راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

جهان درحال تغییر است

اسرائیل نمیتواند

خلاف جهت شنا کند!

سایت قطره- ترجمه عسگرداوودی

در زندان های اسرائیل بیش از 10 هزار زندانی داریم. تا زمانی که به حقوق حقه خود دست نیابیم، ثبات در منطقه وجود نخواهد داشت. کل جهان در حال تغییر است. درگیری های بین المللی دائمی وجود دارد که بر مسئله فلسطین تأثیر می گذارد و تحت تأثیر آن قرار می گیرد. منطقه نیز در حال تغییر است. منطقه امروز آن چیزی نیست که ده سال پیش بود و رهبران اغلب کشورهای عربی به مردم فلسطین پشت کرده اند اکنون روشن است که جبهه هایی در حمایت از آرمان فلسطین وجود دارند. شرایط داخلی فلسطین نیز در حال تغییر است. صحبت از راه حل دو کشوری به مردم فلسطین توهماتی می دهد که گویی دولت آمریکا و غرب مشتاق راه حل دو کشوری هستند. شعبده باز آمریکایی به تازگی این را از جیب خود بیرون آورده است تا «سیل الاقصی» را خنثی کند. همین! «اوضاع در کرانه باختری منفجر خواهد شد و من معتقدم که این یک درگیری خونین بزرگ خواهد بود.»

   

 مقدمه سایت "قطره" برای مطلب گفتگو با دکتر «محمد الهندی»، یکی از رهبران ارشد «جهاد اسلامی فلسطین»

توضیحات سایت قطره:

جهاد اسلامی فلسطین که قبل از حماس، در سال 1981 تأسیس شد، خود را بر اساس این اصل سازماندهی کرد که شکست اشغال و انقیاد اسرائیل تنها از طریق مبارزه مسلحانه ممکن است این جریان مشوق ادغام نیروهای سکولار و اسلام گرا بود. جهاد اسلامی فلسطین به مدت 30 سال درگیر کارزار شبه نظامی علیه اسرائیل بوده و دومین جناح بزرگ مقاومت فلسطینی را تشکیل داده  است.

رهبران ارشد جهاد اسلامی فلسطین به ندرت با روزنامه نگاران غربی گفتگو می کنند، اما دکتر محمد الهندی، دومین مقام عالی رتبه این گروه، موافقت کرد با ما به گفتگو بنشیند. الهندی در مورد نقش جهاد اسلامی فلسطین در حملات  7 اکتبر، آنچه که او اهداف سیاسی این عملیات می داند، دیدگاه «جو بایدن» برای احیای راه حل «دو کشوری» و در باره دونالد ترامپ و انتخابات ایالات متحده، پیمان ابراهیم، و آینده آزادی و سیاست در فلسطین صحبت کرد. او همچنین در مورد روابط جهاد اسلامی فلسطین با ایران توضیح می دهد که چرا معتقد است اسرائیل در صورت تصمیم به جنگ علیه حزب الله در لبنان با فاجعه روبرو خواهد شد.

«محمد الهندی» یکی از چهره های اصلی جهاد اسلامی فلسطین است او در حال حاضر به عنوان معاون دبیرکل و مذاکره کننده ارشد سیاسی گروه خدمت می کند. او پزشک اطفال است و در اوایل کار خود در بیمارستان الشفا در غزه کار می کرد. الهندی در جریان انتفاضه اول به مدت یک سال زندانی شد وسپس چندین بار نیز توسط دولت اسرائیل و تشکیلات خودگردان فلسطین زندانی شده است. در سال 2004، هلیکوپترهای اسرائیلی چندین موشک با هدف ترور او، به سمت دفتر الهندی در غزه شلیک کردند. الهندی رئیس بخش سیاسی جهاد اسلامی فلسطین و معاون ارشد دبیرکل جهاد اسلامی فلسطین و «زیاد النخاله» دبیرکل جهاد اسلامی فلسطین نیز هست. او مذاکرات جهاد اسلامی فلسطین با اسرائیل را رهبری کرد این مذاکرات در ماه مه 2023 به آتش بس رسید او همچنان به مذاکره کنندگان حماس در جنگ کنونی مشاوره می دهد. در سال 2019، الهندی توسط وزارت امور خارجه ایالات متحده به عنوان تروریست جهانی تعیین شده ویژه معرفی شد.

 

جهاد اسلامی فلسطین در سال 1984، سه سال پیش از تأسیس حماس، حملات مسلحانه خود را علیه اسرائیل آغاز کرد. بیش از یک دهه قبل از امضای اولین پیمان اسلو در سال 1993، بنیانگذاران جهاد اسلامی فلسطین این نتیجه رسیدند که سازمان آزادیبخش فلسطین به رهبری یاسرعرفات، فلسطینی ها را در مسیر فاجعه قرار داده است و درها را برای واگذاری زمین های قابل توجهی به اسرائیل در یک توافق دو کشوری باز کرده است. بنیانگذاران جهاد اسلامی همچنین از انقلاب اسلامی سال 1979 در ایران الهام گرفتند و سرنگونی شاه مورد حمایت آمریکا را شاهدی بر این می دانند که در همه جای دنیا می توان ستمگران را سرنگون کرد.

 

پروفسور «اریک سکاره»، پژوهشگر فوق دکترا در دانشگاه اسلو که به طور گسترده به عنوان یکی از محققان برجسته انگلیسی زبان در رابطه با جهاد اسلامی فلسطین شناخته می شود. او در دهه 1980 دو کتاب در مورد جهاد اسلامی فلسطین نوشته است، از جمله کتاب «تاریخ، ایمان، انقلاب و آگاهی در خاورمیانه.» او می گوید که بنیانگذاران جهاد اسلامی فلسطین آنچه را که جزم اندیشی اخوان المسلمین عنوان می کنند، رد می کنند می دانیم که حماس از درون اخوان المسلمین برخاسته است. اعضاء جهاد اسلامی فلسطین فقط «ابن تیمیه» را نخواندند. آنها فقط «سید قطب» را نخواندند. آنها فقط «حسن البنا» را نخواندند. آنها «لنین» را هم خوانده اند، «ژان پل سارتر» را هم خوانده اند، «فئودور داستایفسکی» را هم خوانده اند. آنها هر آنچه که می تواند برای آزادی فلسطین مفید باشد را خوانده اند. آنها همیشه می خواستند همزمان با وفادار بودن به دین خود ادبیات و هنر و سینما را هم بشناسند. آنها می خواستند ارتدکس اسلامی را مطالعه کنند.آنها بطور مترقی گرایانه ای پذیرای ایده های جدید بودند.»

در جریان انتفاضه اول، که در ماه اوت 1987 آغاز شد، جهاد اسلامی فلسطین عملیات مسلحانه خود را در غزه و کرانه باختری گسترش داد. در پایان دهه، رهبری ارشد این گروه تبعید شد و بسیاری از اعضای آن زندانی شدند. در سال 1992، اسرائیل صدها تن از اعضای جهاد اسلامی فلسطین و حماس، از جمله رهبران بانفوذ هر دو جنبش، را به لبنان تبعید کرد. آنها در تبعید، با حماس روابط نزدیک تری برقرار کرده و در مورد هماهنگی اقدامات علیه اسرائیل مذاکره کردند. جهاد اسلامی فلسطین همچنین روابط خود را با حزب الله لبنان، جمهوری اسلامی ایران و دولت بشار اسد در سوریه عمیق تر کرد. اعضای آن از هر سه جریان آموزش نظامی و انواع حمایت ها را دریافت کردند.

