"ساخاروف" دانشمند روس که بیهوده وارد سیاست شد! ریانووستی- ترجمه آزاده اسفندیاری |
اخیراً در مسکو، مرکز "آندری ساخاروف" بسته شد و در شبکه های اجتماعی، بسیاری می پرسند که آیا زمان تغییر نام خیابان این آکادمیک نامی هم فرا رسیده است؟ به نظر می رسد در باره این موضوع سردرگمی وجود دارد. بدیهی است که مرکز ساخاروف در مسکو، هیچ ارتباطی با فعالیت های علمی این دانشمند، نه در باره فیزیک و نه در باره تحقیقات هسته ای وی نداشت. او به طور رسمی به فعالیتهای فرهنگی، علمی و آموزشی میپرداخت، اما در واقع یک NGO (سازمان غیر انتفاعی) کلاسیک ضد روسی آمریکایی بود که در فضای پسا شوروی، مرکزی بنام وی بر پا شد. مؤسساتی از این دست مراکز پس از درهم ریختن کشور شوراها، از هر طرف سر برآوردند. البته ما از کلمه ای مانند افعی استفاده نخواهیم کرد، ولی آنها با تمام قوا علیه اقوام روسیه، در باره مذهب، اخلاق، قانون و عقل سلیم به ستیز برخاستند و ما با همه عواقب آنها سوختیم و ساختیم و گذشت. مهم این است که آمریکایی ها برای سرپوش گذاشتن بر عملکرد ضد روسی خود از نام بلند این دانشمند با رندی و مهارت سوء استفاده کردند. هر چند ساخاروف، تنها در سال های آخر عمر خود مانند خیلی از نابغه ها وارد سیاست شد. برخی از نابغه ها و از آن جمله ساخاروف، بی نهایت متنوع، غیرقابل پیش بینی و متناقض هستند. می توان گفت که افرادی مانند وی کم تعداد نیستند. (داستایفسکی- نویسنده بزرگ روس از این جمله است- م) ساخاروف، از جانب مادری تعلق به یک خانواده اشرافی اهل مسکو داشت و نوه یک وکیل مشهور و ژنرال، یکی از بستگان "تولستوی"ها بود. پدر دانشمند آینده، دانشجوی عالی آموزش و پرورش و دکترای علوم تربیتی، معلم مشهور، نویسنده کتاب های درسی کلاسیک و کتاب های محبوب فیزیک شد که درآمد بسیار خوبی نیز داشت. فضای خانه کاملا سنتی بود، ضمن اینکه آنها به کلیسا می رفتند و آشکارا از رژیم شوروی انتقاد می کردند. در دهه 1930 حکومت آگاهانه رفتار آنها را نادیده می گرفت. ساخاروف، در سال 1921 متولد شد و با وجود سلامتی، بدون مشکل از رفتن به جبهه جنگ اجتناب کرد. او بعداً در خاطرات خود نوشت: "معلوم شد که من هرگز مانند بسیاری از هم نسلان خود وارد ارتش نشدم و با مرگ بسیاری زنده ماندم. زندگی من اینگونه رقم خورد". در سال 1948 یکی از دوستان قدیمی پدر وی "ایگور تام"، ساخاروف 27 ساله را دعوت کرد تا روی پروژه تسلیحات اتمی اتحاد شوروی کار کند. برای انجام این امر، مجبور شد به منطقه ساروف، نقل مکان کرده و برای چند سال، همراه با خانواده، بصورت مخفی مطلق زندگی کند. امکانات مالی اش برای کارهای تحقیقاتی فوق العاده بود. یک آپارتمان سه اتاقه در مسکو و یک کلبه در ساروف، با خدمتکاران آشپز و خانه دار، حقوق 20 هزار روبل در ماه که در آن زمان حقوق یک وزیر پنج هزار روبل بود. برای وی یک مزیت آزادی مطلق فکر و بیان، همینطوردسترسی به تمام رسانه های خارجی امکان پذیر بود. ساخاروف، به حزب کمونیست نپیوست اما این مسئله مانع از آن نشد که او از راه خود منصرف گردد. این آکادمیک آکادمی علوم روسیه، برنده جایزه استالین و سه بار قهرمان کار سوسیالیستی شد. این دانشمند صمیمانه مجذوب روند ساخت سلاح های هسته ای بود. او نه از روی ترس، بلکه از روی وجدان کار می کرد. آزمایشات موفقیت آمیز او را خوشحال می کرد، در پایان کار همه او را در آغوش می گرفتند، می بوسیدند و به سلامتی وی کنیاک می نوشیدند. ساخاروف بعداً در مصاحبه ای به یاد آورد: " آیا می دانید هوا پس از انفجار اتمی چقدر زیباست. بوی اوزون میدهد؟"
پیروزی اصلی مخترع،
مشارکت در
ساخت
بمب تزار، افسانه ای"مادر
کوزکا"
برای نیکیتا خروشچف بود.
