راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

بلینکن زبان فرانسه میداند

اما زبان عربی نمیداند!

ریانووستی- ویکتوریا نیکیفوروا

ترجمه آزاده اسفندیاری

 

آمریکایی ها با عمل گرایی خاص خود به این نتیجه رسیدند که نسل کشی متقابل شهروندان اسرائیلی و فلسطینی، می تواند به یک تجارت بسیار سود آور برای آنها تبدیل شود. هر چند مسأله اساساً فقط خون ریزی در منطقه نیست. دانشمندان علوم سیاسی آمریکایی با شتاب گفنتد:"آمریکا باید به خاورمیانه بازگردد".
مشکل اینجاست که آمریکا پس از جنگ جهانی دوم هرگز آن منطقه را ترک نکرد. به همین دلیل است که  بسیاری از درگیری های نظامی و شعله های جنگ در خاورمیانه بیداد می کند.

اگر به آنچه که آمریکایی ها بر زبان می آورند توجه کنید، آنها طرفدار صلح، حل و فصل متمدنانه درگیری ها، مذاکرات و طالب صلح پایدار هستند، اما در عمل یک الگوی عجیب وجود دارد: هر جایی که دیپلمات های آمریکایی پا می گذارند، جنگی ویرانگر و بی پایان آغاز می گردد.

ماهیت رویارویی طولانی مدت اسرائیل و فلسطین در کجاست؟ در سال 1947 به فلسطینیان وعده داده شد که یک کشور مستقل داشته باشند. طرح سازمان ملل برای ایجاد کشور فلسطین توسط همه کشورهای پیشرو کره زمین از جمله ایالات متحده تایید شد. اسرائیل از آن زمان خود را به عنوان یک کشور تثبیت کرد و به عضویت سازمان ملل متحد درآمد، اما فلسطینی ها هنوز منتظرند: 76 سال سپری گشت، سه نسل گذشت...

 در تمام این سال ها دیپلماسی آمریکایی تلاش کرد تا از اجرای طرح مصوب سازمان ملل جلوگیری کند. به جای دولت، به فلسطینی ها پیشنهاد کمک های بشردوستانه داده شد، سپس تحریم ها را وضع کردند، بعد کمک های بشردوستانه بیشتری به آنها دادند. اسرائیل به تدریج و به اشکال مختلف زمین های آنها را تصرف کرد، ایالات متحده بر سر کسانی که مخالف بودند فریاد زد. خون جاری شد، مردم کشته شدند، بیوه زن ها و مادران دو طرف گریستند. اما هرگز یک کشور عربی مستقل بوجود نیامد.

نمی توان گفت که دیپلمات های آمریکایی به نوعی فاقد صلاحیت هستند. بلینکن، حتی به زبان فرانسه صحبت می کند. زمانی که او به عنوان وزیر امور خارجه منصوب شد، رسانه های آمریکایی جنجال براه انداختند که دیپلمات ارشد کشور، یک زبان خارجی می داند. حال چنانچه هدف واقعی ایالات متحده مختل کردن همه مذاکرات و انجام هر تمهیدی برای جلوگیری از برقراری صلح و تبدیل هرگونه توافق به توافقات بد نام مینسک باشد چه؟ با این حال همه چیز سر جای خود قرار می گیرد.
استالین
، پس از جنگ جهانی دوم از امضای معاهده صلح با ژاپن از در مخالفت بر نمی آمد: "چرا همیشه با نزدیک‌ ترین همسایه خود که می‌توانید با او تجارت سود آوری داشته باشید و دوستی کنید، بجنگید؟" سپس آمریکایی ها پای در یک کفش کردند و مانند یک ستون ایستادند و به معنای واقعی کلمه ژاپنی ها را از مذاکره صلح با اتحاد شوروی منع کردند. بهر حال ما سه ربع قرن بدون معاهده صلح با ژاپن زندگی کردیم.
به
مدت هفتاد سال، کره جنوبی و شمالی نتوانسته اند بر سر صلح به توافق برسند. بخش هایی از یک کشور، یک خلق، توسط واشنگتن به طرز ماهرانه ای در مقابل یکدیگر قرار گرفته اند. زمانی که به گفته ها نظر می اندازید، همچنان ایالات متحده طرفدار صلح است، اما در واقع از کره جنوبی به عنوان پایگاه نظامی خود علیه کره شمالی، جمهوری خلق چین و روسیه استفاده می کند.

یا همان قراردادهای مینسک را در نطر بگیرید. جمهوری های دونتسک و لوگانسک، توسط ساکنان آنجا به عنوان مناطق خود مختار اعلام و به رسمیت شناخته می شوند و دست نشاندگان ایالات متحده به عنوان ضامن اجرای توافق (فرانسه و آلمان)عمل می کنند. با این حال معلوم شد که مردم دونتسک "فلسطینی" هستند و به آنها خود مختاری داده نمی شود، اما کیف، با حمایت ایالات متحده، به مدت حدود 9 سال استکه   موشک و بمب بر سر آنان فرو می‌ ریزد و ویران می کند. خانم آنجلا مرکل، بعداً اعتراف کرد که هیچ کس هرگز قصد اجرای توافقنامه های مینسک را نداشته است یعنی اینکه آمریکایی ها به سادگی "واسطه های" اروپایی را مجبور به دروغ گفتن کردند تا اسلحه به اوکراین پمپاژ کنند.
در
بهار سال 2022، در استانبول فرصتی برای صلح طرفین، با شرایط بسیار مطلوب برای روسیه و اوکراین فراهم شد. آن موقع آمریکایی ها چقدر هیجان زده بودند! و با دستپاچگی(توسط جانسون نخست وزیر وقت بریتانیا) زلنسکی را از مذاکره منع کردند. واضح است که آنها باید بهر شکل ممکن هرج و مرج را ادامه و از ایجاد صلح و آرامش در اوکراین جلو گیری می‌کردند.