جهاد اسلامی فلسطین در دهه 1990 زمانی به رسمیت شناخته شد که هم زمان با حماس شروع به بمب گذاری های انتحاری علیه اهداف نظامی اسرائیلی کردند. جهاد اسلامی فلسطین همچنین شروع به سازماندهی رسمی شاخه شبه نظامی خود، «سرایا القدس»، گردان های اورشلیم کرد. در بیست و دوم ژانویه 1995، یکی از فعالان جهاد اسلامی فلسطین در لباس یک سرباز اسرائیلی به یک ایستگاه شلوغ اتوبوس در شهر بیت لید در مرکز اسرائیل نزدیک شد که منتظر انتقال نظامیان اسرائیلی به پایگاه های نظامی بودند. این جهادگر یک کمربند انفجاری را در بین نظامیان منفجر کرد. چند دقیقه بعد، جهادگر انتحاری دوم نیز همین کار را کرد. در مجموع، 21 نظامی اسرائیلی و یک غیرنظامی کشته شدند. یکی از رهبران ارشد جهاد اسلامی فلسطین مسئولیت این حمله را بر عهده گرفت و گفت: «ما توانایی خود را برای نفوذ به تمام خطوط امنیتی دروغین دشمن و رسیدن به قلب دشمن تأیید می کنیم.» بیل کلینتون روز بعد از عملیات با صدور یک فرمان اجرایی هرگونه حمایت مالی از جهاد اسلامی فلسطین را جرم اعلام کرد.

در سال 1997، جهاد اسلامی فلسطین و حماس هر دو رسما از سوی وزارت امور خارجه آمریکا به عنوان سازمان های تروریستی معرفی شدند. در جریان انتفاضه دوم که در سپتامبر 2000 آغاز شد و نزدیک به پنج سال به طول کشید، هر دو سازمان در نبردهای نظامی علیه نیروهای اسرائیلی شرکت کردند و بمب گذاری های انتحاری گسترده ای را در داخل اسرائیل انجام دادند.

در سال های پس از انتفاضه، جهاد اسلامی فلسطین حضور خود را در کرانه باختری و غزه تقویت کرده است و از آنجا به طور منظم به حملات راکتی علیه اهداف نظامی و شهرهای اسرائیل اقدام کرده است. برخلاف حماس، جهاد اسلامی فلسطین یک حزب سیاسی نیست که برای انتخابات تشکیلات خودگردان فلسطین نامزد کند، چرا که کل چارچوب «پیمان اسلو» را که به وجود حکومت خودگردان فلسطینی منجر شد، رد می کند. در عوض، جهاد اسلامی فلسطین مقابله با استعمار و اشغال شهرک نشینان اسرائیلی را از طریق اقدام نظامی مستقیم در اولویت قرار داده است. این منطقی تقریبا مشابه سازمان آزادیبخش فلسطین در دهه های 1960 و 1970 است که می گفت: «آنچه با زور گرفته شده است باید با زور هم باز پس گرفته شود.»

 

«دکتر فتحی شقاقی»، بنیانگذار جهاد اسلامی فلسطین در سال 1995 نه ماه قبل از ترورش توسط موساد در کشور مالت، طی مصاحبه ای اظهار داشت: «ما دو دسته از فلسطینی ها را دیدیم: ملی گرایان که از آزادی فلسطین صحبت می کردند و سکولار هستند و سنت گرایانی که درباره اسلام و دولت اسلامی صحبت می کردند اما به دیگر مبارزان فلسطینی بی اعتنائی کرده اند.» ما باید این مسئله مشکل ساز را حل می کردیم تا نقطه تلاقی مشترکی بین ناسیونالیستم ـ سکولاریسم و اسلام گرائی ایجاد شود.

بسیاری از اولین سربازان جهاد اسلامی فلسطین از صفوف سازمان سکولار آزادیبخش فلسطین انتخاب شده بودند و رهبران جهاد اسلامی فلسطین برای متحد کردن روحیه سکولار انقلابی با ایده های اسلامی همت گماشتند. پرفسور «اریک سکاره»، گفت: «جهاد اسلامی منطق قشری اخوان المسلمین را زیر و رو کرد. اخوان المسلمین برای آزادی فقط بر اسلامیت تمرکز داشت. یعنی شما باید ابتدا جامعه فلسطین را اسلامی می کردید و توده های فلسطینی را با گسترش ارزش های اسلامی آماده می کردید تا بتوانید آنها را برای مبارزه مسلحانه برای آزادی فلسطین آماده کنید. اما برعکس، جهاد اسلامی می گفت که ابتدا باید سرزمین های اشغالی فلسطین را آزاد کنیم و تنها پس از آن می توانیم بر اسلامی شدن تمرکز کنیم.»

«اسکاره اریک سکاره»، پژوهشگر فوق دکترا در دانشگاه اسلو می گوید که جهاد اسلامی فلسطین به رغم اینکه از سوی ایالات متحده و دیگر کشورهای غربی به عنوان یک سازمان تروریستی اعلام شده است، اما هیچ حمله ای در خارج از «فلسطین تاریخی» انجام نمی دهد. «این گروه همچنین از حملات علیه غربی ها و همچنین علیه اسرائیلی ها در خارج از خاک اسرائیل یا فلسطین فاصله می گیرد، زیرا براین عقیده است که چنین اعمالی برخلاف روش های سازمان های امنیتی اسرائیل، جنبش مقاومت و مشروعیت مبارزه فلسطینیان را تضعیف می کند.» آنها برخلاف سفسطه رسانه های غربی بوضوح و دائما اعلام می کنند که مبارزه آنها علیه اسرائیلی ها به دلیل ایمان یهودی آنها نیست، بلکه به دلیل اشغال سرزمین و خاک آنها است.

از زمان تأسیس حماس در سال 1987، روابط حماس با جهاد اسلامی فلسطین شاهد دوره هایی از هماهنگی تنگاتنگ و همچنین درگیری، اختلافات استراتژیک و جنگ های زمینی بوده است. پس از پیروزی حماس در انتخابات دموکراتیک در سرزمین های اشغالی فلسطین در سال 2006 و تثبیت کنترل خود بر نوار غزه، این دو گروه اغلب عملیات خود علیه اسرائیل را هماهنگ کردند. حماس در سالی که در غزه قدرت را به دست گرفت، پایان استفاده از بمب گذاری های انتحاری علیه اسرائیل را اعلام کرد و باعث شد تعداد این حملات کاهش یابد. حماس گفت که این تاکتیک تنها در یک «دوره استثنایی» به کار گرفته شده است.

جهاد اسلامی فلسطین و حماس در سال های پس از انتخابات حماس، از جمله در سال های 2009، 2012 و 2014، جبهه متحدی را تشکیل دادند. در سال 2018، این دو گروه یک مرکز عملیات مشترک با سایر جناح های مسلح کوچکتر در غزه را احیا کردند. در ماه مه 2021، جهاد اسلامی فلسطین و حماس در پاسخ به حملات اسرائیل به نمازگزاران فلسطینی در مسجد الاقصی و تهدید به اخراج در اورشلیم شرقی درگیر شدند که منجر به کشته شدن 12 نظامی اسرائیلی شد.اسرائیل بمباران شدیدی را به مدت 11 روز علیه غزه آغاز کرد که طی آن بیش از 250 فلسطینی کشته و حدود 1900 تن زخمی شدند. «یحیی سنوار»، رهبر حماس در غزه در سخنرانی خود در دسامبر 2022 اعلام کرد: «ما به خواست خدا در سیلی خروشان به فلسطین اشغالی خواهیم آمد.ما با موشک های بی پایان به میهنمان خواهیم آمد، ما با سیل بی حد و حصر جانبازان به فلسطین خواهیم آمد، ما با میلیون ها فلسطینی به وطنمان خواهیم آمد، ما مانند موج تکراری خواهیم آمد.»

پیش از هفتم اکتبر تخمین زده می شد، «نیروی القدس» جهاد اسلامی فلسطین بین یک تا هشت هزار جنگجو در غزه حضور داشته باشد. با این حال، منابع در جهاد اسلامی فلسطین می گویند که تعداد جنگجویان و پرسنل پشتیبانی لجستیکی از 10 000 تن فراتر رفته است. تعداد یگان های القسام حماس پیش از ۷ اکتبر بین 20 تا 30 هزار نظامی تخمین زده می شد، جهاد اسلامی فلسطین همچنین از حضور شبه نظامی قوی تری در کرانه باختری، به ویژه در نابلس، طولکرم و جنین برخوردار است. جهاد اسلامی فلسطین اخیرا گفته است که به جذب نیروهای جدید برای جنگ با اسرائیل در غزه و کرانه باختری ادامه داده است.

