پیشگامان نجات محیط زیست در اتحاد شوروی الناز گرجی |
گرم شدن کره زمین، تخریب بیسابقه جنگلها، آلودگی دریاها، از بین رفتن معادن و منابع کره خاک با سرعتی سرسام آور، خطر برهم ریختن تعادلهای بزرگ طبیعی و زیست بوم انسانی و ... بشریت را در برابر فاجعهای قرار داده است که سرمایه داری و حاکمیت قوانین کور بازار در حال تحمیل آن بر جهان است. اتفاقا یکی از بحثها و نقدهایی که بر تجربه اتحاد شوروی وجود داشته همان "تولیدگرایی" و بی توجهی آن به مسائل زیست محیطی بوده است. برخی از مارکسیستهای غربی، در دهههای گذشته، در این زمینه مطالبی را نگاشتهاند. از جمله آنها یکی از برجسته ترین و شاید مهمترین نظریه پرداز مارکسیسم زیست محیطی، جان بلامی فاستر سردبیر کنونی ماهنامه پرآوازه "مانتلی ریویو" است، نشریهای که در حال حاضر مهمترین یا لااقل معروفترین نشریه مارکسیستی جهان محسوب شود. جان بلامی فاستر که خود از منتقدان اتحاد شوروی در زمینه توجه به محیط زیست بوده است در دهه اخیر به بررسیهای عمیق و مفصلی درباره تجربه اتحاد شوروی دست زده و براین اساس به نتایجی تازه دست یافته و نوشتههای پیشین خود را در این زمینه زیر سوال برده است. فاستر امروز از اتحاد شوروی بعنوان پیشگام حفاظت از محیط زیست در همه عرصهها نام می برد و تاکید می کند که اتحاد شوروی بزرگترین ساختار جهانی برای حفاظت از محیط زیست را ایجاد کرده بود و پیشرفته ترین دانش آب و هواشناسی در جهان را بوجود آورده بود. به گفته وی شورویها نخستین کسانی بودند که در باره خطر گرمایش آب و هوا هشدار دادند. جان بلامی فاستر در گفتگویی که در نشریه فرانسوی "پروژه" (شماره 56 - آوریل 2016) منتشر شده درباره تحقیقات محیط زیست در اتحاد شوروی چنین می نویسد : "من درباره اندیشه اکولوژی و بوم شناسی در اتحاد شوروی، بویژه دوره بعد از سالهای 1920 بسیار نوشته ام. در آن زمان، اندیشه اکولوژی در اتحاد شوروی از همهی جهان پیشرفته تر بود و نظریه پردازانی نظیر وردانسکی، الکسی پاولف، واویلف، اوپارین، استانشینسکی، هسن و نظایر آنها که البته بوخارین را هم باید افزود نقشی عمده در این زمینه داشتند. اما عمده این دستاوردها در زمان تصفیههای دوران استالین از دست رفت. برخی از آنها اعدام شدند یا در زندان درگذشتند مانند بوخارین، هسن، استانشینسکی و واویلف. من هم مثل بسیاری از مارکسیستهایی که در غرب زندگی می کردند، گمان می کردم که تاریخاندیشه اکولوژیک و بوم شناسی در اتحاد شوروی در این دوران پایان یافته است. اما همین اواخر، هنگامی که همراه با پل بورکت بر روی کتاب مشترکمان "مارکس و زمین" (2016) کار می کردم و در جریان مقالهای که برای نشریه مانتلی ریویو (ژوئن 2015) می نوشتم که بنام "اکولوژی شوروی متاخر و بحران جهانی" منتشر شد، ناگزیر شدم آخرین تحولات اکولوژی شوروی را بررسی کنم و دریافتم که با وجود زیانهایی که در نتیجه تصفیهها و ماجرای لیسنکو در آن کشور پیش آمده بود، دانش اکولوژی در شوروی در برخی عرصههای تحقیقی به گونهای گاه غول آسا پیشرفت کرده بود." فاستر در ادامه می گوید: "مارکسیستهای غربی اشتباه می کردند که اتحاد شوروی را همچون یک بلوک یکپارچه می فهمیدند، در حالیکه درون سیستم مبارزه ادامه داشت. یک چهره کلیدی در این عرصه گیاه شناس نیکلایوویچ سوکاشف بود که لنین از او ستایش می کرد و شاید بیش از هر کس دیگر در ایستادگی در برابر لیسنکو و کنار گذاشتن او نقش داشت. سوکاشف کسی بود که مفهوم "بیوژئوکوئنوسیس" ) (biogeocoenosis)همبود ژئوبیولوژیک- زیستگاه نیمه طبیعی) را ابداع کرد که امکان داد درک ما از اکوسیستم و زیست بوم انسانی غنی شود و آن را در رابطه با چرخههای زمین شناسی و بیوشیمیک، براساس سمتگیریهایی که وردانسکی مبتکر آن بود قرار می داد. اکولوژی شوروی بویژه پس از پایان دوران استالین فعالیت خلاقه عظیمی را تجربه کرد. اتحاد شوروی بزرگترین ساختار جهانی برای حفاظت از محیط زیست را ایجاد کرد و این ساختار توسط دانشمندان اداره می شد. دانشمندان شوروی پیشرفته ترین دانش کلیماتولوژی و اقلیم شناسی را در جهان بوجود آوردند و نخستین کسانی بودند که در باره خطر گرمایش آب و هوایی هشدار دادند. دانشمند شوروی بودنکو نخستین کسی بود که توانست این خطر را از طریق بررسی انقباض مثبت البدو بر روی یخها نشان دهد. از سال 1961، بودنکو برای نخستین بار نسبت به آنچه "گرمایش آنتروپوژنیک و انسان ساخته" که بناگزیر از فعالیت انسانی بوجود می آید هشدار داد. وی سپس پیشگام در مطالعه بیوسفر (زیست کره) و اقلیم شناسی باستانی بود. {یعنی بررسی تحولات آب و هوایی از دورانهای باستانی تا به امروز.رت.} اقلیم شناس شوروی ف.ک. فدروف که با باری کومونر آمریکایی هم دوست بود، ضمنا عضو هیئت رئیسه شورای عالی اتحاد شوروی (عالیترین ارگان قانونگذاری شوروی.ر.ت) بود. وی خواهان آن بود که از بکارگیری انرژی فسیلی و هستهای بسود انرژی خورشیدی و دریایی خودداری شود. البته دانشمندان محیط زیست و بوم شناسها شاید آنقدرها که دلخواه بود نتوانستند در همه زمینهها موفق شوند ولی قدرتی که حامیان محیط زیست شوروی زیر مدیریت دانشمندانی که برخی از آنها عضو حزب کمونیست اتحاد شوروی بودند بدست آوردند پدیدهای مهم را تشکیل می دهد و بحثهایی که در این زمینه می شد فقط شکلی و علمی نبود.{منظور این است که در عرصه قدرت بازتاب پیدا می کرد و بکار بسته می شد.ر.ت} در دهههای هفتاد و هشتاد فلسفه مارکسیستی در شوروی تحت هدایت ایوان فرولف حیاتی دوباره می یافت. فرولف پیش فرضهای اکولوژیک و بوم شناسی اساسی را که در ماهیتاندیشه مارکس وجود داشت مورد تاکید قرار داد، از جمله مفهوم متابولیسم و سوخت و ساز میان انسان و طبیعت. در آن زمان مارکسیستهای غرب هنوز به این مفهوم دراندیشه مارکس دست نیافته بودند. فاستر در پایان می گوید: "ما امروز در عصری زندگی می کنیم که دانشمندان آن را "عصر آنتروپوسن" می نامند اصطلاحی که نخستین بار الکسی پاولف، همکار وردانسکی در سالهای دهه بیست در اتحاد شوروی آن را بکار گرفت و منظور از آن تحولات زمین شناسانه سریع زیست بوم انسانی است. در واقع در شرایط امروزین سیاره ما، مفهوم توسعه انسانی پایدار همچون شکلی از درک سوسیالیسم، گرانبهاترین میراثی است که مارکس برای ما گذاشته است." سخنان و پژوهشهای جان بلامی فاستر را باید آغاز درکی دیگر از نقش اتحاد شوروی در فعالیتهای حفظ محیط زیست دانست که با توجه به اعتبار بین المللی وی چه بعنوان سردبیر مانتلی ریویو و چه بعنوان یکی از مهمترین نظریه پردازان مارکسیسم اکولوژیک دارای اهمیتی جدیست. تلگرام راه توده:
|