راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

آشنائی با

خانه های خالی

شطرنج جهانی

 

شطرنج جهانی روز به روز پیچیده تر می شود و مردم جهان زیر بمباران اخبار جعلی قادر به درک پیچیدگی نمی شود و از شطرنج جهانی به دور افتاده اند. این بی خبر و دور افتادن از شطرنج جهانی، در ایران همراه شده با شایعه سازی و شایعه باوری مردم که درعین حال زیر بمباران خبرسازی های تلویزیون های سه قلوی لندن قرار دارند. در این فاجعه داخلی، سهم حکومت و شیوه تبلیغاتی و ارتباط گیری اش با مردم بیش از آنست که بتوان برای آن "درصد" در نظر گرفت. هر اندازه هم که گفته و نوشته می شود و حتی هشدار داده می شود، حکومت از یک گوش گرفته و از گوش دیگر آن را بیرون می کند. از جمله درباره صدا و سیما و یا حضور روحانیون در نهادها و ارگان های حکومتی. این وضع چنان بی اعتمادی متقابلی را میان مردم و حکومت بوجود آورده که اگر در یک صبح آفتابی رادیو اعلام کند که امروز هوا آفتابی است مردم تا سر از پنجره خانه بیرون نبرده و به چشم خویش خورشید را در آسمان نبینند آن را قبول ندارند. نه حکومت مردم را محرم می داند و نه مردم حکومتیان را از خود!

آینده نشان خواهد که این بی اعتمادی، بی خبری، کم آگاهی و شایعه باوری چه فاجعه ای در ایران به بار خواهد آورد.

نه تنها درباره اخبار جنگ اوکراین، بلکه در همین عبور جنگجویان حماس از مرز غزه و یا بمباران کم نظیر غزه توسط اسرائیل نیز شاهد همین بی اعتنائی مردم به اخبار حکومتی و باور به تلویزیون های سه قلو لندن هستیم. حتی در ارتباط با قتل فجیع داریوش مهرجوئی سینماگر معروف ایران نیز مردم بلافاصله و با بهره گیری از سابقه ای که در ذهن خود دارند، آن را کار حکومت دانستند. حتی پیش از آن که حکومت درباره این قتل دهان باز کند.

 حکومت، حتی گلوی سایت ها و برنامه هایی که در خارج تهیه و پخش می شود، بی آنکه سیاست براندازی داشته باشند را نیز با فیلترینگ گرفته است و میدان را سپرده به رسانه های سانسور زده و تابع اتاق بازرگانی در داخل کشور و تلویزیون های سه قلوی لندن.

 

ما می خواهیم در ارتباط با حوادث غزه، نگاهی به گوشه شطرنج جهانی بیاندازیم و در حد خود بلکه سخنی در جهت ضرورت فکر کردن، پیش از قبول شایعات و خبرسازیها گفته باشیم. طبیعی است که صدای ما وسعت شنیداری ندارد اما نداشتن چنین وسعتی مانع قبول و انجام وظیفه نمی شود.

 

پیرامون یورش حماس به داخل اسرائیل و بمباران غزه که هر دو رویداد، همچنان ادامه دارد، دو دیدگاه قابل توجه و حتی بررسی است.

 

۱-  ورود و یا شبیخون فلسطینی ها درغزه ، بسیار شبیه ورود غافلگیرانه واحدهای نظامی روسیه به اوکراین بود. البته در مقیاسی بسیار کوچکتر.

تهاجم سازمان یافته و نظامی اسرائیل و بویژه سانسور یکباره، هماهنگ و شدید تمام رسانه های خبری مجازی و غیر مجازی در عرض ۴۸ و حتی ۲۴ ساعت، در اروپا که همراه شد با تهدید قضائی، بسیار شبیه همین سانسور پس از ورود ارتش روسیه به اوکراین و بستن تمام راههای کسب اطلاعات مردم بود.