در کنار حماس، جایگاه جهاد اسلامی فلسطین در میان فلسطینی ها در سرزمینهای اشغالی از زمان آغاز عملیات 7 اکتبر به طور قابل توجهی افزایش یافته است. اعضای آن در کنار نیروهای قسام در جنگ چریکی علیه نیروهای اشغالگر اسرائیل در غزه جنگیده اند و مرتبا ویدیوهایی از کمین نیروهای خود به تانک ها و سربازان اسرائیلی منتشر می کنند.

جهاد اسلامی فلسطین همچنان تعداد نامعلومی از اسرائیلی هایی را که در   7 اکتبر دستگیر شده اند در بازداشت نگه می دارد – جهاد اسلامی فلسطین در ابتدا گفت که 30 اسیر دارد – و در مبادله نوامبر گذشته شرکت کرد که طی آن 105 اسرائیلی در ازای صدها فلسطینی که در اسارت اسرائیل بودند آزاد شدند. در کنار حماس، جهاد اسلامی فلسطین یکی از اعضای «محور مقاومت» است، «محور مقاومت» ائتلافی است که ایران، سوریه، انصارالله در یمن، و چندین گروه شبه نظامی منطقه ای دیگر را شامل می شود. این ائتلاف استراتژی مقابله با اسرائیل را هماهنگ می کنند.

 

.........................................

 

 

متن گفتگوی سایت قطره با «محمد الهندی» دومین مقام عالی رتبه جهاد اسلامی فلسطین

 

ترجمه عسگر داوودی

 

سوال: دکتر محمد الهندی، از اینکه با انجام این مصاحبه موافقت کردید سپاسگزارم. غیرعادی است که یک خبرنگار غربی بتواند با یکی از رهبران جهاد اسلامی فلسطین مصاحبه کند. ایدئولوژی سیاسی و اهداف سازمان را توضیح دهید.

 

محمد الهندی: بسم الله الرحمن الرحیم. اول از همه، جهاد اسلامی به طور کلی به عنوان یک گروه جنگی تلقی می شود. با این حال، این برداشت دقیق نیست. در مراحل اولیه تأسیس، جنبش ما سعی کرد دیدگاه و درک خود را قبل از آغاز به مبارزه عملی علیه اسرائیل توسعه دهد. بررسی چشم اندازی از واقعیت سیاسی، درک از جهان اسلام و تاریخ منطقه. از جمله موارد بود بنابراین، گروه قبل از اینکه اسلحه به دست بگیرد، بحثی روشنفکرانه آغاز کرد. و در نهایت به این نتیجه رسید که پروژه تأسیس اسرائیل یک پروژه غربی است. غرب مشکلات خود را از طریق فرستادن یهودیان به کشور ما سرازیر کرده است. به طور خلاصه، می توان گفت که یهودستیزی یک مشکل اروپایی است و این موضوع در طول تاریخ شرق وجود نداشت. اروپائی ها به زعم خود این مشکل را با هزینه مردم فلسطین و منطقه از خود دفع کرده اند. پروژه صهیونیستی یک پروژه استعماری غربی است که هدف آن کنترل منطقه و جلوگیری از استقلال و توسعه آن از طریق استقرار اسرائیل بعنوان «ژاندارم» در منطقه خاورمیانه است.

ما به خودی خود هیچ مشکلی با یهودیان نداریم. بلکه مشکل ما با «صهیونیسم به عنوان یک جنبش نژادپرستانه» است موسسین این ایدئولوژی نژادپرستانه با نفی موجودیت فلسطینی ها و کشور فلسطین غصب منابع و سرزمین ما و آواره کردن ما از سال 1948 را توجیه می کنند.

جنبش ما بر اساس این ارزیابی از صهیونیسم برمبنای واقعیت سیاسی موجود و تاریخ اسلام تأسیس شده است. این بحث در مراحل اولیه زمانی آغاز شد که ما در اواسط دهه 1970 در دانشگاه های مصر دانشجو بودیم. با این حال، این چشم انداز زمانی تثبیت شد که ما تحت اشغال به نوار غزه بازگشتیم. از آنجا که اشغال وجود داشت، مقاومت ضروری بود. بنابراین، جهاد اسلامی در اوایل دهه 1980 پس از بازگشت ما از دانشگاه های مصر مقاومت را سازماندهی کرد.

بنابراین، مقاومت بر اساس حضور اشغال پدیدار شد. ما به عنوان یک ملت مذهبی و مسلمان، مقاومت خود را بر اساس فهم، تاریخ و ایمان خود بنا می کنیم. به همین دلیل است که برخی جهاد اسلامی را تا حدودی در میانه بین افراط گرایی اسلامی و جنبش ملی می دانند که در آن زمان بر اساس فتح و چپ فلسطینی قرار داشت. به طور خلاصه، ما یک «جنبش مقاومت ملی فلسطینی» هستیم که ریشه در ایمان، فرهنگ و اعتقاد مردم ما یعنی اسلام دارد.

 

س: وقتی می گویید که جهاد اسلامی فلسطین یک جنبش مقاومت ملی است، شما در مورد مبارزه مسلحانه صحبت می کنید.

 

محمد الهندی: نه، من در مورد ایده جهاد اسلامی صحبت می کنم.

تا زمانی که اشغال وجود دارد، باید مقاومت وجود داشته باشد. ما مقاومت خود را در حضور اشغال از طریق نکبت در سال 1948 و سپس در سال 1967 با اشغال کرانه باختری و نوار غزه آغاز کردیم. جهان تحت تائثر القاء ایدئولوژی غرب نتوانست واقعیت را درک کند و متاسفانه سکوت اختیار کرد، چون موضع اشغال فلسطین در نهایت یک پروژه صهیونیستی و یک پروژه غربی است. به همین دلیل است که در سال 1987، در انتفاضه اول، تحت رهبری رابین، نخست وزیر وقت اسرائیل، آنها از یک سیاست بسیار سرکوبگرانه استفاده کردند که سیاست «استخوان شکن» علیه کودکان فلسطینی معروف شد. چون یک نظامی اسرائیلی دست یک کودک فلسطینی را روی سنگی قرار داد و سپس آن را با سنگ دیگری متلاشی کرد. این واقعه به معنای واقعی کلمه اجرا شد. بنابراین ما در خشونتی که توسط اسرائیل را اندازی شده بود بزرگ شده بودیم و خشونت مقاومت را ضروری می کرد.

 

س: رابطه بین جهاد اسلامی فلسطین و حماس چیست؟

 

ج: از نظر اصول بنیادین دارای وجه مشترک هستیم. اسلام وجه مشترک ما است. با حماس در اغلب دیدگاه های سیاسی از جمله در موضوع توافق اسلو و رد آن و در رابطه با ضرورت مقاومت و حفظ اصول اساسی فلسطین موافقیم. از سوی دیگر، در برخی مسائل سیاسی مانند انتخابات اختلاف نظرهایی وجود دارد. در آن زمان ما موضعی داشتیم، حماس موضع متفاوتی داشت و غیره. بنابراین در برخی مسائل سیاسی، جهاد اسلامی موضع متفاوتی با حماس وجود دارد. اختلافات ما در گذشته بارزتر بود. با این حال، با گذشت زمان، دامنه اختلاف بین دو جنبش شروع به کاهش کرده است.

