راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

اوکراین

درجنگ اول جهانی

دکتر سروش سهرابی- 7

  

جنگ جهانی اول که همه دولت های غربی مدتها پیش از ترور ولیعهد اتریش خود را برای آن آماده کرده بودند برای غرب اکراین کنونی که تحت حاکمیت روسیه و اتریش و منطقه اصلی نبرد در شرق اروپا بود دوران سختی بود. از طرفی روسیه تزاری کمتر توسعه یافته بزرگترین ارتش اروپا از نظر نفرات بود و از طرف دیگر اتحادیه آلمانی پیشرفته ترین کشور اروپایی از نظر صنعت نظامی و دارای شبکه گسترده راه آهن که برتری لجستیک و سرعت بیشتر  نقل و انتقال نیروها را فراهم می‌کرد.

این جنگ و نیاز به بسیج گسترده درازمدت کم کم صحنه سیاسی روسیه را نیز تغییر داد. تا پیش از آن دهقانان که بیشتر در چهارچوب اقتصاد معیشتی و خود بسندگی می‌زیستند برکنار از درگیری‌های   سیاسی کم تأثیر بر زندگی خود بودند ولی جنگ طولانی و ضرورت بسيج گسترده زندگی روزمره آنها را به تصمیمات حکومتی وابسته می‌کرد. از طرف دیگر با ادامه جنگ فعالیت نیروهای سیاسی قدیمی‌تر و از جمله بلشویکها نیز گسترده تر شده بود.

 جنگ با فراز و نشیب هایی ادامه پیدا کرد و بدنبال پیروزیهای اولیه در اولین سال جنگ که منجر به تصرف گالیسیای شرقی توسط روسیه هم شد شکست‌ و عقب نشینی و پس از آن تثبیت در جبهه ها اتفاق افتاد. حکومت تزاری با زیرساختهای ضعیف تر خود اولین کشوری بود که تبعات جنگ به شکل اوجگیری اعتراضات در ابتدای سال ۱۹۱۷ بروز  یافت.

بدنبال مشکلاتی که در تامین مواد غذایی و نیز تامین مواد اولیه حتی برای کارخانه های نظامی پیش آمد اعتصابات و تظاهراتی با شعار نان و کار  در پتروگراد شروع شد. همراهی سربازان و در واقع دهقانان سرباز شده با کارگران پس از  درگیری های خیابانی و کشته شدن چند صد نفر از مردم موجب اولین پیروزی در پتروگراد شد. گسترش جنبش انقلابی به مسکو و تشکیل شوراهای کارگران و سربازان منجر به آن شد که فرماندهان جبهه ها هم از کناره گیری نیکلای دوم حمایت کنند. این وقایع که به انقلاب فوریه معروف شده اند منجر به روی کار آمدن دولت جدید مورد حمایت فرماندهان ارتشی  خواهان ادامه جنگ شد. به این ترتیب از طرفی گروههای سیاسی آزادی عمل بیشتری بدست آوردند و از طرف دیگر دولت برآمده از انقلاب فوریه به جنگ ادامه داد که پس از پیروزیهای اولیه وضعیت اولین سال جنگ تکرار شد.

در این شرایط بلشویکها که پایگاهشان بیشتر در میان کارگران کارخانه ها بود بدلیل سیاسی شدن دهقانان امکان نفوذ سریع در تمام کشور و از جمله ملل غیر روس را پیدا کردند. بلشویکها و لنین بر خلاف دیگر گروههای سیاسی چالش اصلی را تشخیص دادند و شعار پایان دادن به جنگ و انتقال قدرت به شوراها را سر دادند.

همچنانکه گفته شد جمع زیادی از دهقانان بدلیل جنگ به سرباز تبدیل شده و به این ترتیب علاوه بر آنکه خود و خانواده هایشان از انزوای روستایی بیرون آمده و تحت تاثیر مستقیم سیاست های حکومت بویژه در زمینه ادامه یا پایان جنگ قرار گرفتند بلکه با نظریات احزاب سیاسی نیز آشنا شدند و همراهی آنان با بلشویکها به  افزایش قدرت بلشویکها در شهرها و روستاها کمک و شرایط پیروزی انقلاب اکتبر را فراهم کرد.

اگر چه در هنگام انقلاب فوریه بلشویکها از همراهی اکثریت برخوردار نبودند با شعار پایان جنگ و ناکامی های نظامی دولت موقت و فرماندهان ارتش در پیروزی بر اتریش و پروس که وعده آن را می دادند، بلشویک ها به قویترین نیروی حاضر در صحنه تبدیل شدند. به این ترتیب انقلاب در شهرهای بزرگ به پیروزی رسید و بدنبال این پیروزی دخالت کشورهای خارجی در روسیه آغاز شد که با جنگ داخلی توام گردید.

