راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

 

در کدام جبهه

باید دوستان را

جستجو کرد؟

  

برای بحران اقتصادی کشور، محافل مختلف غربگرای ایران هر روز به خیال خود راه حل هائی را ارائه می کنند که از چارچوب مناسبات با امریکا و اروپا خارج نیست. برای مثال در مقاله‌ای بنام "با کدام کشورها متحد اقتصادی شویم؟" آقای محمد صادق جنان صفت که از هواداران سرسخت ادامه سیاست‌های اقتصادی ویرانگر چند دهه اخیر است می‌نویسد:

"بحث اینجاست که نقطه عزیمت برای جلوگیری از غرق شدن اقتصاد را از کجا باید شروع کنیم و نقطه عزیمت کدام مقوله است"

به گفته ایشان برای حل معضل "باید از سرچشمه شروع کرد که به نظر می‌رسد تعامل با جهان ازجنس دیگر است. ایران دست کم سه دهه است با غرب و پرچمداران آن سر ناسازگاری دارد و البته آنها نیز هرگز راضی به توسعه ایران نبوده‌اند و هرچه می‌توانستند برسر راه کسب و کار ایرانیان مانع گذاشتند. دوستی ایران با کشورهایی که دراقتصاد امروز جهان وزن ونقشی ندارند و تنها کالایی که تولید می‌کنند کالاهای نظامی (بخوانید روسیه!) است یا امید بستن به کشوری مثل چین که برای رسیدن به پله اول اقتصاد جهان کشورهایی مثل ایران را مثل آب خوردن قربانی می‌کند تا امروز برای اقتصاد ایران منفعت نداشته است و ایران در اندازه‌های کوچک رشد کرده است و این رشدها دردی از دردهای خشکسالی‌های گوناگون را درمان نمی‌کند."

ایشان به نیابت از مافیاهای اقتصادی جمهوری اسلامی رابطه اقتصادی با کشورهایی مثل روسیه و چین را منشا مشکلات اقتصادی ایران میداند که موجب شده "ایران در اندازه‌های کوچک رشد کند." بنظر ایشان "باید به جای دوستی بی‌حاصل با کشورهایی که اقتصادشان رونق ندارد و اتفاقا رقیب قدرتمند ایران به حساب می‌آیند مسیر را دگرگون کرده و به سوی دوستی با کشورهایی با اقتصاد نیرومند پیش برویم. ایشان می نویسد "به طور مثال آیا دوستی اقتصادی با آلمان برای ایران مناسب است یادوستی اقتصادی با روسیه؟"

 

ای کاش ایشان که خود را دست اندرکار اقتصاد می‌دانند مقداری آمار هم ارائه می‌دادند تا معلوم شود ایران در چند دهه اخیر با کدام کشورها "دوست اقتصادی" بوده است. امثال ایشان ظاهرا فراموش کرده‌اند که آلمان بزرگترین شریک ایران در رژیم گذشته و بزرگترین شریک ایران در سالهای طولانی پس از انقلاب بوده است، در حالیکه سهم روسیه در این "دوستی اقتصادی" در کنار افغانستان است! نتیجه این شراکت با آلمان در گذشته و امروز چه بوده است؟ چرا کارنامه آلمان را که در مجموع بزرگترین شریک اقتصادی ایران در چند دهه اخیر بوده دقیق بررسی نمی‌کنید و پیامدهای آن را برای ایران امروز روشن نمی‌کنید؟ اگر دوستی با قدرتمندان موجب اقتصاد قدرتمند می‌شد الان باید یونان قدرتمندترین اقتصاد جهان باشد که خود نه تنها نزدیکترین شریک و "دوست اقتصادی" آلمان و اروپاست، بلکه از پایه گذاران اتحادیه اروپاست. هم اکنون یونان بدلیل همین بزرگترین "دوستان اقتصادی" دارای 320 میلیارد یورو بدهی است که 240 میلیارد یوروی آن متعلق به اتحادیه اروپاست و آلمان با 68 میلیارد یورو بزرگترین طلبکار آن کشور است. تمام مازاد اقتصاد یونان فقط صرف دادن بهره این بدهی‌ها می‌شود و نه اصل آن که هر روز افزایش پیدا می‌کند. یعنی مردم یونان هر چه کار می‌کنند یکجا بابت بهره بدهی هایشان تحویل این "دوستان اقتصادی" آقای "جنان صفت" و در راس آن آلمان می‌دهند. به همین دلیل است که در یونان تصویر رهبران آلمان را مردو با سیبیل هیتلر تزیین می‌کنند که اشاره ایست به جنگ اقتصادی آلمان علیه یونان که به ویرانی اقتصادی آن انجامید.

جالب اینجاست که آن موقع که مسئله بدهی‌ها و بلایی که اتحادیه اروپا و آلمان بر سر یونان آوردند  مطرح شد آن را به "تنبلی" ‌و بیکارگی و "روحیه شرقی" مردم یونان نسبت دادند. تا اینکه اخیرا نتیجه یک گزارش کمیسیون اروپا منتشر شد که براساس آن مردم یونان با 42.3 ساعت کار در هفته رسما پرکارترین مردم اروپا معرفی شدند.

به هر حال برای کسانی که مدافع سیاست‌های اقتصادی سه دهه گذشته بوده‌اند و برایشان واردات و گرفتن نمایندگی کمپانی‌های خارجی و"دوستی" با کشورهایی مانند آلمان که در سال گذشته 250 میلیارد دلار صادرات داشته واقعا اوج افتخار و آرزوست و این عجییب نیست. بالاخره کشور ما هم باید سهم "شایسته" در افزایش میزان صادرات آلمان به جهان را داشته باشد! عجیب اینجاست که اینگونه مقاله‌ها در نشریاتی منتشر می‌شود که در هیچ شماره ای روسیه ستیزی و چین گریزی را فراموش نمی کنند.

اعلام نکردن صریح برنامه "نگاه به شرق" و آگاه کردن مردم از ضرورت اجرای این سیاست موجب شده تا روزنامه ها میدان تاخت و تاز امثال نویسندگانی شود که یک نمونه آن را خواندید.

کسی نمی‌گوید با آلمان یا امریکا دعوا کنید یا روابط اقتصادی را با آن کشور قطع کنید. بحث بر سر این است که وقتی وارد مناسبات اقتصادی جهانی می‌شویم با چشم باز وارد شویم و منافع ملی کشور را در نظر بگیریم بجای یارگیری از غرب و دشمنی با شرق. برعکس آن هم صادق است.

قدرتمندانی از نوع آلمان و امریکا که فغان افریقا و آسیا علیه آنها بلند است می توانند و یا میخواهند شریک ما باشند و یا ارباب ما؟

اگر اقتصاد ایران صادرات محور باقی بماند، بصورت طبیعی دوستان غربگرایان حکومتی امریکا و آلمان باقی می مانند و کشورهای همسایه و منطقه رقیب ما نه شریک ما.

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 896  -  22 شهریور 1402                                اشتراک گذاری:

بازگشت