انقلاب و ج. اسلامی چه بود و چه شد؟ |
آنها که جمهوری اسلامی کنونی را می بینند و درباره انقلاب 57 و سالهای اول همین نظام نظر منفی میدهند، یا از واقعیات سالهای 56 تا 60 خبر ندارند و یا اگر دارند خود را به نادانی می زنند تا تاریخ را فریب بدهند. این تاریخ 4 ساله دارای دو بخش است. بخشی که تا بهمن 57 و سرنگونی رژیم شاه است و بخش دوم، یا دو سال بعدی مربوط به دوران پس از انقلاب و تشکیل جمهوری اسلامی است. درباره بخش نخست، حتی اگر صفحات اول روزنامه های وقت را مرور کنید با این واقعیت روبرو می شوید که تقریبا اکثریت مطلق سازمان های سیاسی و شخصیت های سیاسی و روشنفکران و حتی لایه هائی از خود رژیم شاه از سرنگونی شاه حمایت کردند و به انقلاب ضد استبدادی پیوستند. بیانیه های تمام این احزاب و سازمان ها و شخصیت ها در روزنامه های وقت موجود است. آنها که می گویند شاه فلان ضعف را داشت و یا برای سرکوب مردم مردد بود و یا خارجی ها در سرنگونی او نقش داشتند، خود را فریب میدهند. شاه در دو سال 56 و 57 تمام راههای ممکن برای نجات خویش و رژیمش را رفت. از حکومت نظامی تا دستگیری های موقت فعالان سیاسی و از کشتار روزانه مردم در خیابان ها تا مانورهای سیاسی رنگارنگ تا سرانجام به زانو در آمد. از تشکیل دولت نظامی تا سپردن سکان نخست وزیری به شاپور بختیار که در حقیقت روغن ریخته را خرج امام زاده کرد و از ایران خارج شد. اما 4 سال بعد از انقلاب. ایران هرگز آزادی هائی را که در این 4 سال وجود داشت تجربه نکرده بود. نه در انقلاب مشروطه و نه در سالهای اول پس از سقوط رژیم استبدادی رضاشاه و نه در دهه 1330 و نه حتی در دولت دکتر مصدق. سالهای پس از کودتای 28 مرداد هم که سالهای سرکوب و استبداد و پرورش کیش شخصیت شاه است. این که در دو سال پیش از سقوط شاه چه پیش بینی هائی باید می شد، چگونه آیت الله خمینی به رهبر انقلاب تبدیل شد، کدام جبهه ها باید تشکیل می شد و یا چرا کوچکترین اعتمادی به شاه باقی نمانده بود و او چرا دم به دم فرصت های عقب نشینی و رفرم و اصلاحات را از دست داد و ایران رفت برای انقلاب، فصل مهمی از تاریخ انقلاب ایران است. و باز، این که در 4 سال پس از انقلاب چه حوادثی روی داد؟ احزاب و سازمان ها چه کردند؟ روحانیت برای تشکیل یک حکومت دینی چه مانورهائی کرد؟ ارتجاع مذهبی کدام نقش ضد انقلابی را ایفاء کرد، جنگ در کردستان و سپس حمله ارتش عراق به ایران و انواع توطئه های خارجی (بویژه امریکا) چه نقشی در به بیراهه کشیده شدن انقلاب و سرکوب آزادی ها داشت نیز خود فصل دیگری از دفتر انقلاب بهمن است. آنکس که بی خبر و بی اطلاع از رویدادهای آن 4 سال دهان به تفسیر و تحلیل انقلاب بهمن 57 و جمهوری اسلامی باز می کند، پوچ و بی ارزش سخن می گوید. البته بی اطلاعی و کم آگاهی اغلب جسارت نظر دهی را موجب می شود. تنها در یک مقایسه ساده و تفسیری، نگاه کنید به این عکس که مربوط به انتخابات مجلس خبرگان تدوین قانون اساسی پس از سرنگونی رژیم شاه است. نه آیت الله جنتی وجود داشت و نه شورای نگهبانی. نه خودی و غیر خودی مطرح بود و نه خط قرمزی. حاکم نهائی در آن سالها "آرمان های انقلاب" بود. آن آرمان ها که در شعارهای مردم در دو سال پیش از انقلاب در خیابانها فریاد می شد بر 4 سال پس از انقلاب حکمفرما بود. فشار و محدودیت های حکومتی بود، اما این فشارها هنوز مشت بود بر صخره انقلاب. صخره ای که بتدریج به دیواری کاهگلی تبدیل شد که با هر مشت حکومتی بخشی از آن فرو ریخت و بر آزادی ها همان رفت که بر آرمان خواهی ها و شعارها و سرانجام نیز بر جان ها. همه آنها که در این عکس می بینید سر از زندان جمهوری اسلامی در آوردند. برخی سرشان بر دار رفت و برخی که نیمه جان از زندان بیرون آمدند اندک زمانی پس از آن چشم بر جهان فرو بستند.
تلگرام راه توده:
|