 

س: می خواهم از شما در مورد دوره دو ساله منتهی به «عملیات سیل الاقصی» بپرسم. عملیات سیل الاقصی چگونه به وجود آمد؟ چه کسی ایده آن را آغاز کرد؟ آیا ایده از سوی جهاد اسلامی فلسطین یا حماس آمده بود یا کمیته مشترکی وجود داشت که پاسخ های احتمالی به اسرائیل یا نکات مثبت و منفی احتمالی انجام نوعی حمله را ارزیابی کند؟

 

ج: حماس یا دقیق تر بگوییم القسام، برای سیل الاقصی آماده می شد و هیچ کس از آن خبر نداشت. یک روز قبل از آن یعنی در 6 اکتبر، ما در جهاد اسلامی سالگرد جنبش جهاد اسلامی را جشن گرفته بودیم. هزاران فلسطینی در این جشن شرکت کردند در 7 اکتبر ما نیز مانند دیگران غافلگیر شدیم. با این حال، خیلی زود پس از اطلاع ازآغاز عملیات، ما نیز درگیر این نبرد شدیم. وظیفه ما به عنوان یک جنبش مقاومت بود که فورا با تجاوز مقابله کنیم.

 

س: شما می گویید که جهاد اسلامی فلسطین، حتی نیروهای ویژه آن، تا صبح روز فروریختن حصارها و دیوارها، اصلا در برنامه ریزی آن دخالت نداشتند؟

 

ج: درسته.

 

س: پس هنگامی که نیروهای شما شروع به ورود به فضای نبرد کردند، آیا از اینکه چقدر توانستند به مناطق تحت کنترل اسرائیل نفوذ کنند، به ویژه در پایگاه های نظامی، شگفت زده شدید؟

 

ج: همه جهان شگفت زده شدند!

 

س: هنگامی که عملیات در حال انجام بود، آیا فرماندهان نظامی جهاد اسلامی فلسطین توانستند به افراد خود در میدان جنگ دستور دهند؟ با توجه به اینکه آنها در برنامه ریزی شرکت کردنده بودند، هنگامی که نظامیان شما در جنگ بودند، آیا جهاد اسلامی برای آنها هم دستورالعمل صادر کرد؟ در آن زمان دستورات به نیروهای شرکت کننده جهاد اسلامی فلسطین چگونه داده شد؟

 

ج: در آغاز، فرماندهان نظامی [القدس] متعلق به جنبش ما شروع به صدور دستور درگیری کردند. بنابراین پس از مدت کوتاهی، گردان های قدس جهاد اسلامی در نبرد شرکت کردند و درگیری ها آغاز شد. به عنوان یک جنبش مقاومت، وظیفه ما مبارزه با اشغال و تجاوز بود. هر زمان که نبردی آغاز می شود، تیپ های قدس نقش خود را بر عهده می گیرند و درگیر می شوند.

 

س: وقتی شما شروع به تماشای گزارش های اولیه رسانه ها کردید – برخی از گزارش های اولیه مدعی بود که دو هزار تن اسراییلی که بیشتر آنها غیرنظامی بودند، کشته شدند، اگرچه تعداد این ادعا بعدا کاهش یافت و مشخص شد که تعداد زیادی از نظامیان اسرائیلی نیز همراه با غیرنظامیان کشته شدند – چه نوع واکنشی را از دولت اسرائیل به این عملیات ها انتظار داشتید؟

 

س: ما می دانیم که اسرائیل بر اساس دروغ ساخته شده است و این یک دروغ سیاسی ـ نظامیِ جنگی بود. ما از ابتدا تشخیص دادیم که از طرف اسرائیل اطلاعات گمراه کننده زیادی خطاب به غرب ارسال می شود. با این حال، با گذشت زمان، این دروغ ها آشکار شد. پاسخ اسرائیل به 7 اکتبر تحت هیچ نوع قانونی نبود. نه قوانین نظامی و نه قوانین اشغال و نه هیچ نوع قوانینی. من معتقدم با گذشت زمان، جنایات بیشتری از رفتار اسرائیل که تاکنون هیچ کس از آنها خبر نداشته، افشا خواهد شد. به ویژه در رابطه با بازداشت شدگانی که در خارج از غزه دستگیر شدند و بسیاری از آنها در جا اعدام شدند.

 

س: اهداف مستقیم عملیات 7 اکتبر را چگونه درک می کنید؟

 

ج: عملیات «سیل الاقصی» نتیجه و ادامه یک درگیری طولانی، تلخ و خونین از سال 1948 است. در نکبت سال 1948، اسرائیل جنایات عظیمی را مرتکب شد. آنها حدود 500 روستای فلسطینی را ویران کردند. این است که مردم فلسطین از سال 1948 می جنگند. ممکن است بدانید یا ندانید که هیچ خانواده فلسطینی وجود ندارد که حداقل یک شهید نداشته باشد. دیگر تمام اخبار دروغینی که اسرائیل برای گمراه کردن جهان غرب جعل می کند، در چشم جهانیان افشاء شده است، اما غرب آن را می پذیرد، زیرا می خواهد اسرائیل را به عنوان یک پروژه هژمونی سیاسی و ژاندارم در منطقه حفظ کند. آنچه در 7 اکتبر اتفاق افتاد نتیجه جنایات تاریخی صهیونیستها است. این عملیات بار دیگر ثابت کرد که مردم فلسطین را نمی توان نابود کرد. به طور خلاصه، اسرائیل و ایالات متحده می خواستند به طور کامل به آرمان فلسطین پایان دهند، نه تنها در غزه بلکه در هیج جا نسل کشی فلسطینی ها محقق نخواهد شد.

پس از پیمان ابراهیم که حقوق مردم فلسطین را نادیده گرفت و هدف آن سازماندهی منطقه با ایجاد اتحادهای امنیتی و اقتصادی غربی در منطقه به دور از حقوق مردم فلسطین بود، همه چیز روشن تر شد. بدیهی است که مردم فلسطین از بین نرفته اند و انتظار می رفت که از خود و حقوق خود دفاع کنند. اگر آنها حقوق خود را به طور کامل صاحب نشوند،منطقه روی آرامش به خود نخواهد دید. در این زمینه است که ما عملیات «سیل الاقصی» را درک می کنیم: ادامه مبارزه از سال 1948 تا تحقق زمان آرمان های بحق مردم فلسطین...

می دانید عملیات 7 اکتبر یک شکست استراتژیک بزرگ برای اسرائیل در تمام سطوح سیاسی، نظامی و اطلاعاتی است. این همچنین یک شکست برای اربابان غربی اسرائیل بود.آنها نه ماه پس از آن شکست اولیه، باز هم بیشتر مرتکب جنایت علیه غیرنظامیان شده اند، آنها غزه را ویران کردند، سیاست گرسنگی را به کار گرفتند. همه اینها به شکست نظامی و اخلاقی آنها می افزایند. وجهه سیاسی ـ نظامی امنیتی اسرائیل کاملا آسیب دیده است. اکنون بازیگری در نقش یک قربانی توسط اسرائیل برای مردم جهان افشا شده است. بازیگری در نقش یک قربانی توسط اسرائیل با کشتار بیش از 39 هزار تن فقط در غزه که نیمی از آنها هم زن و کودک هستند، اکنون دیگر لو رفته است.از نظر اخلاقی صهیونیستها عملا در سطح بین الملل به یک جنایتکار تحت تعقیب تبدیل شده اند. بنابراین، اسرائیل در سطح تصویر و روایت و در سطح اخلاقی خود شکست خورده است. علاوه بر این، ارتش اسرائیل به هیچ یک از اهداف خود نرسیده و خسته شده است. آنها عملا شکست بیشتری را متحمل شده اند.

 

س: شما مذاکره کننده ارشد سیاسی جهاد اسلامی فلسطین هستید. آیا مستقیما در مذاکرات مربوط به آتش بس یا پایان دادن به محاصره غزه شرکت می کنید؟

 

ج: حماس مذاکره کننده اصلی است که توسط جناح های مقاومت مأمور شده است. ما به عنوان گروه های مقاومت به حماس مأموریت داده ایم که مذاکرات را رهبری کند. ما توافق کردیم که حماس به دلایل مختلف مذاکرات را مدیریت کند. ما اطمینان داریم که حماس در این مذاکرات تسلیم نخواهد شد زیرا بیشتر در تیررس است تا جهاد اسلامی. در این مذاکرات اوراقی ارائه می شود، چه از سوی اسرائیل، چه از سوی ایالات متحده، یا دیگران. حماس این اسناد را به ما ارائه می دهد و ما در مورد آنها بحث و مذاکره می کنیم.در نتیجه بر این اساس، حماس پاسخ متقابل می دهد. بنابراین، پاسخ ها فقط پاسخ حماس نیست، بلکه نتیجه مذاکره جنبش مقاومت و جناح های آن است.

