راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

هوش مصنوعی

برای رهائی و یا

ادامه بردگی

در نظام سرمایه داری

  

 همزمان با تحولات عمیق در سطح جهانی و ورود به جهان چند قطبی و عصر پایان هژمونی ها و مناسبات مبتنی بر برتری و تسلط میان کشورها، یک انقلاب در عرصه فناوری هوش منصوعی نیز رخ داده که پیامدهایی ژرف بر سرنوشت جهان و نظام سرمایه داری و سیستم سودآوری بر جای خواهد گذاشت. اهمیت این انقلاب در حدی است که حدود ۱۱۰۰ تن از کارفرمایان و چهره های دانشگاهی شناخته شده غرب خواهان وقفه ای شش ماهه در توسعه فناوری های هوش منصوعی شده اند. صرفنظر از انگیزه های مختلفی که این افراد دارند خود این درخواست نشان می دهد که سرمایه داری همانطور که مارکس تحلیل و پیش بینی کرده بود وارد مرحله ای شده است که دیگر قادر نیست دستاوردهای تکنولوژیک و فن آوری را جذب کند و به مانعی در راه توسعه نیروهای مولده تبدیل می شود.

نرم افزارها و فن اوری هایی نظیر چت جی پی تی، ارنی، میدژورنی، دیپ آرت، پیکتوری، ساندویر، آیوا، آلفا زرو، پی تورچ و بسیاری دیگر در همین ماه های اخیر توسعه فوق العاده ای یافته اند که در مرکز آن انتشار نسخه چهارم چت جی پی تی و نسخه پنجم میدژرونی در ماه گذشته است. چت‌جی‌پی‌تی شبیه یک نوع موتور جستجوست که توانایی درک متن، تولید متن و تفسیر محتوا را دارد. این مدل برای کاربردهای متنوعی مانند ترجمه متون، خلاصه‌سازی مقالات، پاسخ به سوالات عمومی و تخصصی، نوشتن متون ادبی و خلاق، و حتی تولید کدهای برنامه‌نویسی به کار می‌رود. این برنامه می تواند قرارداد تنظیم کند، توصیه های پزشکی کند، داستان بنویسد، جملات موزون مشابه شعر بسازد، خلاصه کتاب ارائه کند، ایده برای عناوین فعالیت های مورد نیاز ارائه دهد، آن ایده ها را توسعه دهد و دقیق کند، متن مورد نیاز برای نمایش آن از طریق ویدیو را تهیه کند و ... میدژورنی نیز نرم افزاریست که از طریق آن می توان متن را به تصاویر خلاقانه تبدیل کرد. بقیه نرم افزارها توانایی های متنوعی در زمینه تحلیل متن، تبدیل صوت به متن، تبدیل متن به ویدیو، ایجاد موسیقی و غیره را دارند و بنوعی جانشین فعالیت های مغز انسان می شوند. در کنار اینها توسعه هوش منصوعی در زمینه ابزارهایی که جانشین دست و فعالیت های روزمره انسانی نیز می شوند به مراحل عالی رسیده است.

منابع آمریکایی پیش‌بینی کرده اند که توسعه فن آوری‌های هوش منصوعی حدود ۱۷۵ حرفه را تحت تاثیر قرار می دهد و موجب بیکاری ۳۰۰ میلیون تن در مدتی کوتاه می شود. باید توجه کرد که صحبت بر سر فن‌آوری‌های آینده نیست، صحبت بر سر همان چیزیست که اکنون وجود دارد و در حال استفاده است. فقط چت‌جی‌پی‌تی در ظرف چهار ماه ۱۰۰ میلیون کاربر پیدا کرده است و توسعه آن سریعتر از هر برنامه و نرم افزار دیگری بوده است. در همینجاست که محدودیت سرمایه داری توسعه نیروهای مولده خود را نشان می دهد. در واقع این فن‌آوری‌ها موجب افزایش حیرت انگیز باروری تولید و کار انسانی می شوند ولی سرمایه داری مسئله باروری را در چارچوب سودآوری و به شکل بیکاری می‌فهمد نه به شکل کاهش ساعت کار و به همین دلیل آن را نه یک فرصت برای آزادی انسانی بلکه یک خطر می فهمد. چت جی پی تی هم اکنون در ایتالیا و پرتغال فیلتر و ممنوع شده است و بحث ممنوعیت آن در کل اروپا نیز مطرح است. هدف این است که به کارفرمایان کوچک اجازه داده نشود که از این فن‌آوری‌ها برای اخراج کارکنان خود استفاده کنند واگرنه کمپانی های بزرگ مانند گوگل در ماه های اخیر ۱۲ هزار، مایکروسافت ۱۰ هزار و آمازون ۱۸ هزار تن از کارکنان خود را اخراج کرده یا برنامه اخراج آنها را اعلام کرده اند. صحبت از اخراج ۵۰۰ هزار تن در قطب فن اوری آمریکا در  همین چند ماه اخیر است. این اخراج ها و حتی  بیکاری ۳۰۰ میلیون تن برای سرمایه داری هیچ اهمیتی نداشت اگر در مرحله ای قرار داشت که قادر به از سرگذراندن بحران برآمده از آن بود. ولی پایان عصر هژمونی ها و روند دلارزدایی و افول اروپا و آمریکا به شکلی است که به سرمایه داری امکان جذب بحران برآمده از توسعه هوش مصنوعی را نمی دهد.