دستاورد
آزمایشات
وی
به تمام جهان نشان داد که اتحاد جماهیر شوروی در مسابقه هسته ای رهبر مطلق
شده
و ایالات متحده و بریتانیا را مجبور کرد آزمایش های هسته ای در سه
وجه
را با مسکو امضا کنند. این ایده برای زمان خود بسیار جسورانه بود. با این حال، فکر علمی را نمی توان متوقف کرد و امروز، در توسعه مفهوم ساخاروف، روسیه در حال توسعه پهپاد زیر آبی Poseidon است که برای وارد کردن آسیب غیرقابل تصور به دشمن در مناطق ساحلی طراحی شده است. این ایده آکادمیک ساخاروف، در زمینه تبلیغات اتحاد شوروی نیز با موفقیت کار کرد. او اولین دانشمندی بود که موضوع عواقب بلند مدت آلودگی رادیواکتیو را مطرح کرد. مقالات او در این زمینه به بسیاری از زبان ها ترجمه شده و با موفقیت در جنگ اطلاعاتی علیه ایالات متحده استفاده شده است. همه این موارد با تصویر یک روشنفکر گیاهخوار، نوعی محکوم به شکست، که ساخاروف در آخرین سالهای زندگی خود، تحت تأثیر مبارزه سیاسی پرورش یافت، مطابقت ندارد. ما وارد این موضوع نخواهیم شد که تغییر گرایش سیاسی او چگونه تحت تأثیر همسر دومش قرار گرفت. نام ساخاروف، امروز بشدت توسط حزب لیبرال روسیه مصادره و بنام این حزب ثبت شده است. در هر صورت عملی است بی انصافانه، ما نمی توانیم آکادمیک مردم روسیه را به این حزب هدیه کنیم.
بسیاری از روشنفکران در تاریخ روسیه بوده اند که برای قدرت دعا می کردند،
سپس با آن مبارزه کردند،
بعدا
دوباره
و چند باره
دعا کردند.
از پوشکین تا داستایوفسکی، از بولگاکف تا زینوویف.
همه این افراد سرمایه ما و متعلق به
ما هستند.
آنها
را باید
با توجه به
خدماتی
که
به
کشور ما
کرده
اند ارزیابی
کنیم. بنابراین، عادی است که خیابان ساخاروف رها شود و بناهای تاریخی جدید به نام وی ساخته شود. این گنجینه ملی را باید به اشکال مختلف گرامی داشت. بسیار بجا خواهد بود تا فیلم سریالی درباره دوران پرتلاطم جوانی او بسازیم و نام آن را "ساخاروف جوان" بگذاریم. وقت آن است تا بار دیگر این نابغه را به مردم روسیه معرفی و به صحنه اجتماعی باز گردانیم. https://ria.ru/20230821/sakharov-1891144864.html
تلگرام راه توده:
|