نکته دیگر این است که اسرائیل سعی می کند مابین جناح های جنبش اختلاف ایجاد کند حدود سه ماه پیش نماینده سازمان ملل متحد به خواست نتانیاهو برای دیدار با یکی از مقامات جهاد اسلامی، به لبنان آمد و پیام نتانیاهو را رساند. ما متوجه شدیم که نتانیاهو در تلاش است تا بین حماس و جهاد اسلامی شکاف ایجاد کند و ما این فرصت را به او ندادیم. ما در آن زمان این حلیه را افشاء کردیم.. آنها سعی می کنند مذاکرات فردی را آغاز کنند، و ما این پیشنهادات را رد می کنیم.

 

س: چرا پس از 7 اکتبر قیام های هماهنگ در مناطق دیگر فراتر از غزه آغاز نشد.در حالی که مقاومت همچنین نیروهایی در مناطق دیگر فلسطین، از جمله در کرانه باختری اشغالی و جاهای دیگر دارید. آیا این یک تصمیم استراتژیک بود یا اینکه رهبری جهاد اسلامی نیروهای خود را عقب نگه داشت. من سعی می کنم بفهمم چرا این عملیات به مناطق دیگر فلسطین گسترش نیافت.

 

ج: در کرانه باختری مقاومت وجود دارد و در حال افزایش است و جهاد اسلامی در آن شرکت می کند یا حتی رهبری آن را بر عهده می گیرد. هر روز در کرانه باختری دستگیری می شود. روزی نیست که دستگیری و جرایم دیگری توسط اسراییل انجام نشود. از 7 اکتبر تاکنون بیش از 500 شهید در کرانه باختری و حدود 10000 زندانی علاوه بر هزاران زخمی وجود داشته اند. بنابراین کرانه باختری در واقع در آن شرکت می کند. با این حال، با توجه به بزرگی جنایات انجام شده در غزه، این موضوع چندان در رسانه ها دیده نمی شود.

در سطح بین المللی، جبهه های باز دیگری نیز در لبنان و در دریای سرخ در یمن وجود دارد. جبهه آنها از جبهه غزه حمایت می کند. آنها تصمیم گرفته اند که نبرد را در این جبهه ها تا زمانی که تجاوز به نوار غزه متوقف نشود، پایان ندهند. جهاد اسلامی در لبنان حضور دارد، با توجه به اینکه اردوگاه های پناهندگان در لبنان وجود دارد و بخشی از این رویارویی در لبنان است. با این حال، این حزب الله است که بخش اصلی این جبهه را تشکیل می دهد

 

س: آیا فکر می کنید شرایط برای یک انتفاضه کامل در این مرحله مهیا است؟

 

س: من معتقدم که افق سیاسی در کرانه باختری مسدود شده است. یک دولت افراطی در اسرائیل عمل می کند. وقتی اسموتریچ [وزیر دارایی اسرائیل] در مورد گزینه های فلسطینی ها تاکید می کند که فلسطینی ها یا کاملا تسلیم شوند و یا به عنوان کارگران مزد بگیر برای اسرائیل کار کنند ویا آواره گی را بپذیرند و یا کشته شوند. نشانه بسته شدن افق سیاسی است و این موضوع هدف واقعی دولت صهیونیستی است. می دانید که [ایتامار، وزیر امنیت ملی اسرائیل] بن گویر نیز نظر مشابهی دارند. بنابراین افق سیاسی برای یک کشور فلسطینی مسدود شده است و مردم فلسطین آن را می دانند. از سوی دیگر، میزان جنایاتی که اسرائیل در نوار غزه مرتکب می شود نشان داده است که چنین چمایات بی سابقه نمی تواند از سوی کشوری باشد که ادعا می کند نمونه دموکراسی در منطقه است! در حالی که عملا یک باند قاتلان و جنایتکاران حاکم بر اسرائیل است که غیرنظامیان، زنان و کودکان بیگناه را می کشد. بنابراین، افق مسدود شده و بزرگی این جنایات دقیقا به انتفاضه منجر می شود.

شکلی که انتفاضه در حال حاضر در کرانه باختری به خود می گیرد، به دلیل سرکوب گسترده امنیتی توسط اسرائیل است همانطور که اشاره کردم، بیش از 10000 زندانی در زندان های دشمن هستند. همچنین عملیات متوقف نشده است. این افراد بدون خانواده، بدون حامیان و بدون تشکیلات نیستند. در مورد بازداشت شدگان نیز همینطور است. امیدواریم چنین نمونه هائی راه را برای یک قیام بزرگ مردمی در آینده نزدیک هموار کند.

فراموش نکنیم که هزاران شهرک نشین توسط ارتش و پلیس اسرائیل مسلح می شوند. اینها شبه نظامیان گروه بن گویر هستند. جنایاتی که در کرانه باختری علیه فلسطینی ها انجام می شود بی سابقه است. شهرک هایی که امروز ساخته می شوند بلافاصله از طرف دولت نتانیاهو به رسمیت شناخته می شوند، شهرک هائی که حتی دولت های سابقا رادیکال اسرائیل نیز از به رسمیت شناختن آنها خودداری کرده اند. با این وجود، آنها اکنون قانونی اعلام می شوند.

فلسطینی ها در غزه کشته می شوند و در کرانه باختری، آنها زمین های خود را که به شهرک تبدیل شده اند از دست می دهند، معیشت خود را از دست می دهند. به همین دلیل است که اوضاع در کرانه باختری منفجر خواهد شد و من معتقدم که این یک درگیری خونین بزرگ خواهد بود. غرب اکنون چشمان خود را می بندد و در مورد غزه و اداره غزه صحبت می کند، اما اسرائیل و نتانیاهو حتی حضور تشکیلات خودگردان فلسطین در غزه را تحمل نمی کند. از این رو، افق کاملا مسدود شده است. درگیری در کرانه باختری خونین خواهد بود. در چنین وضعیتی غرب می گوید: «راه حل دو کشوری». اما این مزخرف است زیرا آنچه در عمل می بینیم با این گفته ها زمین تا آسمان تفاوت دارد.

 

س: کلیشه ای ترین سوالی که هر خبرنگاری از هر فلسطینی می پرسد این است که «نظر شما در مورد راه حل دو کشوری چیست؟» وقتی با مقامات حماس مصاحبه کردم، آنها می گویند که اگر اراده دموکراتیک مردم فلسطین برای ایجاد کشوری در مرزهای 1967 باشد، حماس مانع این امر نمی شد. موضع جهاد اسلامی فلسطین در این مورد چیست؟

 

ج: این یک سوال واقع بینانه نیست. یاسر عرفات پیمان اسلو را امضا کرد و راه حل دو کشوری را پذیرفت. او رئیس سازمان آزادیبخش فلسطین بود. او پیمان اسلو را امضا کرد. سی و یک سال بعد، سرزمین هایی که قرار بود دولت فلسطین در آن تأسیس شود، عملا به اسرائیل دوم تبدیل شد.

حتی غزه نیز 17 سال است که تحت محاصره خفقان آور بوده است، زیرا اسرائیل موجودیت غزه را هم نمی خواهد، این نوار باریک از زمین که دو و نیم میلیون فلسطینی در آن زندگی می کنند. بنابراین یاسر عرفات 31 سال پیش راه حل دو کشوری را امضا کرد اما نتیجه بیهوده بود. برخی از روزنامه نگاران از موضع جهاد اسلامی در مورد راه حل دو کشوری می پرسند، اما از احزاب اسرائیلی که دولت را تشکیل می دهند و عضو کنست (پارلمان)هستند و خواستار حذف آرمان فلسطین و آواره کردن کل مردم فلسطین هستند در این رابط نمی پرسد. اسرائیل این راه حل را رد می کند، با آن مخالفت می کند و در برابر آن مقاومت می کند. در شرایط فعلی اسراییل در حال ساختن کشوری مورد نظر خود بر روی سرزمین هایی است که قرار بود به سرزمین های دولت فلسطین تبدیل شود.