مارکس آزادی واقعی انسان را نه در میعارهای پوچ سرمایه داری بلکه در کاهش ساعات کار می دانست که در نتیجه افزایش بارآوری در نیروهای مولده حاصل می شود. انسان ها از دورانی که تمام ساعات زندگی خود را برای تامین معیشت تلاش می کردند طی چند هزارسال به مرحله ای وارد شده‌اند که می‌توانند بخش مهمی از ساعاتی را که قبلا به کار معیشتی اختصاص می دادند به فعالیت های هنری، ورزشی، موسیقی، نقاشی، گردش، تفریح، به خانواده و فرزندان خود اختصاص دهند و این معنای واقعی آزادیست. ولی سرمایه داری بجای آنکه بهره گیری از دستاوردهای فن آوری را به شکل کاهش سن بازنشستگی به پنجاه سال و کمتر از آن، روزهای کار در هفته به چهار یا سه روز، یا ساعت کار را به پنج یا چهار ساعت در روز بفهمد، مشغول تبلیغ درباره خطرات توسعه هوش مصنوعی است و همچنان بر بیکاری بیشتر، افزایش سن بازنشستگی، افزایش ساعت کار یا سرعت کار، افزایش روزهای کاری در هفته اصرار دارد چرا که معیار آن سوداوریست و نه رفع نیازهای اجتماعی انسان ها.

توسعه فن اوری هوش مصنوعی با همه تضادهای آن یک چالش بزرگ دربرابر سرمایه داری و سیستم سودآوری ایجاد کرده است، چالشی که سرعت و ابعاد اثر آن تا اندازه‌ای چشمگیر است که سیستم تولید برای سودآوری قادر به هضم آن نخواهد بود و ضرورت برقراری سیستمی دیگر با هدفی دیگر یعنی سیستمی را که در آن هدف از تولید رفع نیازهای اجتماعی باشد به سرعت به یک مسئله روز تبدیل خواهد کرد. ممنوعیت استفاده یا توسعه هوش مصنوعی راه نجات نخواهد بود چرا که کشورهای دیگر مانند روسیه و بویژه چین که در آن هدف سیستم تولیدی کسب سود نیست تابع چنین محدودیتی نخواهند شد و بیرون دادن "ارنی" بعنوان رقیب چت‌جی‌پی‌تی توسط چین نشاندهنده آن است که جهان به گذشته باز نمی گردد. جلوگیری از توسعه نیروهای مولده، وقفه در به روز رسانی فن آوری‌های هوش مصنوعی یا بیکار کردن ۳۰۰ میلیون تن یک تخیل سرمایه داری است که خود را جاودان می پندارد. جهانی دیگر با معیارهای دیگری جز سودآوری سرمایه در حال زایش است. در این جهان مناسبات سرمایه داری درچارچوب رفع نیازهای اجتماعی مردم می تواند همچنان و برای مدتی نسبتا طولانی نقش حاشیه ای مثبت و سازنده داشته باشد ولی دوران آنکه هدف از نظام تولیدی تامین سود سرمایه باشد از هم اکنون و در همه جا به پایان رسیده است. 

 

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 938  -  31 مرداد 1403                                اشتراک گذاری:

بازگشت