بخش دوم کتاب "کوبای انقلابی" نوشته خوزه کانتون ناوارو نخستین گام های دولت انقلاب در کوبای انقلابی |
۲
انقلاب در حرکت: استقرار دموکراسی ویژه، اقدامات به نفع مردم و رهایی ملی (۱۹۵۹-۱۹۶۰)
در مرحله آغازین انقلاب کوبا، نیروهای انقلابی قدرت سیاسی را در دست گرفتند و توده های مردم را به عامل قدرتمند و مستمر هدایت کشور تبدیل کردند. آنان کوشیدند اقداماتی کاملاً بنیادی به نفع مردم انجام دهند و کوبا را از سلطه خارجی آزاد کنند. همه این اتفاقات بر زمینه یک مبارزه طبقاتی شدید رخ داد که ویژگی اصلی آن مقابله با سیاست تهاجمی، متکبرانه و بیرحمانه دولتهای گوناگون ایالات متحده بود که می خواستند به هر قیمتی رژیم گذشته را حفظ کنند، رژیمی که منافعشان را در کوبا نمایندگی میکرد و بیش از نیم قرن ابزار و دست نشانده آنها بود.
تناقضات در درون دولت موقت در ژانویه ۱۹۵۹، شرایط لازم برای شروع تحولات عمیقی که ملت کوبا به آن نیاز داشت، فراهم شده بود. با این حال، کابینه اولین دولت موقت از نظر ایدئولوژیک بسیار ناهمگن بود. این بهطور عمده ناشی از شرایط سیاسی آن زمان و نیاز به حمایت بخشهای غیررادیکال جامعه و جلوگیری از رویارویی زودهنگام با ایالات متحده بود. در کنار گروهی از وزرا که انقلابیهایی محکم و پایدار بودند، اشخاصی نیز حضور داشتند که از مواضع محافظهکارانه بورژوازی محلی و طبقه متوسط راستگرا دفاع میکردند. این جناح محافظهکار، از تغییرات رادیکال و آسیب رساندن به منافع انحصارات آمریکایی بیم داشت و تمایل نداشت که از سیاستهای واشنگتن فاصله بگیرد. رئیسجمهور موقت دکتر مانوئل اوروتیا لیئو (Manuel Urrutia Lleó) به این گروه تعلق داشت. انقلابیون کوبای از همان دوران سیرا مایسترا * اورویتا را بعنوان رئیس جمهور در نظر گرفته بودند و این به دو دلیل عمده بود: نخست اینکه او در جریان محاکمه انقلابیون در مقام قاضی، رفتاری شرافتمندانه از خود نشان داده بود. ثانیا در شرایط پس از انقلاب عاملی برای ایجاد توازن سیاسی در دولت به شمار میرفت. با این حال، اورویتا به دلیل رویکرد محافظهکارانه و تمایل به جلوگیری از تقابل با منافع آمریکا، در تعارض با جناحهای رادیکال دولت قرار داشت. این تنشها بین جناحهای مختلف دولت موقت به طور مستقیم به تناقضهای اجتماعی و سیاسی موجود در کوبا بازمیگشت: انقلاب کوبا از حمایت اکثریت طبقات پایین جامعه برخوردار بود که خواستار تغییرات ریشهای در سیستم اقتصادی و اجتماعی بودند. در مقابل، طبقات بورژوازی محلی و سرمایهداران که از حمایت آمریکا برخوردار بودند، نگران از دست دادن موقعیتهای خود بودند. خیلی زود، تضادها و اختلاف ها بین شخصیتهای محافظهکار دولت موقت از یکسو، و قدرت واقعی انقلابی که ارتش شورشی آن را نمایندگی میکرد، از دیگر سو، آشکار شد. این تضادها بازتاب مبارزه طبقاتیای بود که در خود تیم دولت نیز وجود داشت. به همین دلیل، آن دسته از اقدامات فوری که در روزهای ابتدایی ژانویه ۱۹۵۹ اتخاذ شد، برغم مقاومت