بنابراین به عنوان یک اصل، من معتقدم که ما در مرحله رهایی ملی هستیم که نیاز به مقاومت دارد. وقتی شریکی وجود داشته باشد که مایل به حل مسئله فلسطین باشد، چه در اسرائیل و چه در غرب، به ویژه ایالات متحده، تنها در این صورت است که آنها می توانند مذاکره کنند. اما اکنون، صحبت از راه حل دو کشوری به مردم فلسطین توهماتی می دهد که گویی دولت آمریکا و غرب مشتاق راه حل دو کشوری هستند. شعبده باز آمریکایی به تازگی این را از جیب خود بیرون آورده است تا آن را بر علیه «سیل الاقصی» پرتاب کند. همین!

مشکل ما در بی عدالتی است که بر ما تحمیل شده است، به مردم فلسطین تجاوزشده است.ما نه با یهودیان مشکل داریم و نه با آمریکایی ها. بنابراین، اگر نتانیاهو بر بلندترین مناره فلسطین یا مناره مسجد الاقصی اذان بگوید و اسلام را هم  بپذیرد، مشکل تمام نمی شود. مشکل ما با نتانیاهو و اسرائیل این است که آنها سرزمین ما را اشغال کردند، ملت ما را کشتند و آنها به ما تجاوز می کنند. آمریکایی ها باید این را درک کنند.

 

س: یک قطعنامه قابل قبول از دیدگاه شما چگونه خواهد بود؟

 

ج: ببینید، بیایید در مورد برخی قوانین اساسی توافق کنیم. پس از 76 سال، مردم فلسطین تسلیم نشدند و «سیل الاقصی» را آغاز کردند. اسرائیل توسط یک دولت رادیکال بی سابقه اداره می شود که تنها به پایان دادن به مناقشه با ذهنی نژادپرستانه و کینه توزانه نگاه می کند.این ذهنیت اوضاع را در موقعیتی آشتی ناپذیر قرار می دهد.

برای ما به عنوان فلسطینی ها و من تا زمانی که به حقوق خود دست نیابیم، ثبات در منطقه وجود نخواهد داشت. کل جهان در حال تغییر است. درگیری های بین المللی مداوم وجود دارد که بر مسئله فلسطین تأثیر می گذارد و تحت تأثیر آن قرار می گیرد. منطقه نیز در حال تغییر است. منطقه امروز آن چیزی نیست که ده سال پیش بود که به نظر می رسید اعراب به مردم فلسطین پشت کرده اند و همه چیز تمام شده است. اکنون روشن است که جبهه هایی در حمایت از آرمان فلسطین وجود دارند. شرایط داخلی فلسطین نیز در حال تغییر است.

توافق اسلو عملا بی سرانجام به پایان رسیده است. تشکیلات خودگردان فلسطین اکنون به عنوان یک ابزار امنیتی مورد استفاده قرار می گیرد. روشن است که حوزه انتخاباتی فتح نیز درگیر رویارویی با اسرائیل است و به موضع تشکیلات خودگردان [فلسطینی] راضی نیست. مقاومت فلسطین در غزه نه ماه است که در غزه پافشاری کرده است حقوق ملت فلسطین در حداقل شرایطی که بر سر آن توافق شد، شامل یک کشور در کرانه باختری و نوار غزه بود. این حداقل چیزی است که مردم فلسطین می توانند به عنوان مرحله اول بپذیرند. ما مخالف یهودیانی نیستیم که در میان ما در منطقه زندگی می کنند.این منطقه مردمی دارد که حقوقی دارند که از آنها دست نخواهند کشید.عملا می بینیم که زمان به نفع ملت فلسطین است و عملا همه آن توهمات رویائی در ذهن رهبران اسرائیل در برابر واقعیت جدید در منطقه و جهان در هم شکسته است.

 

س: آیا شما معتقدید که یهودیانی که از اروپا یا ایالات متحده یا استرالیا یا آفریقای جنوبی مهاجرت کرده اند حق زندگی در آن ایالت را دارند؟

 

س: ما مشکلی با آنها نداریم اگر آنها توطئه نمی کردند، دست به تجاوز نمی زدند، بی عدالتی نمی کردند و منطقه را کنترل نمی کردند. مشکلی با آنها نداشتیم.

 

س: محمود عباس و تشکیلات خودگردان فلسطین در حال حاضر چه هدفی دارند؟

 

س: محمود عباس چشم انداز و پروژه ای دارد که با توافق اسلو معنا می شود. اکنون، پس از گذشت 31 سال، چشم انداز محمود عباس و تشکیلات خودگردان فلسطین در حال تبخیر شدن است. آن موضوعات کاملا بی ربط شده اند، هم برای مشارکت سیاسی با اسرائیل و هم برای مقاومت. بنابراین کل این پروژه به پایان مورد انتظار خود نزدیک می شود. من معتقدم که پروژه تشکیلات خودگردان در طول زمان در حال فروپاشی است.

من معتقدم که یک نظرسنجی در کرانه باختری نشان خواهد داد که اکثر مردم فلسطین با مقاومت همراه هستند، نه با تشکیلات خودگردان. بنابراین پروژه اسلو اساسا همان چیزی بود که یاسر عرفات و سپس محمود عباس امیدوار بودند که به کشوری در کرانه باختری و نوار غزه تبدیل شود. با این حال، اسرائیل می خواست این توافق ابزاری برای مدیریت مردم فلسطین باشد تا اشغال فلسطین آسان و بدون هزینه باشد. در آن زمان توازن قدرت به اسرائیل کمک کرد تا به این هدف دست یابد و به چشم انداز خود از این توافق دست یابد.

س: آیا برای مردم فلسطین بهتر است که تشکیلات خودگردان فلسطینی وجود نداشته باشد؟ چه چیزی جایگزین آن می شود؟

 

ج: اکنون قدرت های اساسی فلسطینی وجود دارند که در زمان تأسیس سازمان آزادیبخش فلسطین وجود نداشتند. حماس و جهاد اسلامی با وجود اینکه قدرت های فعال اصلی در میدان هستند، در سازمان آزادیبخش فلسطین نیستند. سازمان آزادیبخش فلسطین متشکل از جناح هایی است. فتح به عنوان یک جناح حضور دارد و تأثیر و حوزه انتخاباتی خود را دارد. اما بیشتر جناح های دیگر جناح های حاشیه ای هستند و حضور قابل توجهی ندارند. ترتیبات داخلی فلسطین اکنون باید بر اساس واقعیت ها و بازیگران موجود بنا شود و نه بر اساس وضعیت دهه های 1960 و1970. بنابراین، بازسازی سازمان آزادیبخش فلسطین، به نظر من، بهترین راه برای بازآرایی ساختار داخلی فلسطین است.

 

س: اگر مذاکرات بین حماس و جهاد اسلامی فلسطین و اسرائیلی ها منجر به آزادی «مروان برغوثی» شود، آیا از نامزدی او برای ریاست جمهوری فلسطین مستقل که از سوی بین المللی به رسمیت شناخته شده است، حمایت می کنید؟ [توجه: «البرغوثی» یکی از رهبران مقاومت فلسطینی است که از سال 2002 توسط اسرائیل زندانی شده است. او با وجود اینکه عضو حزب الفتح است، اما از منتقدان سرسخت توافق اسلو است. حماس و جهاد اسلامی فلسطین همواره خواستار آزادی او بوده اند. او که گاهی اوقات به عنوان نلسون ماندلای فلسطینی شناخته می شود، به طور گسترده ای به عنوان محبوب ترین انتخاب در میان فلسطینی ها برای رئیس جمهور آینده یک کشور مستقل در نظر گرفته می شود.]

