راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

سرگردانی حکومت

میان گردش به شرق

یا ادامه غربگرائی

 

  

در سیاست عمدتا منافع قشرها و طبقات اجتماعی بازتاب‌ می‌یابد و تعیین کننده است. حکومت و رهبری هم در هر کشور اصولا نماینده منافع طبقات و گروه‌های ذی نفوذ و صاحب ثروت است که با هزاران رشته به هم پیوند خورده‌اند. هرقدر در کشوری ثروت بیشتر نقش تعیین کننده داشته باشد این پیوند میان حکومت و منافع خصوصی و طبقات ثروتمند چمشگیرتر است.

بنابراین، سیاست‌های کلی هر حکومت و نظامی براساس منافع تعیین‌ می‌شود. ما درکنار این اصل علمی، شخصیت‌های سیاسی را هم داریم. این شخصیت‌های سیاسی را‌ نمی‌توان تنها بر مبنای عوامل طبقاتی دسته بندی کرد. شخصیت سیاسی منافع و استقلال ویژه خود را هم دارد‌ و می‌تواند تغییر جهت هم بدهد و در خدمت سیاست‌های مختلفی قرار بگیرد.

سیاست‌ها اساسا با پیشرفت کشور در ارتباط مستقیم هستند. بنابراین باید دید که ایران به سمت فروپاشی می رود و یا پیشرفت؟

پاسخ این پرسش قطعی نیست، اما باید درنظر داشت که در هر دو حالت جنبش و جوشش ملی برای تغییر و جلوگیری از سرنوشت فروپاشی جدی است. این جوشش نه تنها در میان توده مردم بلکه در انواع و اقسام نهادهای مدنی و دانشگاهی و جنبش‌های کارگری و کارمندان و دانشجویان و جوانان و زنان و فراتر از آن در بخشی از دولت و نهادهای حکومتی نیز خود را نشان‌ می‌دهد و نمایندگان خود را دارد. این جنبش ها در برابر سمت و سوی فروپاشی مقاومت‌ می‌کند و‌ می‌تواند در جهت آینده‌ای دیگر عمل کند.

ایجاد امید واقع بینانه، تقویت جنبش مردم و حفظ رابطه آن با بخشی از نهادهای انتخابی که دارای روشن بینی و ظرفیت تحول هستند تنها راه جلوگیری از گام گذاشتن کشور ما به سوی فروپاشی است.

طبیعی است که سیاست های کلی نظام- چه خارجی و چه داخلی- برای جلوگیری از فروپاشی جامعه تعیین کننده است و جنبش باید با مترقی ترین و ضروری ترین سیاست های داخلی و خارجی به حکومت فشار بیآورد. طبیعی است که کاهش فشارهای مذهبی و اجتماعی حکومت به جامعه، بخش مهمی از سیاست داخلی است. همچنان که درک حکومت از روندهای جهانی و بویژه جای گرفتن در جبهه مترقی جهانی بخش مهمی از سیاست خارجی است که در این زمینه آگاه سازی مردم از ضرورت اتخاذ سیاست مترقی جهانی و حمایت از آن وظیفه حکومت و تمام دستگاه های تبلیغاتی آنست. ما، حداقل همزمان با تشدید جنبش جهانی برای خاتمه بخشیدن به هژمونی جهانی امریکا و بیرون آمدن از زیر فشار دلار، شاهدیم که هم حکومت هنوز منسجم و یکپارچه این مسئله را درک نکرده و به سیاست قطعی خارجی خود تبدیل نکرده و چون خود سرگردان است، مردم را هم سرگردان نگه داشته است. نتیجه این سرگردانی را در تصمیمات حکومتی در سیاست های اقتصادی و اجتماعی داخلی و تاثیر پذیری مردم از رسانه های داخلی و خارجی برای چین گریزی و روسیه ستیزی هستیم. حاصل این دو دلی حکومتی و بی خبری و نا آگاهی مردم، ادامه بحران اقتصادی و اجتماعی که شاهد آن هستیم. بحرانی که رسانه ها و بویژه آن دسته از مطبوعات کشور که زیر نفوذ سرمایه داران مافیا صفت و حتی با کمک مالی آنها منتشر می شوند بدان دامن می زنند.

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 902  -   3 آبان 1402                                اشتراک گذاری:

بازگشت