راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

سیاست خارجی امریکا

زیر ضربات حمله

حماس به اسرائیل

بنباد فرهنگ راهبردی

تنظیم و تدوین- آذرنگ

  

آیا عملیات نظامی حماس در اسرائیل می تواند کل سیاست آمریکا در خاورمیانه را تغییر بدهد؟

اسرائیل از زمان جنگ اکتبر 1973 که پنجاهمین سالگرد آن به تازگی برگزار شد، چنین حمله ای را تجربه نکرده است. هجوم حماس، جهاد اسلامی و دیگر گروه‌های متحد از خارج از منطقه به شهرک‌ها و شهرهای همسایه اسرائیل، از جمله شهرک‌های بزرگی مانند "سدروت،" برای این کشور غافلگیرکننده بود. علاوه بر این، این حمله از سه طریق زمینی با جیپ و موتور سیکلت، از طریق دریا - با قایق و اسکوتر، در هوا با پاراگلایدر، و حتی با چتر نجات از هواپیماهای سبک صورت گرفت.

دروازه های غزه، ایست بازرسی "اریتز" و یک پایگاه نظامی در نزدیکی آن به تصرف درآمدند. دهها نفر از پرسنل نظامی اسرائیل و همچنین تعداد قابل توجهی از غیرنظامیان کشته و اسیر شدند. برخی توضیحات برای چنین شکستی را ظاهراً می توان از یک سو در تضعیف کارآمدی نیروهای امنیتی اسرائیل در درگیری های سیاسی داخلی و از سوی دیگر در برقراری انضباط شدید حماس  جستجو کرد. عملیاتی به این بزرگی در مقایسه با واقعیت های محلی بسیار غیرعادی بود.

جامعه اسرائیل برای مدت طولانی باید آنچه که اتفاق افتاد را درک کند و احتمالاً تأثیر بسیار جدی بر آینده آن و آینده بسیاری از بازیگران خواهد داشت.

سوال اصلی که در رابطه با حمله فلسطینی ها مطرح می شود این است که دلایل آن چیست؟ زیرا نمی توان به آنچه رسانه های اسرائیلی و بسیاری از کشورهای جهان می نویسند قانع شد که این حمله بدون دلیل اتفاق افتاده است.

دو دلیل اصلی برای این حمله وجود دارد. ابتدا یک دلیل سطحی که از نام عملیات حماس "طوفان الاقصی" برمی‌آید که انتقام هتک حرمت سومین زیارتگاه مهم مسلمانان - مسجدی به همین نام در کوه معبد در اورشلیم است. در این مکان همیشه درگیری و ناآرامی رخ می داد. اما آنچه درجریان حمله اخیر و زیر چتر امنیتی اسرائیل روی داد، از همه استانداردهای قبلی فراتر رفت.

اسرائیل نه تنها راه را برای شهرک نشینان متعصب به این مکان مقدس باز کرد، بلکه به پلیس دستور داد که آنها را بدون توجه به آنچه در آنجا انجام می دهند، تحت حفاظت قرار دهد.

در 23 سپتامبر 673 افراطیون اسرائیل ابتدا به مسجد مقدس مسلمانان حمله کردند و در آنجا به رقص و پایکوبی پرداختند و خواهان نابودی الاقصی شدند. مسئولان امنیتی هیچ واکنشی نشان ندادند.

در اول اکتبر، از 1135 شهرک نشین اسرائیلی تحت حفاظت شدید پلیس حمله به مسجد انجام شد. در همان زمان، به این دلیل که جوانان فلسطینی اجازه حضور در مسجد را نداشتند، زنان فلسطینی با افراط گرایان اسرائیلی درگیر شدند. نیروهای امنیتی اسرائیل به آنها حمله کردند، از جمله برخی از آنها را با موهایشان روی زمین کشیدند. این واقعیت که این نیروهای امنیتی نمایندگان رسمی دولت بودند از اهمیت خاصی برخوردار بود. فیلم این «اقدامات» در سراسر شبکه های عربی در اینترنت پخش شد و طبیعتاً طوفانی از خشم را برانگیخت و تحریک کنندگانی مانند "بن گویر" که در کابینه نتانیاهو حضور دارد قول دادند که به تحریکات خود ادامه دهند.