رئیسجمهور و وزرای محافظهکار انجام گرفت. در اواسط فوریه ۱۹۵۹، اولین بحران بصورت استعفای دستجمعی کابینه خود را نشان داد و فیدل کاسترو مسئولیت نخستوزیری را بر عهده گرفت. فیدل در آن زمان فرمانده کل تمامی نیروهای نظامی هوایی، دریایی و زمینی و همچنین ارتش شورشی بود. این تحول، روح تازه ای به انقلاب بخشید که با استعفای چند وزیر محافظه کار دیگر در ماه ژوئن تقویت شد. ولی در اواسط ژوئیه یک بحران سیاسی جدی تازه بوجود آمد. در جریان این بحران با توجه به مخالفت رئیسجمهور اورویتا با تصویب قوانین انقلابی، فیدل استعفای خود از مقام نخستوزیری را ارائه داد و دلایل این تصمیم را در یک سخنرانی تلویزیونی توضیح داد. وی به اطلاع مردم رساند که رئیسجمهور در کار او کارشکنی می کند. بدنبال این حادثه تجمعات عظیمی برگزار شد که چندین روز ادامه داشت و اکثریت قاطع کوبایی ها در آن شرکت داشتند. فشار مردمی بر روی رئیس جمهور دکتر اورویتا سرانجام او را ناگزیر از استفعا کرد. دکتر اسوالدو دورتیکوس تورادو، وکیل انقلابی برجسته و یکی از اعضای دولت، جایگزین رئیس جمهور سابق شد و فیدل مجدداً وظایف نخستوزیری را بر عهده گرفت. بدینسان مهمترین درگیری که در دولت موقت رخ داده بود، به سود نیروهای مردمی حل شد و راه را برای ادامه پرقدرت جریان انقلاب باز کرد.
اقدامات اتخاذ شده به نفع مردم قانون اساسی جمهوری تصویب شد که گامی بسیار مهم در زمینه تثبیت پایه های حقوقی انقلاب بود. مجموعهای از تدابیر دیگر برای تحقق آرمان های دیرینه استقلال اقتصادی، حاکمیت سیاسی، دموکراسی واقعی و عدالت اجتماعی اتخاذ شد. این آرمانها همان خواست هایی بودند که از قرن نوزدهم الهام بخش مبارزان استقلالطلب (مامبیسیها)** بودند و بعدها در دوران جمهوری نواستعماری سده بیستم طبقات خلقی برای تحقق آنها مبارزه می کردند. کنگره سابق منحل شد و همراه با آن، تمامی ساختار سلطه سیاسی و اداری دیکتاتوری نیز برچیده شد. اعضای این ساختارها، از جمله سناتورها، نمایندگان، فرمانداران، شهرداران و مشاوران شهری بودند که از طریق انتخابات های تقلبی به این سمتها دست یافته بودند. احزاب سیاسی سنتی که به دلیل همکاری با رژیم دیکتاتوری کاملاً بیاعتبار شده بودند، خودبهخود از بین رفتند. سیاستمدارانی که با باتیستا همکاری کرده بودند، برای مدتزمانهایی که نسبت به نقش هریک متفاوت بود از تصدی مسئولیت های دولتی محروم شدند. دولت انقلابی تصمیم گرفت تا مسئولان جنایات انجامشده در دوران دیکتاتوری را به شکلی دقیق مجازات کند. در طول تاریخ کوبا، شکنجهگران و قاتلان میهنپرستان و انقلابیون همواره از عدالت فرار کرده بودند، بهجز در معدود مواردی که مردم به دست خود عدالت را اجرا کرده بودند. این بار، انقلاب از مردم خواست تا از هرجومرج اجتناب کنند و وعده داد که عدالت اجرا خواهد شد. انقلاب با تأسیس دادگاههای انقلابی اقدام به برگزاری محاکمات عمومی کرد که عدالت کامل را تضمین میکردند. مجازاتها بر اساس جنایات