راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

یک پرسش کلیدی

درباره آینده روسیه

در کنفرانس والدای

ساویتسکایا راسیا- دیمیتری آگرانوفسکی

مترجم- آزاده اسفندیاری

  

مجمع اقتصادی "والدای"، طی روزهای 2 تا 5 ماه اکتبر در شهر سوچی روسیه برگزار و اخبار آن از طرف بسیاری از مردم دنبال شد. در این نشست مانند همیشه پرسش و پاسخ‌هایی از همه طرف مطرح گردید. از آن جمله پرسش های با اهمیتی از یک شرکت کننده سریلانکائی از ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه مطرح کرد. او "دایان جایاتیلیکا" نام دارد که در اجلاس ولدای به عنوان "خبرنگار" معرفی شد.

در واقع، درست است که او یک روزنامه نگار نیز هست اما او به طور کلی شخصیتی است که به همان اندازه که سوال وی قابل توجه بود.

"دایان جایاتیلیکا" دارای دکترای علوم، سیاستمدار با تجربه، دانشمند مشهور و مبلغ دیدگاه های چپ  مارکسیستی، دوست ثابت روسیه از زمان اتحاد جماهیر شوروی است، که در سال های 2007-2009 ، نماینده دائم جمهوری سوسیالیستی دموکراتیک سریلانکا در سازمان ملل و نماینده این کشور و سایر سازمان های بین المللی از جمله معاون رئیس شورای حقوق بشر سازمان ملل بود. طی سالهای 2011 تا 2013، او به عنوان سفیر فوق العاده و تام الاختیار جمهوری دموکراتیک سوسیالیستی سریلانکا، در فرانسه خدمت کرد که همزمان در اسپانیا و پرتغال نیز اعتبار خاصی داشت. او همچنین در سال های 2018 تا 2020، سفیر فوق العاده و تام الاختیار سریلانکا، در فدراسیون روسیه بود. در کشور ما او به طور مرتب مقالاتی را منتشر می کرد که بویژه در وب سایت "روسیه در امور جهانی" که در روزنامه ما (سویتسکایا راسیا) هم چاپ شد. این موارد به هیچ وجه سوابق کامل دکتر دایان جایاتیلکا نیست. من سئوال وی را ارائه می کنم تا روشن شود که این سوال به هیچ وجه اتفاقی نبود و توسط یک فرد عادی  نیز مطرح نشد.

 

این سؤال به گونه ای بود که به خودم اجازه میدهم آن را بصورت اختصار منتشر کنم. او خطاب به پوتین سئوال کرد:

 من نماینده سریلانکا هستم. من سفیر در فدراسیون روسیه بودم... بلوک غرب تصمیم گرفت تا اوکراین را با موشکهای دوربرد، مهمات خوشه ای که میتواند به قلمرو فدراسیون روسیه برسد مجهز کند. همچنین در نظر داشت هواپیماهای F-16 را به آنجا بفرستد. بدیهی است که شما اکنون در جنگ رو در رو با امپریالیسم قرار دارید که بصورت جنگ نیابتی شروع شد و اکنون نیز ادامه دارد و همانطور که قبلاً گفتید، عوامل نازی نیز در این جنگ حضوری ثابت شده دارند. آقای رئیس جمهور، از منظر تاریخی اساساً با امپریالیسم در میدان های جنگ مبارزه شد. کمونیست های چینی، کمونیست های جمهوری دمکراتیک کره و ویتنام از آن جمله هستند. آنها آمریکا را شکست دادند. در باره امپریالیسم، لنین بیش از همه از ماهیت و روشهای آن گفت، نوشت و انتقاد کرد. حال سوال این است: در مواجهه با این چالش و تهدید از سوی امپریالیست ها، شاید زمان ارزیابی مجدد از رویدادهای سال 1917 فرا رسیده باشد، زیرا چینی ها، ویتنامی ها، کره شمالی ها فرزندان آن سالها بودند. آیا فکر نمی کنید که زمان آن فرا رسیده است تا در وقایع آن سال ها بازنگری شود، درست مانند روابط آمریکا با متحدانش، چه با فرانسه و چه با چین در جریان انقلاب چین؟ سوال من اینجاست...از آنجایی که ما در معرض حملات همه جانبه امپریالیسم وعناصر فاشیسم هستیم و از آنجایی که در تاریخ مواردی از پیروزی موفقیت آمیز بر امپریالیسم در چین، کره، ویتنام ...و با آنچه که لنین در باره امپریالیسم نوشته شده است، شاید زمان نقد وقایع امروز فرا رسیده باشد؟