تاریخ نویسان غربی و برخی از اکراینی ها می کوشند وقایع پس از انقلاب اکتبر را تا پنج سال پس از آن جنگ روسیه و اکراین بنامند. بنابراین لازم است که گذری بر رویدادهای آن دوران داشته باشیم. حکومت خودمختار مردم اکراین در کیف تقریبا یک ماه پس از انقلاب فوریه ۱۹۱۷ روسیه اعلام شد. این جمهوری رابطه خوبی با دولت موقت کرنسکی داشت ولی همراهان زیادی در شهرهای بزرگ نداشت. پس از شکست  تهاجم روسیه و با توجه به علاقمند نبودن دولت کرنسکی به پایان جنگ که به تقویت سریع بلشویکها و پیروزی انقلاب اکتبر منجر شد دولت خودمختار اکراین اعلام استقلال کرد. در همان دوران، جمهوری بلشویک اکراین نیز در خارکف اعلام شده بود و همزمان اعتراضات و درگیریهایی در تقریبا همه  شهرهای بزرگ اکراین جریان داشت. در این شرایط دولت مستقل اکراین به سهولت سقوط کرد و به اتریش پناهنده شد و از آن درخواست کمک کرد. متقابلا ارتش آلمان و اتریش به سهولت بر دولت بلشویکی اوکراین غلبه کردند هر چند مقاومت‌های پراکنده ای از طرف بلشویکهایی که خود را ارتش خاکستری می‌نامیدند همراه با آنارشیست ها ادامه یافت. دولت انقلابی شوروی برای بقای خود پیمان ترک مخاصمه و بقول تروتسکی نه جنگ و نه صلح را با آلمان و اتریش امضا کرد. بدنبال آن یک ژنرال ارتش روسیه دولت اکراین را منحل و خود را بعنوان  فرمانروای اکراین معرفی کرد. این پیروزی نیز با وجود آنکه برای چند ماه غذا و مواد خام را برای آلمان و اتریش فراهم کرد با ورود آمریکا در چند ماه آخر جنگ دوام نیافت هر چند این شکست پایان رنج‌های مردم روسیه و اکراین نبود. از اینجا به بعد نیروهای مختلفی وارد درگیری در اکراین  میشوند از جمله انگلستان و فرانسه و ارتش سفید به رهبری ژنرال دنیکین و ارتش تازه تاسیس لهستان با حمایت فرانسه و ارتشی از اکراینی های استقلال طلب که بنا به زمان و مکان در همراهی با یکی از این نیروها هستند.

دوران جنگهای داخلی دوران فجایع بزرگ برای همه ملتهای ساکن در امپراتوری روسیه و بیشتر از همه برای ساکنان قلمرو اکراین است و  تلفات آن کمتر از تلفات جنگ اول جهانی نیست. انگلستان و فرانسه به جز سرکوب انقلاب اکتبر و کمک به ارتش سفید در اندیشه اشغال اکراین و قسمت‌هایی از غرب و شمال غربی روسیه بودند و آنرا براساس قرارداد صلح برست لیتوفسک جزیی از قلمرو اتریش و پروس و نه اتحاد شوروی به  شمار می آوردند. از جمله اقدامات انگلستان به جز پشتیبانی و همراهی با ارتش سفید بمباران شیمیایی شهر ارخانگلسگ  و محور جنوبی آن بود که اولین بمباران شیمیایی یک شهر محسوب میشود.

بدنبال شکست ارتش تازه تاسیس لهستان که برای پس گرفتن قلمرویی تاریخی وارد جنگ با ارتش سرخ شده بود و با محاصره ورشو نیروهای فرانسوی به کمک ارتش لهستان آمد و ارتش سرخ با از دست دادن اکراین غربی به عقب رانده شد. هر چند به همین دلیل توانست نیروهای خود را متمرکز و در کریمه آخرین شکست را به نیروهای ارتش سفید وارد کند که منجر به انتقال همه آنها به ترکیه توسط کشتی های انگلیسی شد.

برای درک میزان نفوذ انقلاب اکتبر در آن دوران کافیست بدانیم که فرمانده اصلی ارتش سرخ در جنگ با لهستان خود لهستانی بود و یکی از دلایل موفقیت ارتش سرخ در برابر ارتش لهستان همدلی بسیاری از لهستانی ها با آنها بود. در همین دوران کشتارهای بسیاری از یهودیان که آنها را همدست بلشویکها میدانستند در اکراین و لهستان انجام میشود.

از افسران فرانسوی شرکت کننده در جنگ لهستان و شوروی بایستی از کاپیتان و ژنرال دوگل بعدی یاد کرد که خود زندگی بسیار جالب و متناقضی دارد. فردی از طبقات بالای جامعه فرانسوی که از طرفی ضد کمونیست بود و از طرف دیگر استقلال کشورش را مدیون شوروی می‌دانست و داستان زندگی و دوران او نیز کمک بسیاری به درک امروز خواهد کرد.

جنگ داخلی در شوروی سرانجام در سال ۱۹۲۲ تقریبا به پایان می‌رسد و کتاب دن آرام  نوشته میخاییل شولوخوف که خود از قزاق‌های ناحیه دن است و در کنار ارتش سرخ در همین قلمرو جنگیده است گوشه هایی از این رویدادها را در قالب داستانی روایت میکند که در سال ۱۹۶۵ برنده جایزه ادبی نوبل گردید.

به این ترتیب به نظر می‌رسد که نامگذاری این دوران به جنگ روسیه و اکراین حتی از جنگ کنونی که در واقع جنگ ناتو با روسیه است بی معنا تر باشد. در این جنگ اکراینی ها و قزاق های بیشتری در صفوف ارتش سرخ جنگیدند و دلیل شکست ارتش سفید را با وجود حمایت همه جانبه کشورهای انگلستان و فرانسه بایستی در حمایت بیشتر اکراینی ها از ارتش سرخ جستجو کرد.

----

قسمت های پیشین را در لینک های زیر دنبال کنید:

1 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2023/jolay/890/sohrabi.html

2 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2023/ogost/891/sohrabi.html

3 - www.rahetudeh.com/rahetude/2023/ogost/892/sohrabi.htm

4 - www.rahetudeh.com/rahetude/2023/ogost/893/sohrabi.html

5 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2023/ogost/894/sohrabi.ht

6 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2023/ogost/895/sohrab.html

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 896  -  22 شهریور 1402                                اشتراک گذاری:

بازگشت