انجامشده تعیین شدند که تا اعدام توسط جوخه آتش نیز پیش می رفت. مردم که خواستار مجازات جنایتکاران بودند، به این وعده دولت انقلابی اعتماد کردند. این اقدامات نشاندهنده تمایل دولت برای برقراری نظم، عدالت و پایان دادن به بیعدالتیهای تاریخی در کوبا بود. یکی دیگر از اقداماتی که مردم به جد خواستار آن بودند، از بین بردن فساد در ادارات دولتی و اعمال مجازات علیه آنهایی بود که با کار و فقر کارگران برای خود ثروتاندوزی می کردند. بر اساس محاسبات انجامشده در روزهای آغازین سال ۱۹۵۹، رژیم باتیستا بیش از ۲ میلیارد پزو از منابع مالی کشور را غارت کرده و بدهی عمومی معادل ۱٫۳۵ میلیارد دلار بر جای گذاشته بود. بدین منظور دولت دست به مصادره تمام داراییهایی زد که به طور غیرقانونی به دست آمده بودند، اقدامی که در هیچیک از حوادث انقلابی پیشین کوبا سابقه نداشت. قوانین کیفری اصلاح و مجازات علیه افرادی که در اختلاس و سوءاستفادههای مالی دست داشتند، سختتر شد. یک وزارتخانه با عنوان وزارت بازپسگیری اموال غیرقانونی ایجاد شد. این وزارتخانه مأمور مصادره اموال و داراییهای مرتبط با فساد شد. اموال شرکتها و کنسرسیومهایی که با رژیم باتیستا در فعالیتهای غیرقانونی همکاری داشتند یا سرمایههایشان منشأ مشکوکی داشت، مصادره شد. این شامل کنسرسیومهای نفتی، کارخانههای شکر و انحصاراتی نظیر شرکت تلفن کوبا، که تحت کنترل ایالات متحده بود، نیز شد. اموال افرادی که کشور را به طور دائمی ترک کردند نیز مصادره شد. در آوریل ۱۹۶۰، ارزش اموال بازپسگیریشده توسط دولت به ۴۰۰ میلیون پزو (معادل همین مقدار دلار) رسید. از همان روزهای ابتدایی سال ۱۹۵۹، ارتش قدیمی که ابزاری برای سلطه و ایجاد وحشت علیه مردم بود، منحل شد. ارتش شورشی، که عمدتاً نماینده طبقات فرودست جامعه بود، وظایف نیروهای مسلح را بر عهده گرفت. در یک اقدام جدید و برای تثبیت حاکمیت ملی، به فعالیت میسیون نظامی ایالات متحده که به ارتش دیکتاتوری مشاوره میداد، پایان داده شد. به همین ترتیب، دادگاههای فوق العاده که در زمان دیکتاتوری بدون رعایت قوانین به محاکمه زندانیان سیاسی میپرداختند، و دیگر نهادهای قضایی مشابه منحل شدند. همچنین، نهادهایی مانند پلیس ملی، پلیس مخفی و دیگر نیروهای سرکوبگر وابسته به الیگارشی، از جمله دفتر سرکوب فعالیتهای کمونیستی، سرویس اطلاعات نظامی، اداره تفتیش و ... همگی منحل شدند و جای خود را به نهادهایی با ترکیب مردمی دادند که قادر به تضمین امنیت کشور و دفاع از انقلاب بودند. برای جلوگیری از سوءاستفادههای رایج علیه مردم و بهبود سطح زندگی آنها، تعرفههای تلفن و برق و همچنین قیمت داروها به طور قابل توجهی کاهش یافت. اجاره مسکن نیز به میزان ۵۰ درصد کاهش یافت و قانونی با عنوان قانون اصلاحات شهری به تصویب رسید. بر اساس این قانون، تمامی مستأجران میتوانستند صاحب خانههای خود شوند و با پرداخت اقساط ماهیانه اندک، بین ۵ تا ۲۰ سال، مالکیت کامل را بدست آورند. تمامی سواحل