 

در پاسخ به این سئوال پوتین تنها گفت:«بله، شما درست می گویید و قطعا حق با شماست. به این معنا که ما نیاز داریم بیشتر وارد نقد شویم و بیشتر به تحلیل عمیق و در این مورد حتی علمی از واقعیت هایی که در آن زمان رخ داده و اکنون در حال وقوع است، بپردازیم. بله حق با شماست اما من جواب این پاسخ را به طور کامل نمی دهم، زیرا در چارجوب سیاست فعلی اهمیت دارد. اما تائید می کنم که از نظر سیاست استراتژیک، این سؤال و ایده اصلی که در آن نهفته است، مهم می باشد.»

 

من بعنوان نویسنده این مقاله، ایده "دایان جایاتیلیکا" که در سئوال او مطرح شد را اینگونه درک می کنم که روسیه وارد یک درگیری سیستماتیک با کشورهایی شده است که طی 30 سال گذشته سعی در تقلید از روشها و سیاستهای آنها را داشت اما همانطور که اکنون برای همه روشن شده است آن ایده مقامات ما را به سادگی هدایت می کرد. آن کشورها تلاش کرده و می کنند ما را تضعیف کرده و با تکه پاره کردن کشور روسیه، ما را تحت سلطه خود درآورند و از منظر تاریخی به سادگی روسیه را نابود کنند. در این مبارزه، روسیه فقط میتواند از طرفی، به قول دکتر جایاتیلکا، از کشورهای سوسیالیستی که "فرزندان لنین" هستند و در تمام این 30 سال فعالانه در حال توسعه بودند، حمایت قابل توجهی را دریافت کند. من به طور نسبی به فرزندان مستقیم لنین، مانند چین، کره شمالی، ویتنام، کوبا، که نام و ایده های لنین، مستقیماً در مبارزات آنها پلاتفورم اساسی است، اشاره می کنم. همچنین فرزندان غیر مستقیم لنین، یعنی کشورهایی مانند ونزوئلا، برزیل، جایی که به نظر می رسد چرخش به چپ به رهبری لولا داسیلوا، متحد فیدل کاسترو، همین طور به طور جدی و برای مدت طولانی، آفریقای جنوبی، جایی که حزب حاکم کنگره ملی آفریقا همواره تحت تأثیر افکار چپ بوده است و تعدادی کشورهای دیگر در سراسر جهان حتی تا حدی هند، که اگرچه کشوری است سرمایه داری، اما حزب کمونیست بزرگ و قدرتمندی دارد و با ترویج ایده های عدالت اجتماعی در هند صاحب قدرت است.