بنابراین، به طور رسمی، حماس، قبل از هر چیز، قیام کرد تا از "هتک حرمت مقدسات اسلامی" جلوگیری کند. با این حال، در حال حاضر دلایل عمیق تری برای حماس وجود دارد. اخیراً وزارت امور خارجه ایالات متحده بطور فعال توافق نامه ای را با هدف عادی سازی روابط بین اسرائیل و عربستان سعودی به نام "توافق ساموئل" تبلیغ کردند و طبق برخی گزارش ها در شرف امضا بود. بر اساس طرح واشنگتن و همچنین «توافق ابراهیم» که قبلاً توسط اسرائیل با تعدادی از کشورهای عربی امضا شده بود، این اسناد باید به شناسایی کامل آن توسط همسایگانش و «دستیابی به صلح قطعی در خاورمیانه» منجر می شد. بطور کلی، این به عنوان یک پیروزی کامل دیپلماتیک برای  آمریکا و دولت فعلی آن بود. به نوبه خود، ولیعهد عربستان سعودی، محمدبن سلمان، اصرار داشت که حل مشکل فلسطین جزء لاینفک توافق باشد، اما تحت فشار و باج گیری شدید واشنگتن قرار گرفت و امریکا از او خواست که فلسطینی ها را فراموش کند. فلسطینی ها نگرانی خود را پنهان نکردند. آنها نگران شدند که ممکن است در برابر دشمن تاریخی خود تنها بمانند و در آینده شانسی برای تعیین سرنوشت خود نداشته باشند.

کاملا محتمل بود که در این شرایط، درباره حمله به داخل اسرائیل تصمیم گرفته شده باشد تا اقدامات پیشگیرانه انجام شده باشد.

حماس با ضربه‌ای که به اسرائیل زد چشم‌انداز اجرای سریع سناریوی آمریکایی‌ها برای منطقه را مختل کرد. بی جهت نیست که خالد مشعل، رئیس دفتر سیاست خارجی حماس، که همچنان رهبر عملی این سازمان نیز هست، پیش از این از کشورهای عربی و اسلامی خواسته بود تا روند عادی سازی روابط با اسرائیل را متوقف کنند و این را "یک خنجر" در پشت آرمان فلسطین دانست. بنابراین، تمام نقشه های حیله گرانه واشنگتن برای بازسازی خاورمیانه در جهتی مطلوب برای خود یک شبه از بین رفت. بار دیگر، این حقیقت قدیمی که قبلاً بارها بیان شده است تأیید شد که تلاش برای اداره جهان به تنهایی محکوم به فنا است و هیچ چیز خوبی برای کسی نخواهد داشت.

 در نتیجه، کاخ سفید احتمالاً در آینده بسیار نزدیک باید در سایر حوزه های سیاست خارجی خود، به ویژه در اوکراین، مشکلات سیاست های خود را حل کند. از این گذشته، وضعیت اسرائیل، جایی که اکنون توجه اصلی به آن معطوف شده، به موضوع بسیار مهم تری برای برنامه انتخاباتی ایالات متحده تبدیل خواهد شد. این موضوع توجه به موقعیت زلنسکی را در سایه قرار داد، بویژه که غرب از دست او خسته شده است.

 در خود اسرائیل، بسیج گسترده ای با هدف "یک جنگ واقعی، نه فقط یک عملیات کوتاه علیه حماس اعلام شده است و این ظاهراً می تواند به معنای پاکسازی سرزمین ها و اشغال کامل نوار غزه باشد." تلفات و خسارات مادی دو طرف در این جنگ بسیار زیاد خواهد بود.

اکنون این سوال مطرح می شود که آیا نتانیاهو می توانست متحد خود "بن گویر" را که نقش مهمی در تحریک مسلمانان داشت را متوقف کند؟ البته که می توانست، اما این کار را نکرد. این احتمال وجود دارد که نخست وزیر کنونی اسرائیل مخالفت خاصی با درگیری های محدود با فلسطینی ها نداشته باشد، اما در حد حملات کوچک با هدف سرپوش گذاشتن بر مشکلات و مخالفت های مردم با او. او نتوانست مشکلات را پیش بینی کند و سرنوشت سیاستمداران و کل کشور را در خطر قرار داده است.

. Израиль перед тотальной войной с палестинцами? / Политика (stoletie.ru)

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 900  -  19 مهر 1402                                اشتراک گذاری:

بازگشت