 

س: سخن گفتن در این رابطه زود است. اول منوط بر آزادی مروان برغوثی است. البته ما خواستار آزادی همه زندانیان فلسطینی از جمله رهبران مقاومت فلسطین مروان برغوثی و همه آنها هستیم. مسئله نامزدی دیرتر برای ریاست جمهوری چیزی است که فتح باید در مورد آن تصمیم بگیرد. برغوثی یکی از رهبران فتح است و اگر او را معرفی کنند، می توان در مورد این موضوع بحث کرد. بنابراین جهاد اسلامی یا حماس، فقط به این دلیل که دلیل آزادی او هستند، از او حمایت یا مخالفت نمی کنند. این بر عهده فتح است که او را معرفی کند و سپس ما همه نامزدها را بررسی می کنیم و به توافقات خاصی می رسیم. بنابراین این کاملا زود است. اما می توانم بگویم که در جهاد اسلامی، ما مشتاق داشتن یک فتح محکم، قوی و منسجم هستیم که در داخل متحد باشد.

 

س: در رسانه های خبری گزارش های زیادی وجود دارد که ادعا می کند جهاد اسلامی فلسطین به طور قابل توجهی توسط ایران حمایت می شود، و من می خواهم از شما در مورد رابطه با ایران بپرسم و آیا این گزارش ها درست است که تهران از جهاد اسلامی فلسطین حمایت نظامی و مالی می کند؟

 

س: ما یک جنبش مقاومت فلسطینی هستیم. مبارزه ما قبل از انقلاب ایران آغاز شد. مبارزه مردم فلسطین 76 سال است که ادامه دارد. ما از همه کسانی که در کنار ما ایستاده اند سپاسگزاریم و قدردانی می کنیم. اکنون ایران در کنار مردم فلسطین و مقاومت فلسطین ایستاده است. ایران از مردم و مقاومت فلسطین با تمام آنچه که مردم فلسطین ممکن است به آن نیاز داشته باشند، حمایت می کند. این برای همه اعلام شده و بدیهی است. این راز نیست. جنبش جهاد اسلامی از نظر بحث و گفتگوی داخلی قبل از انقلاب 1979آغاز شد. ما در اواسط دهه 1970 شروع کردیم. ما در اوایل دهه 60 قبل از اینکه با جمهوری اسلامی رابطه داشته باشیم، مقاومت را آغاز کردیم. ما در زندان های اشغالگران در نوار غزه بودیم و کسی را از ایران نمی شناختیم. ما خودمان مبارزه را شروع کردیم. بنابراین ما وظیفه خود را انجام دادیم. اکنون ایران از ما حمایت می کند. ما از این حمایت قدردانی می کنیم. به خصوص در زمانی که اعراب ما را رها می کنند، به اسرائیل می روند و به توافق می رسند.

 

س: آیا نوعی مرکز فرماندهی وجود دارد که در آن ایران، مقاومت اسلامی در عراق ،حوثی ها در یمن و یا حزب الله، حماس و جهاد اسلامی فلسطین هماهنگ عمل می کنند؟

 

س: وجود یا نبودن چنین هماهنگی موضوعی رسانه ای نیست. جبهه های پشت سر هم وجود دارند. این تمام چیزی است که می توان در این مورد گفت. این چیزی است که به طور عمومی شناخته شده و اعلام می شود. من چیزی برای گفتن ندارم.

 

س: تحلیل سیاسی فعلی شما از آنچه ممکن است در لبنان اتفاق بیفتد، چیست؟ به نظر می رسد که اسرائیلی ها حداقل می خواهند در نوعی جنگ شدیدتر علیه لبنان، علیه حزب الله شرکت کنند. دولت بایدن نشان داده است که از اسرائیل در چنین جنگی حمایت خواهد کرد.

 

س: حزب الله لبنان اعلام کرد که از هشتم اکتبر یک جبهه پشتیبان باز کرده است و درگیری ها در این جبهه متوقف نخواهد شد مگر اینکه تجاوز به غزه متوقف شود. اکنون، اسرائیل تهدید به گسترش جنگ می کند و برخی صداهای تندرو در دولت اسرائیل خواستار یک جنگ تمام عیار در جنوب لبنان هستند. اما من معتقدم که بعید است. اول از همه، اسرائیل خسته شده است. ارتش آن در نوار غزه خسته شده است. نه ماه است که تاکنون جز آدم کشی نتوانسته اند مشکلی را حل کنند یا به هیچ یک از اهداف اعلام شده خود دست یابند. اسرائیل قادر به حل هیچ یک از مشکلات خود در غزه نیست. بنابراین، چگونه می تواند یک ارتش خسته را برای جنگ به جنوب لبنان ببرد؟ آنها می دانند که حزب الله در لبنان چندین برابر توانایی های مقاومت در غزه را دارد.

همچنین می داند که قلمرو حزب الله مانند غزه نیست، یعنی مانند زمین فوتبال باز است. توپوگرافی کاملا متفاوت است. جبهه لبنان نیز مانند غزه بسته نیست، اما می توان گفت که از «مدیترانه تا دریای خزر» امتداد دارد.

از سوی دیگر، اسرائیل چه اهدافی در لبنان دارد؟ آیا اهداف نظامی یا تأسیسات اقتصادی حزب الله وجود دارد که اسرائیل بتواند آن را هدف قرار دهد؟ اسرائیل ممکن است حومه جنوبی بیروت را از نظر ساختمانها ویران کند. اما چه اهدافی در لبنان وجود دارد؟ هیچ کدام. اما در اسرائیل، صدها و شاید هزاران هدف نظامی و اقتصادی برای حزب الله وجود دارد. آنها نشانه های برخی از این اهداف را حدود دو هفته پیش منتشر کرده اند. اهداف فیلمبرداری و منتشر شده است.

علاوه بر این، آیا تصمیم به جنگ علیه لبنان صرفا تصمیم اسرائیل است؟ یا اینکه برای تصمیمی که می تواند منطقه را به یک جنگ منطقه ای بکشاند که مهار آن دشوار است، به تأیید آمریکا یا چراغ سبز نیاز دارد؟ آمریکایی ها اکنون در موقعیتی نیستند که اجازه جنگی را بدهند که ممکن است در چنین زمان های بحرانی با انتخابات آینده، جنگ در اوکراین و سایر مسائل به یک جنگ منطقه ای گسترش یابد. به همین دلیل است که من معتقدم تمام تهدیدهای اسرائیل، به ویژه از سوی نتانیاهو و وزیر او گالانت، فقط کلمات توخالی هستند

س: آیا احساس می کنید که ملت های عرب به طور کلی در این وضعیت پس از 7 اکتبر به شما خیانت کرده اند؟ آیا فکر می کنید رویکرد به پیمان ابراهیم و سایر مذاکراتی که ایالات متحده برای عادی سازی روابط بین اسرائیل و کشورهای عربی درگیر آن است، نشان دهنده خیانت به آرمان فلسطین است؟

 

ج: از زمان آغاز توافقات عادی سازی روابط، یعنی توافق ابراهیم، روشن بود که اعراب موضع قبلی خود را که در نشست سران عرب در بیروت در سال 2002 اتخاذ شده بود، رها کرده اند، که در آن از تمایل به عادی سازی روابط با اسرائیل تنها زمانی صحبت می کند که مسئله فلسطین از طریق راه حل دو کشوری مورد توجه قرار گیرد. سپس آنها این جهش را در پیمان ابراهیم انجام دادند، یعنی عادی سازی. آنها تصمیم خود را گرفته بودند. با این حال، اکنون 7 اکتبر داریم. آنچه قبل از 7 اکتبر بود با آنچه پس از آن اتفاق افتاد متفاوت است، از جمله برای رژیم های عربی که روابط خود را با اسرائیل عادی کرده اند.