کشور به عنوان اماکن عمومی اعلام شدند و به این ترتیب به قرنها تبعیض نژادی و اجتماعی که مانع دسترسی عمومی به این مناطق بود، پایان داده شد. کارزاری گسترده و درخشان برای برابری واقعی همه کوباییها آغاز شد. این برابری تنها در چارچوب اصلاح قوانین نبود، بلکه به تمامی جنبههای زندگی اجتماعی مربوط می شد. این مبارزه ای بود بسیار دشوار چرا که باید به مصاف تعصبات نژادی دیرینه ای می رفت که در ذهنیت مردم، نه فقط در میان طبقات حاکم، بلکه در سایر بخشهای جامعه نیز ریشهدار بود. دولت انقلابی منابع شغلی جدیدی ایجاد کرد و اقداماتی قاطع برای ریشهکن کردن معضل بیکاری در پیش گرفت. تا پایان سال ۱۹۵۹، طرحهای تأمین اجتماعی به همه کارگران گسترش یافت و مستمریهای پرداختی در سیستم بازنشستگی عمومی به طور قابل توجهی افزایش یافت. مجموعهای از اقدامات برای ریشهکن کردن برخی معضلات مزمن جامعه کوبا اتخاذ شد. از جمله حذف فعالیتهای مرتبط با قمار، مانند کازینوها، لاتاریهای غیرقانونی، نمایشهای بهاصطلاح "ورزشی" و حتی لاتاری ملی قدیمی، که از مؤسسات رسمی و نماد فساد گسترده آن زمان به شمار میرفت. به جای آن، مؤسسه ملی پسانداز و مسکن تأسیس شد. این مؤسسه با هدف استفاده از درآمدهای حاصل از فروش بلیتهای لاتاری جدید برای ساخت مسکن در سراسر کشور ایجاد شد. همین منبع درآمد حاصل از قمار نیز بعدها به طور کامل حذف شد. قاچاق مواد مخدر و قاچاق سازمانیافته نیز به طور کامل ریشهکن شدند. همچنین، اقدامات عادلانه و انسانی برای پایان دادن به فحشا به کار گرفته شد. این اقدامات با تمرکز بر ریشههای اقتصادی این مشکل شامل تأمین شغلهای شایسته و ارائه آموزشهای ضروری برای دهها هزار زن بود. تکدیگری به تدریج ناپدید شد و همچنین دیگر خبری از کودکان ولگرد، کار یا گدا نبود.
* سیرا ماسترا (Sierra Maestra) مرکز عملیات چریکی و نام یک رشتهکوه بزرگ در جنوب شرقی کوبا است که نقشی تاریخی در انقلاب کوبا داشته است. پس از حمله ناموفق به پادگان مونکادا (۱۹۵۳) و دوره تبعید فیدل کاسترو در مکزیک، او به همراه گروهی از انقلابیون، از جمله چه گوارا و کامیلو سینفوئگوس، با کشتی گرانما به کوبا بازگشت. آنها پس از پیاده شدن در نزدیکی ساحل کوبا، زیر حملات شدید نیروهای رژیم باتیستا قرار گرفتند. تعداد زیادی از همراهانشان کشته شدند، اما گروه کوچکی از بازماندگان موفق شدند به سیرا ماسترا برسند و در این منطقه پناه بگیرند و آن را به مرکز عملیات چریکی تبدیل کنند. پیروزی نهایی انقلاب کوبا در ۱ ژانویه ۱۹۵۹، با رهبری نیروهایی که از سیرا ماسترا آغاز کرده بودند، رقم خورد.
** مارییسیها (Mambises) نامی مبارزان کوبایی است که در قرن نوزدهم علیه استعمار اسپانیا برای استقلال کوبا می جنگیدند. این نام به طور خاص به شرکتکنندگان در جنگ دهساله (۱۸۶۸-۱۸۷۸) و جنگ دوم استقلال (۱۸۹۵-۱۸۹۸) اشاره دارد. مامبیسیها نماد مقاومت و مبارزه برای آزادی در تاریخ کوبا به شمار میروند.
تلگرام راه توده:
|