راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

سرمقاله 939

قدرت نظامی

پشتوانه سیاست و دیپلماسی باید باشد

 

   

شدت گرفتن حملات اخیر اسرائیل به لبنان و احتمال ورود ایران به صحنه این ارزیابی را بیش از گذشته مطرح کرده که اسرائیل می کوشد ایران را به دام یک جنگ منطقه‌‌ای بکشاند و محافل معینی در داخل ایران هم، با ادعای انقلابی بودن همسو به این توطئه عمل می کنند.

در واقع آنچه جمهوری اسلامی یا جریان‌های قدرتمندی در آن چهل سال است از درک آن عاجزند و در همین ماجرای ترور هنیه درتهران هم شتابزده می خواستند همین سیاست را ادامه بدهند، این است که جنگ اخرین راه حل در ادامه دیپلماسی است نه اینکه جنگ مقدم بر دیپلماسی باشد. ضمن اینکه در عین مخالفت ظاهری با دیپلماسی در همه این دوران دیپلماسی و مذاکره را بصورت پنهانی و دور از چشم مردم ادامه دادند که نتیجه اش شد مسافرت پنهانی مک فارلن به ایران یا همکاری با امریکا برای سقوط صدام حسین و در ادامه آن، همراهی با امریکا برای اشغال افغانستان به بهانه سرنگونی حکومت طالبان.

در همه جای جهان اصل بر آن است که نظامیان دستورات دیپلمات‌ها را اجرا می کنند، نه برعکس. چنانکه در خود امریکا هرگز به ارتش امریکا اجازه نمی دهند خودسرانه تصمیم بگیرد که مثلا نیرو به خلیج فارس اعزام کند یا نکند، یا چه نیروهایی و چه شمار و چه زمان و برای چه مدت. همه این‌ها بر عهده دیپلمات‌ها و مقامات سیاسی از جمله رئیس جمهور و مجالس است. آنها هستند که برای ارتش تصمیم می گیرند و دستور جنگ یا آتش بس یا صلح می دهند یا قدرت نظامی را پشتوانه مذاکرات سیاسی و تجاری خود در جهان می کنند. ولی در ایران نظامیان تصور می کنند حق دارند برای مقامات سیاسی تعیین تکلیف کنند و برای خودشان دولت سایه تشکیل دهند یا قیمت دلار و یورو را در بازار تعیین کنند.

 

بدیهی است نظامی گری در عرصه سیاسی با داشتن قدرت نظامی دو موضوع کاملا مختلف است. هیچکس مخالف این نیست که ایران بتواند سلاح تولید کند یا قدرت دفاعی خود را افزایش دهد و حتی در عراق و لبنان و سوریه، یمن و افغانستان بسود حفظ امنیت و وحدت سرزمینی ایران با نیروهای معینی همکاری کند یا پشت جبهه‌‌ای ایجاد کند. ولی همه اینها نافی مذاکره نیست، بلکه باید گلوله‌های توپخانه مذاکرات باشد. همین امروز هم بخشی از امکانات ما در هر مذاکره ای همین قدرت دفاعی ماست. ولی طرفداران نظامی گری مسئله را وارونه می فهمند یا جلوه می دهند. آنها نظامی گری را برای کسب قدرت سیاسی انحصاری خود می خواهند نه در خدمت قدرت سیاسی که مردم آن را انتخاب کرده باشند. در حالیکه قدرت نظامی ما باید در خدمت کشور و مردم و انتخاب آنها باشد نه علیه آنها که در غیراینصورت مردم نسبت به این قدرت نظامی بدبین و مخالف می شوند چنانکه امروز بخش مهمی از مردم کشور ما چنین احساسی را دارند و معتقدند قدرت نظامی کشور علیه رای و خواست آنان عمل می کند.

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 939  -  7 شهریور 1403                                اشتراک گذاری:

بازگشت