 خاورمیانه رنج کشیده همیشه یک میدان آزمایشی ایده آل برای هرج و مرج نوع انگلو ساکسونی بوده است. به همین دلیل آمریکایی ها با توسل به روش همیشگی، حضور خود را در آنجا اعلام کردند. لذا حضور چین در این منطقه برای آنها ضربه هولناکی بود. به نظر می رسد که دیپلمات های چینی توانسته اند ایران و عربستان سعودی را که قدرتمند ترین کشور های منطقه هستند، آشتی دهند. چنین دستاوردی فوق العاده است که یک گام بزرگ به سوی صلح و رفاه خاور میانه آشوب زده بر داشته می شود. کاری که وحشت آمریکایی ها را در پی داشت. اما آمریکایی ها وحشت کردند و برای آشوب دست به اقدام زدند.
ابتکاراتی از این دست از طرف چین،" اقدامی بدون اجازه‌ صاحبان قدرت جهان است". بدترین شرایط و وضعیت برای واشنگتن آغاز صلح در هر منطقه ای از کره زمین است که منافع خاص خود را دنبال می کند. یک معاهده صلح شرافتمندانه که در هر کجای جهان بین طرفین ذینفع اجرا شود و توسعه سودمند متقابل را برای دشمنان سابق تضمین کند، بدترین کابوس کاخ سفید خواهد بود.
یک
لحظه تصور کنید که پیونگ یانگ و سئول به عمو سام لعنتی پیام دادند و صلح کردند و متحد شدند. عقب نشینی نیروهای آمریکایی برای آمریکایی ها چه معنایی دارد؟ پایگاه های نظامی را ببندید، فروش تسلیحات را متوقف کنید؟ بعد از این چگونه زندگی خواهند کرد؟

یا غیرممکن را تصور کنید: جامعه جهانی متعهد می شود به تعهدات خود در قبال فلسطینی ها عمل کند و یک کشور عربی ایجاد کند. به هر حال، این ایده نه تنها در میان اعراب، بلکه در میان یهودیان نیز طرف داران بسیاری دارد. زندگی در آرامش بسیار خوشایند تر از مردن بر اثر گلوله های ویرانگر است. در این صورت آمریکایی ها باز هم تجارت تسلیحاتی و حضور نظامی خود را در منطقه می‌توانند ادامه دهند؟
در هر صورت آمریکا با رفتار همیشگی خود در حال بازگشت به هر قیمتی به خاورمیانه است. ارسال یک ناو هواپیمابر، فرستادن بلینکن و فریاد زدن در همه جهان که ایران مقصر حمله حماس است. در صورتی که ایران امیدوار به کاهش تحریم‌های آمریکا و منتظر دریافت 6 میلیارد دلار بلوکه شده خود بود و فعالانه با واشنگتن مذاکره می‌ کرد.

این ایده که دشمنان آمریکا حماس را برای جلوگیری از آشتی بین اسرائیل و عربستان سعودی به رهبری ایالات متحده تحریک کرده اند نیز قابل قبول نیست. بایدن اخیراً شروع به گرد هم آوردن اسرائیلی ها و سعودی ها کرد در حالی که حمله حماس حدود یک سال بود که آماده می شد و برنامه ریزی سریعتر چنین حمله ای به سادگی غیرممکن است.

ماموریت آمریکا در رویارویی اسرائیل و فلسطین این است که مقداری نفت را بر آتش مناقشه بریزد و تلاش کند هژمونی خود را در منطقه بازگرداند. جنگ خونین و طولانی مدت در خاورمیانه برای آمریکایی‌ها سودمند است: فروش تسلیحات را بیشتر و تقویت دلار امکان‌ پذیر خواهد شد و آنها از ارزهای بی‌ ثبات فرار می‌کنند. در واقع، واشنگتن ذینفع اصلی هم از حمله خشمگینانه حماس و هم از انتقام‌ جویی اسرائیل در نوار غزه است.

در این شرایط جنگ‌ افروزان کبوترهای صلح را به تصویر می‌کشند که در باره نیاز به حل مناقشه غوغا می‌کنند. اما چه چیزی برای تنظیم وجود دارد؟ شاید فقط باید تصمیم 1947 سازمان ملل را اجرا کنیم؟ اما برای این کار، آمریکایی ها باید از منطقه خارج شوند، در غیر این صورت آنها هر گونه توافقنامه صلح را به توافقات مینسک، تبدیل خواهند کرد. شاید دیپلمات های آنها در دانستن زبان های خارجی کارنامه‌ خیلی خوبی نداشته باشند، اما آنان بر شگرد های کلاهبرداری، جنگ افروزی و هرج و مرج ید طولایی دارند. ضمناً چنین روش‌های اثبات شده را نیز باید به خاطر بسپاریم.

 

https://ria.ru/20231016/soglasheniya-1902922527.html

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 902  -   3 آبان 1402                                اشتراک گذاری:

بازگشت