راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

مارکس در زندگی خصوصی

قسمت سوم

عشق جاودان

مارکس و همسرش

برگردان فارسی: رضا نافعی

 

گرچه مارکس دوستی خوب، همسر و پدری پر مهر بود، اما او در وجود همسرش، دخترانش،هلنه و انگلس کیفیاتی می دید که آنها را شایسته مهر انسانی چون او می ساخت.

مارکس در آغاز یکی از رهبران بورژوازی رادیکال بود، اما بمحض آن که مخالفت او جنبه جدی پیدا کرد تنها شد و چون به سوسیالیسم پیوست دشمنی با او آغاز گشت.

نخست به او ناسزا گفتند سپس روی به تهمت و افترا آوردند، سپس از هر سو سر در پی اش گذاشتند و سر انجام از آلمان اخراجش کردند. پس از آن به اجرای توطئه سکوت دست یازیدند، دیگر نه نامش برده میشد و نه از آثارش سخنی به میان می آوردند. بکلی نادیده گرفته میشد که از میان تمام تاریخ نویسان و سیاستگران سال 1848 او تنها کسی بود که انگیزه ها و عواقب کودتای 2 دسامبر 1851 را بدرستی شناخت و در "هجدهم برومر" به روشنی بیان کرد. گر چه موضوع کتاب مسئله روز بود، اما حتی یک روزنامه بوژوائی هم به این کتاب اشاره نکرد. " فقر فلسفه" که پاسخی بود به "فلسفه فقر" و همچنین "انتقاد بر اقتصاد سیاسی" نیز کاملا مسکوت ماندند. توطئه سکوت پانزده سال بطول انجامید و فقط در پرتو انترناسیونال و انتشار جلد اول "سرمایه" بود که توطئه سکوت در هم شکسته شد.

نادیده گرفتن مارکس دیگر ممکن نبود. انترناسیونال رشد می کرد و آوازه اقداماتش جهان را فرا می گرفت. گرچه مارکس خود را در پس پرده نگاه می داشت و دیگران بازیگر صحنه بودند، اما چندی نپائید که روشن شد کارگردان کیست. در آلمان حزب سوسیال دموکرات بر پا شد و تبدیل به نیروئی گشت که بیسمارک پیش از حمله در صدد جلب آن بر آمد. لاسال سوئیسی سلسله مقالاتی منتشر ساخت که مورد توجه ویژه مارکس قرار گرفت، مقالاتی که کارگران را با "سرمایه " آشنا می کرد. به پیشنهاد ج.ف. بکر کنگره انترناسیونال تصویب کرد که توجه سوسیالیست های انترناسیونال به سوی "سرمایه" بعنوان یگانه کتاب راهنمای طبقه کارگر سوق داده شود. َپس از شورش 18 مارس 1871، که می خواستند آنرا حاصل کار انترناسیونال قلمداد کنند، و بعد از شکست کمون پاریس که شورای مرکزی انترناسیونال در برابر روزنامه های کف بر لب آورده بورژوازی همه کشورها، دفاع از آن را بعهده گرفت، نام مارکس شهره جهان شد.

اینک مارکس بعنوان نظریه پرداز سوسیالیزم علمی، نظریه ای بلامنازع که کسی را توان مقابله با آن نبود و نیز سازمانده نخستین انترناسیونال جنبش بین المللی کارگری برسمیت شناخته شده بود. "سرمایه" کتاب درسی سوسیالیست های همه کشورها گشته، تمام روزنامه های سوسیالیستی و کارگری به ترویج نظریات علمی آن به بیان ساده پرداختند. در آمریکا در یک اعتصاب بزرگ که در نیویورک روی داد، بخش هائی از "سرمایه" را بصورت اعلامیه منتشر ساختند تا کارگران را به پایداری تشجیع کنند و حقانیت اعتصاب آنان را به اثبات رسانند. "سرمایه" به زبان های مهم اروپا، روسی، فرانسوی، و انگلیسی ترجمه شد. بخش هائی از آن به آلمانی، ایتالیائی، فرانسوی، اسپانیائی، و هلندی منتشر گشت. و هر قدر که مخالفان در اروپا یا آمریکا تلاش کردند تا نظریات مارکس را رد کنند، اقتصاد دانان فورا پاسخی سوسیالیستی در برابر آن ایراد ها به میان می نهادند که دهان آنان را می بست. امروز کاپیتال در واقع تبدیل به آن چیزی شد که کنگره انترناسیونال آن را خوانده بود: انجیل طبقه کارگر.....

درگذشت همسر و بزرگترین دخترش Longuet برای او مصیبت بار بود. مارکس همبستگی عاطفی عمیقی با همسرش داشت. به زیبائی او را می ستود و به آن می بالید. زندگی یک سوسیالیست انقلابی بگونه ی چاره ناپذیری همواره پر نشیب و فراز و انباشته از سختی هاست و همسر مارکس با خوش قلبی ذاتی و از خود گذشتگی های خود این زندگی را بر مارکس تحمل پذیر می کرد. آن بیماری که به زندگی همسر مارکس پایان بخشید، زندگی مارکس را هم کوتاه کرد. از سوئی هیجان های ناشی از بیماری طولانی و پر درد همسر، مارکس را روحا تضعیف کرد و از سوی دیگر بیخوابی، تحرک کم و دوری از هوای آزاد جسم او را فرسوده ساخت و سرانجام بیماری ذات الریه او را از پای در آورد.

همسر مارکس در دوم دسامبر 1881 با همان اعتقادات دوران زندگی بعنوان یک کمونیست و ماتریالیست چشم از جهان فروبست. از مرگ نمی ترسید. هنگامی که حس کرد پایان کارش فرا رسیده با صدای بلند گفت "کارل! دیگر جان ندارم". این آخرین کلام مفهومی بود که بر زبان آورد. روز پنجم دسامبر در گورستان Highgate در قطعه ویژه "لامذهبان" به خاک سپرده شد. هماهنگ با شیوه همیشگی زندگی او و مارکس مراسم تدفین دور از تجمع بزرگ و فقط در حضور برخی از دوستان نزدیک او صورت گرفت و انگلس دوست دیرین مارکس سخنانی بر سر مزار او ایراد کرد.

زندگی مارکس پس از در گذشت همسرش یکسره توام بود با اندوه روانی و دردهای جسمانی که یک سال بعد با مرگ نامنتظر دختر بزرگش Longuet تشدید شد. مارکس، درهم شکسته از این دو واقعه، دیگر نتوانست قد راست کند و روز 14 مارس 1885پشت میز کارش در شصت و پنج سالگی چشم از جهان فروبست.

لینکهای شماره های گذشته:

1 – https://www.rahetudeh.com/rahetude/2024/novamr/948/nafei.htm

 

2 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2024/novamr/949/nafei.html

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 950   -  14 آذر 1403                                اشتراک گذاری:

بازگشت