی داشته باشند همین است که هرکس درآمد و اموالی بیش از میزان حقوق خود داشت معلوم شود که از کجا رشوه گرفته و مدعی شود که این اموال را از فعالیت های خصوصی خود بدست آورده است. به همان شکل که به صاحبان بنگاه ها اجازه داده نمی شود فعالیت سیاسی کنند تا نتوانند در تصمیمات حکومتی بسود خود اعمال نفوذ کنند.

در ایران از آنجا که بسیاری از امور بر سر جای خود نیست، این اصل حکومت سالم نیز سرجای خود نیست. نتیجه آن می شود که دبیرکل یک حزب سیاسی در تلویزیون دولتی کشور می گوید که دوستان حزب او در انتخابات اتاق بازرگانی برنده شده اند و کسی از او نمی پرسد که این دوستان چه کسانی هستند که حزبی برای تامین منافع خود در عرصه سیاسی به راه انداخته است؟ اگر پرسیده شده و معلوم شده بود آنگاه باید آن دوستان از اتاق بازرگانی اخراج می شدند و اجازه فعالیت اقتصادی نیز از آنها سلب می شد.

شاید توقع مهار کردن اتاق بازرگانی در شرایط امروز ایران و با قدرتی که اتاق بازرگانی پیدا کرده که نماینده مجلس و وزیر و مدیر عزل و نصب می کند خواب و خیال بنظر آید. شاید کسانی در این اتاق یا در ایران باشند که الگویشان کشوری مانند "لیشتن اشتاین" است، کشوری که در آن یک پارلمان ۲۵ نفره از صاحبان کارخانه ها و زمینداران بزرگ نخست وزیر را از بین بزرگترین سرمایه داران تعیین و کشور را مانند املاک خصوصی خود اداره می کنند. ولی نباید فراموش کرد که در آنجا ملتی بنام لیشتن اشتاین وجود ندارد. در ایران ملتی بنام ملت ایران وجود دارد و ایران هرگز لیشتن اشتاین نخواهد شد. نیازهای جامعه ایران و انسجام و پیشرفت آن هیچ راه حلی جز محدود کردن اتاق بازرگانی و سرمایه داران و الیگارش هایی که در آن جمع شده اند و سیاستمداران پشت و پناه این الیگارش ها راه حل دیگری ندارد. حفظ ملتی بنام ایران یا فروپاشی کشور ما در گرو جدا کردن عرصه سیاسی از منافع اقلیت های بهره ور اقتصادی است.

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 893  -  25 مرداد 1402                                اشتراک گذاری:

بازگشت