 

ذکر این نکته مهم است که متحدان ما دقیقاً فرزندان لنین هستند و چپ در سراسر جهان، چه چپ در قدرت و چه چپ در اپوزیسیون (که البته همکاری ما با سایر نیروها را به هیچ وجه منتفی نمی کند). اینها متحدان واقعی و قدرتمندی هستند و در لحظات حساس، شانه های خود را جهت  کمک به ما زیر بار فشار غرب می آورند. این متحدان از روی ظرافت و به خصوص در سطح رسمی از ما سوالاتی شبیه به سوال دکتر "دایان جایاتیلیکا" نمی پرسند اما این بدان معنا نیست که برای آنها چنین سوالاتی مطرح نباشد. من فکر می کنم دیر یا زود آنها بسیار زیرکانه، بسیار ظریف نه تنها می پرسند، بلکه ابراز حیرت می کنند که چرا ما چنین نگرش عجیب و نادیده انگاشته، اگر نگوییم خصمانه نسبت به دوره تاریخ اتحاد شوروی، که به نظر من بالاترین مرحله تاریخ ما بود داریم. توسعه کشور ما از نظر اخلاقی بالاترین مرحله رشد انسانی است. آنها همچنین نسبت به شخصیت لنین، که بدون تردید مشهورترین شخصیت سیاسی تاریخ بشریت است و با شگفتی جهان را زیر و رو کرد و راه پیشرفت و عدالت اجتماعی را برای همه مردمان عادی در سراسر جهان گشود، ابراز حیرت خواهند کرد.

ما کمونیستها پاسخ سؤالات مشابه سئوال خانم دایان جایاتیلیکا را میدانیم، اما برای مقامات فعلی ما، فکر کردن در این باره بسیار سخت است. نظر من در اینجا بدین صورت است:

با شروع فعالیت نظامی ما در مناطق شمالی، غرب را به چالش کشیدیم و عملیات ویژه نظامی در اوکراین، احتمالاً در بدو امر به یک قیام ضد استعماری در سراسر جهان تبدیل شد که بدون تردید گسترش خواهد یافت. روسیه، چه بخواهد و چه نخواهد، در صدر این مبارزه خواهد بود و دوباره مجبور به تبدیل شدن به یک ابرقدرت خواهد شد، در غیر این صورت، همانطور که استالین یاد آوری کرد: اگر ما قوی نباشیم به سادگی توسط غرب خرد خواهیم شد.

اجازه دهید یک بار دیگر تاکید کنم که این امر بدون توجه به تمایل یا بی میلی تک تک سیاستمداران ما به صورت عینی اتفاق خواهد افتاد و اینجا نام لنین، سال 1917، اتحاد جماهیر شوروی، آرمان های سوسیالیسم مطرح است یعنی قدرتمندترین سلاح ما. بدین صورت که تنها ایدئولوژی ممکن که اکنون در باره آن بسیار صحبت می شود و جامعه به درک عینی از این موضوع خواهد رسید و  تاریخ آن را هدایت خواهد کرد.

در خاتمه، نقل قول دیگری از دکتر دایان جایاتیلکا را مطرح می کنم که در مقاله "اگر روسیه نمیخواهد صربستان دوم شود" در 8 ژانویه 2023 در وب سایت "روسیه در امور جهانی" منتشر شد. در آن مقاله به همین مبارزه ای معطوف است که اکنون در حال انجام آن هستیم. در مقاله تاکید شده که استراتژی امپریالیستی در قبال روسیه از سال 1917 تا به حال تغییر نکرده است. امپریالیسم اساساً ثابت مانده است، تداوم در درگیریهای طولانی مدت آنها به اشکال گوناگون وجود دارد، اما روسیه تغییر کرده است. روسیه که در دوره شوروی با کمک ارتش سرخ با موفقیت در برابر این استراتژی امپریالیستی مقاومت کرد، دیگر همان ارتش نیست. برای نجات روسیه در مقابل استراتژی ایالات متحده و ناتو، که اوکراین ابزار آن شده است، ارتش روسیه باید  به ارتش سرخ تبدیل شود و مانند آن بتواند بجنگد. اگر کلمه قرمز پاک شود و

ایدئولوژی و پارادایمی جایگزین آن شود، آیا میتوان چنین انتظاری را از ارتش داشت؟

 

https://sovross.ru/2023/10/11/otvet-v-tri-slova

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 901  -  26 مهر 1402                                اشتراک گذاری:

بازگشت