راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

چرا میدان

بدست مبلغان

اقتصاد تجاری افتاد؟

  

موسی غنی نژاد اقتصاددان رسمی اتاق بازرگانی بارها مخالفان نظام حاکم اقتصاد کنونی را "ماركسيست‌ها و کمونیست ها"یی نامیده که پشت عنوان "نهادگرا" پنهان شده‌اند. دکتر طبیبیان اقتصاددان حکومتی و از طراحان و حامیان اقتصاد تجاری کنونی نیز هفته گذشته به یاری غنی نژاد آمده و گفته است که مخالفان اقتصاد تجار "سوسیالیست هستند و حرفهای کمونیستی می‌زنند، کمونیست‌هایی هستند که در پس واژه‌هایی مثل تولید، نهادها و اقتصاد اخلاقی پنهان شده‌اند".

بحث بر سر اقتصاد تجاری است که  دستپخت همین نوع افراد و نظرات آنهاست که امروز به یک فاجعه ملی انجامیده است. بنحوی که آنها از آینده خود بدلیل ناگزیر بودن تغییری نظام اقتصادی کشور بیمناکند و به همین دلیل چاره‌ای ندارند جز برچسب زدن. اینها همان کاری را‌ می‌کنند که تجار اول انقلاب‌ ‌کردند و‌ می‌گفتند دولت موسوی کمونیستی است. یا آقای خمینی داس و چکش زیر عمامه اش خال کوبی شده است. آیت‌الله مهدوی کنی که آخر عمری به ریاست مجلس خبرگان رسیده بود هم قبل از فوت، در مصاحبه‌ای دوباره ادعا کرده بود که سیاست‌های میرحسین موسوی "کمونیستی و سوسیالیستی" بود و مطبوعات داخلی دست آموز اتاق بازرگانی می نویسند که آیت‌الله طالقانی، بهشتی و مطهری همگی از نظر اقتصادی سوسیالیست و تحت تاثیر آموزش‌های حزب توده ایران بوده اند!

چه باید کرد و چگونه‌ می‌شود این فضای برچسب را پشت سر گذاشت؟ چرا مثلا در عراق کسی به مقتدا صدر‌ نمی‌گوید "کمونیست" با وجودی که او حتی با کمونیست‌های عراق همکاری ائتلافی دارد؟ اگر تجار اول انقلاب آقای خمینی را کمونیست‌ می‌دانستند یا امروز غنی نژاد و طبیبیان برچسب توده‌ای‌ می‌زنند به مخالفان اقتصاد تجاری برای آن است که چپ‌ها و نیروهای مترقی ایران اعم از مذهبی یا غیرمذهبی موانع گفتگو میان خود را برطرف نکرده و میدان را به آنها واگذار کرده اند.

تا زمانی که این موانع وجود دارد این برچسب زدن‌ها هم ادامه خواهد داشت. برچسب‌هایی که فقط در مورد چپ مذهبی نیست. فقط به خمینی یا موسوی‌ نمی‌گفتند کمونیست. از آنطرف، به دکتر کیانوری دبیراول وقت حزب توده ايران‌ هم می‌گفتند "آیت‌الله کیانوری" و به آن آیت‌الله‌ها می گفتند "کمونیست".

بنابراین ماجرای برچسب زدن نه تازه است و نه عجیب ولی دلایل خاص خود را دارد که بخشی از آن به ناتوانی روشنفکران چپ اعم از مذهبی و غیرمذهبی در کوشش برای یافتن زمینه‌های اتحاد با یکدیگر مربوط‌ می‌شود. همین ناتوانی ضربه ای نابود کننده به انقلاب 57 زد و کار آنرا به اینجا کشاند که می بینیم. به همین دلیل است که هیچکس در عراق به مقتدا صدر‌ نمی‌گوید "کمونیست" و به کمونیست‌های عراق‌ نمی‌گویند "آیت الله". چون تکلیف آنها با همدیگر و برای همه مردم عراق روشن است. آنها شانتاژ را پشت سر گذاشتند.

شاید یکی از دلایل این غفلت در ایران آن باشد که رهبران سیاسی ایران برای یک دوره طولانی گرفتار فلسفه بافی های روشنفکرانه بوده اند و ارتباط خود را با توده مردم از دست داده بودند. درحالیکه این شانتاژها در بین توده مردم وجود ندارد. در یک خانواده، چپ و راست و مذهبی و لامذهب و شاهی و کمونیست در کنار همدیگر زندگی‌ می‌کنند و مشکلی هم ندارند. ولی دو روشنفکر را به زحمت‌ می‌شود پای یک میز کنار هم نشاند. زیرا بزرگترین مشکل روشنفکران و از جمله روشنفکران چپ اعم از مذهبی یا غیرمذهبی در آن است که مسائل "عقیدتی" را عمده‌ می‌دانند نه مسائل اجتماعی را. نتیجه آن شد که مثلا در اوایل انقلاب صحبت از "برادری اسلامی" بود و "رفاقت مارکسیستی". معنای برادری اسلامی آن بود که مثلا حاجی میلیاردر یا مختلس و صاحب صندوق قرض الحسنه با آن کارگر یا دهقان بینوای مسلمان گویا برادر اسلامی هستند و نه یکی خونخوار دیگری. معنای رفاقت مارکسیستی هم آن بود که مثلا حزب توده ايران باید با آن ماجراجویی که در آمل تفنگ بدست گرفته و به خیال خودش‌ می‌خواست شهر را تسخیر کند یا با آن کسی که در کردستان با ادعای مارکسیستی از صدام حسین پول‌ می‌گرفت باید متحد شود.

با همان تفکر است که الان هم انتظار دارند توده ایها بجای دفاع از تحول خواهی در ایران به جبهه‌های موسوم به "لاییک و سکولار" در خارج کشور بپیوندند.

به همین شکل چهل سال است‌ می‌گویند که حزب توده ايران که لاییک و غیرمذهبی بود بجای آنکه از بختیار "لاییک" پشتیبانی کند از "انقلاب اسلامی" یا آیت‌الله خمینی پشتیبانی کرد و کم کم سئوال خواهند کرد که چرا از خود شاه لاییک و سکولار دربرابر آیت‌الله خمینی مذهبی مسلمان پشتیبانی نکردید؟

بنابراین، مشکل را باید اساسی حل کرد و تن به شانتاژهای واپسگرایان نداد. هرکس از ما بپرسد که حرفهای شما توده‌ای‌ها را این یا آن آیت‌الله هم‌ می‌زند، ما بنوبه خود گفته‌ایم و‌ می‌گوییم و خواهیم گفت "چه بهتر!" معلوم است که خیلی هم شادمان‌ می‌شویم کسانی از میان مذهبیون و روحانیون در نظرات

اقتصادی یا غیراقتصادی با ما همسو باشند. هیچ انسان عاقلی از چنین همسوئی ناراحت نمی شود.

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 894  -  اول شهریور1402                                اشتراک گذاری:

بازگشت