چشم انداز این رژیم ها به نتیجه این جنگ بستگی دارد. بنابراین، همه منتظرند ببینند این رویارویی در غزه چه خواهد داشت. روشن است که اسرائیل تاکنون به هیچ یک از اهداف خود نرسیده است. در پیمان ابراهیم، این کشور به عنوان یک کشور قدرتمند در نظر گرفته شد. این تصور وجود داشت که اسرائیل رهبری منطقه را بر عهده خواهد گرفت. این تصور اکنون تغییر کرده است. و بر اساس نتیجه نبرد در غزه، روشن است که تناسب قوا چه در منطقه و چه در سطح بین الملل فرق کرده است. من انتظار دارم که این کشورها در میان مدت یا زودتر بر اساس قوانینی که منطقه پس از 7 اکتبر بر اساس آن ساخته می شود، اقدام کنند.

 

س: جایگاه جو بایدن دراین میان چیست؟

 

ج: عملکرد دولت ایالات متحده، چه دموکرات ها و چه جمهوری خواهان، محدود است. آنها به امور داخلی، لابی ها، سرمایه داران، بازرگانان وابسته هستند. انتخابات ایالات متحده تحت تأثیر همه این عوامل است. صادقانه بگویم، ما روی نتیجه انتخابات پیش رو در ایالات متحده حساب نمی کنیم. در سطح مردمی در جامعه آمریکا، در سطح جوانان، تغییرات واقعی و صداهای آزاد و انسانی زیادی در دانشگاه ها در حال گسترش است. آن افسر آمریکایی که در اعتراض به ظلم اسرائیل علیه زنان و کودکان فلسطینی خود را به آتش کشید نمونه انسان دوستی جهانی است. ما نه تنها در غزه بلکه در قلب خود برای او بنای یادبودی می ساختیم. اینها تظاهرات کاملا قوی هستند. با این حال، این حرکت های آزاد و انسانی به سیاست های دولت های آمریکا نیست.

 

س: آیا فکر می کنید اگر ترامپ به جای بایدن پیروز شود، وضعیت برای فلسطینی ها بهتر خواهد بود؟

 

س: معتقدم که این بستگی به چگونگی تکامل اوضاع در برخی مسائل دارد. ترامپ، در نهایت، درست مانند بایدن، خواهان منافع آمریکا است. بنابراین، تحولات منطقه، تحولات جهان، جنگ در اوکراین، تنش با چین، همه اینها عواملی هستند که بر هر رئیس جمهور آمریکایی، دموکرات یا جمهوری خواه تأثیر می گذارند. من معتقدم که جهان در حال تغییر است، منطقه در حال تغییر است، مردم فلسطین در حال حرکت هستند، مقاومت فلسطین ثابت کرده است که بازیگری نیست که بتوان آن را نادیده گرفت. قدرت های منطقه ای وجود دارند که از مردم فلسطین حمایت می کنند. همه اینها باید در نظر گرفته شود. جنگ جاری در اوکراین، نتایج و روندهای آن، قوانینی که القا می کند، درگیری با چین، همه این مسائل بر رویکرد اتخاذ شده توسط ترامپ یا هر رئیس جمهور دموکرات، خواه بایدن باشد، اگر به عنوان نامزد ادامه دهد یا هر نامزد دموکرات دیگری تأثیر می گذارد. با این حال، ما ترجیح می دهیم نامزدی غیر از بایدن داشته باشیم.

وزن استراتژیک اسرائیل در منطقه بدون شک زیر سوال رفته است.هیمنه اسراییل شکسته است. باید توجه داشت که کشورهای منطقه، متحدان آمریکا، پس از این شکست در 7 اکتبر و برای بیش از 10 ماه، اکنون چه ارزیابی در باره اسرائیل دارند؟ این مهم است. افکار عمومی جهان نیز چگونه به اسرائیل نگاه می کند؟ سوال این است که از نظر جهان و منطقه، آیا اسرائیلی  که عملا در برابر غزه به طرز فجیعی شکست خورده است، متحد قابل اعتمادی خواهد بود که در حفاظت از منطقه و تضمین آینده امنیتی و سیاسی و اقتصادی آن به او اعتماد شود؟ بنابراین، هر رئیس جمهور آینده این تغییرات را روی میز خواهد یافت و نمی توان آنها را نادیده گرفت. به خصوص اگر او تاجری مانند ترامپ باشد.

دبیرکل سازمان ملل متحد صادقانه، انسانی و قوی صحبت کرد و اسرائیل را افشا کرد. دیوان بین المللی دادگستری و دیوان کیفری بین المللی به درستی اسرائیل را تحت پیگرد قانونی قرار می دهند. با این حال ما نگران هستیم که تمام طنین این جنایات با گذشت زمان محو و سرد شود. به همین دلیل است که برای ما بسیار مهم است که ایالات متحده، به ویژه نسل جدید، این رابطه را که تنها در مورد فلسطین نیست، حفظ کند. در عوض، فلسطین به نمادی از مقاومت در برابر بی عدالتی، امپریالیسم و تجاوز به بشریت به طور کلی تبدیل شده است. اینها جنایاتی است که در تاریخ بشر بی سابقه است.

می خواهم یک بار دیگر تأکید کنم که برخی از صداهای یهودی، به ویژه در ایالات متحده، بهتر از برخی از اعراب و مسلمانان هستند. صهیونیسم یک ایده و یک سیاست است. ممکن است اعراب یا مسلمانانی نیز پیدا شود که در عمل صهیونیست هستند. درست مانند صهیونیست های مسیحی و یهودی، صهیونیست های مسلمان نیز وجود دارند. بنابراین، من بار دیگر تأکید می کنم که ما به همه آن صداها احترام می گذاریم، به انسانهائی که می خواهند بشریت در پایان این نبرد پیروز شود، و ما معتقدیم که نبرد ما در فلسطین نبرد همه علیه بی عدالتی، تجاوز، کینه و نژادپرستی است: نبردی علیه همه آن شرارت هایی که مردم آمریکا با آن مخالفت می کنند.

 

س: وزارت امور خارجه ایالات متحده شما را به عنوان یک تروریست ویژه اعلام کرده است و می خواهم نظر شما را در این رابطه بدانم.

 

س: من معتقدم که آمریکایی ها محمد الهندی را نمی شناسند. این اسرائیلی ها هستند که مرا به آنها معرفی کردند، بنابراین این نوع برچسب در نهایت برچسب اسرائیلی است. آنها گفتند: «اینها تروریست هستند.» در آن زمان که سال ها پیش مرا تحریم کردند، گفتند که او به عنوان معاون دبیرکل جهاد اسلامی مسئولیت اقدامات مقاومت این جنبش را بر عهده دارد. بنابراین، آمریکایی ها تصمیم گرفتند تا دارائی های نداشته ام را مسدود کنند! من هرگز به ایالات متحده نرفته ام و در بانک های آمریکایی یا سایر بانک ها یک سکه هم ندارم. بنابراین، این تصمیمات هیچ ارزشی ندارند و هیچ تاثیری ندارند. من معتقدم که اینها تصمیمات اسرائیل است. آمریکایی ها منطقه را تنها با یک عینک می بینند این عینک ساخت اسرائیل است، زیرا این پروژه آنهاست. بنابراین، همه آن تصمیمات هیچ تأثیرو هیچ ارزشی برای مقاومت ندارند، بلکه فقط ما را مصمم تر می کنند.

 

س : آیا پیامی برای مردم آمریکا یا دولت آمریکا دارید؟

 

ج: مردم آمریکا مردمی آزاد هستند. جنبش هایی که در دانشگاه های آمریکا می بینیم و صدای شخصیت های مهم آمریکایی به ما امید می دهد. ما از همه اینها قدردانی می کنیم و معتقدیم که بشریت به زودی پیروز خواهد شد. در فلسطین، وظیفه ما این است که علیه پروژه صهیونیستی به عنوان تهدیدی نه تنها برای فلسطینی ها بلکه برای کل منطقه مبارزه کنیم. به طور خلاصه، هیچ امنیت یا ثباتی در منطقه نمی تواند وجود داشته باشد مگر اینکه مردم فلسطین به حداقل حقوق خود دسترسی داشته باشند. این پیام کل مردم فلسطین است.

 

https://www.dropsitenews.com/p/oslo-is-over

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 937  -  24 مرداد 1403                                اشتراک گذاری:

بازگشت