 

شاید بتوان به این نتیجه رسید که حماس با آگاهی از نقشه در حال تکامل یورش نظامی اسرائیل به غزه و رام الله، برای پاکسازی مسیر کریدور هندوستان- عربستان- اسرائیل و سپس مدیترانه و دور زدن کریدور ایران، پیشدستی کرده و یورش غافلگیرانه را آغاز کرد.

 

از جمله اهداف سیاست اسرائیل برای اجرای طرح صلح ابراهیم با کشورهای خلیج فارس که به دق الباب خانه کعبه (عربستان سعودی) رسیده بود نیز همین کریدور بود.

 

طبیعی است که نا امنی در ایران (از جمله در بلوچستان و کردستان تحت تاثیر سیاست های غلط جمهوری اسلامی) نیز می توانست و همچنان می تواند به تردید کشورهای مسیر «یک جاده یک کمربند» در باز کردن حساب و سرمایه گذاری روی کریدورهای ایران دامن بزند. قتل داریوش مهرجوئی را هم باید در همین ارتباط دید. یعنی نا امنی در ایران.

 

۲- آنچه در بمباران غزه می توان گفت آنست که فرمان نتانیاهو برای تخلیه غزه و حمایت فوری امریکا و اروپا از آن، می تواند بخشی از همین هدف و نقشه ای باشد که با حمله حماس مجبور شدند آن را با اندکی غافلگیر شدن جلو بیاندازند.

 

می توان حدس زد که اگر تا کنون دچار تعلل بودند، به این دلیل بود که منتظر نتیجه جنگ در اوکراین بودند که اکنون برای ناتو و امریکا شکست در آن جنگ قطعی شده است.

 

ناممکن است که در عرض سه روز، بتوان اینگونه همآهنگ تمام گلوگاه های خبری جهان را بست، با تمام قدرت هر نوع تظاهرات و حمایت از فلسطین را در سراسر اروپا سرکوب کرد، صف آرائی نظامی- دریائی کرد و با توحش کامل غزه را زیر بمباران (حتی با بمب های فسفری) گرفت!

 

ما نمی گوئیم، تمام آنچه مطرح شد قطعی است، اما در شطرنج جهانی باید به خود اجازه داد که به حرکت همه مهره ها چه در لحظه و چه برای حرکت های آینده اندیشید! از جمله حمله نظامی به ایران در چارچوب نا امنی کریدورهای ایران و همان انگیزه ای که دربالا به آن اشاره کردیم.

 

تاکید همیشگی ما برای نه تنها حفظ، بلکه تقویت توان و قدرت نظامی و موشکی ایران، تکمیل قدرت نظامی- هوائی ایران و شتاب بخشیدن به فعالیت های اتمی، در چارچوب همین شطرنج جهانی است. همچنان که هشدارهای چند باره و تکرار خستگی ناپذیر ما بر ضرورت تغییرات اساسی در ساختار اقتصادی، سیاسی و مذهبی حاکم بر کشور، خانه ایست از مجموعه خانه های سیاه و سفید همین صفحه شطرنج جهانی است.

 

این تغییرات باید درجهت تحکیم پشت جبهه در بازی شطرنج باشد و این پشت جبهه یعنی جلب حمایت مردم، ترمیم زخم هائی که حاکمیت بر جامعه زده، کشیدن ترمز دستی ماشین در سرازیر افتاده طبقاتی شدن تاریخی جامعه، خاتمه خودی و غیر خودی کردن و مکتبی و غیرمکتبی کردن جامعه، مردم را صاحب عقل و درایت دانستن و توضیح و تشریح دقیق شرایط جهانی و ضرورت سیاست نگاه به شرق.

هیچ اسب، فیل و رخی (قدرت نظامی و موشکی و اتمی) در بازی شطرنج، بدون تدارک حمایت قلعه بندی تحت حمایت پیاده نظام (مردم)  قادر به مات کردن حریف نیست.

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 901  -  26 مهر 1402                                اشتراک گذاری:

بازگشت