صلح، دمکراسی و عدالت اجتماعی با هم پیوند دارند! |
ما در دورانی زندگی می کنیم که در آن مبارزه برای صلح و دمکراسی عمده ترین اشکال مبارزه ضدامپریالیستی است. امپریالیسم بنا به ماهیت خود، و در شرایط کنونی، بدلیل قدرت تسلیحاتی که دارد تمایلش به حل مسایل از طریق نمایش یا کاربرد زور است. ادعاهای صلح خواهی و دمکراسی طلبی او ظاهر گول زننده ای است که نباید فریب آن را خورد. این ادعاها ناشی از فشار خواست های دمکراتیک و صلح طلبانه مردم دنیا و از جمله مردم خود امریکاست. خواست هایی که باید روی آن ها پافشاری کرد، به خواست جهانی تبدیل کرد و امپریالیسم را از این طریق به عقب راند. صلح و دمکراسی از این جهت نیز عمده ترین شکل های مبارزه ضدامپریالیستی در دوران ماست که شرایط بیرونی و درونی تشکل مردم و مبارزه برای عدالت اجتماعی و سوسیالیسم را فراهم می کند.
ما بخش مهمی از تلاش برای جهان چند قطبی و خاتمه بخشیدن به هژمونی جهانی و نظامی امریکا را در این چارچوب ارزیابی می کنیم و به همین دلیل حامی آن هستیم. همه تلاش ما برای آزادی ها و پیوند زدن ایران به جبهه جهانی مقابله با هژمونی امریکا نیز در همین چارچوب می گنجد. معتقدیم جامعه ای که از بیرون در تهدید جنگ است و از درون با مشکل نبود دموکراسی مواجه است، نه امکان متشکل شدن را دارد نه در زیر سایه تهدید جنگ و نبود آزادی این امکان هست که عدالت اجتماعی به مسئله عمده و اصلی آن تبدیل شود. درست همین وضعی که در جمهوری اسلامی وجود دارد. دفاع از عدالت اجتماعی در چنین جامعه ای می شود همان پشتیبانی از اقتصاد صدقه ای کمیته امدادی و صندوق های قرض الحسنه و نهادهای مشابه آنها. آیا مبارزه كارگران و مزد بگیران برای تعیین حداقل مزد مطابق ماده 41 قانون كار، می تواند با اقتصاد صدقه ای همخوانی داشته باشد؟ وقتی اعلام می شود و معلوم می شود كه تعداد زیادی از بنگاه های تولیدی تعطیل است، از جمله بیش از 1400 بنگاه تولیدی بعلت كمبود نقدینگی و .... یا تعطیل است و یا در حال تعطیل شدن صحبت از دموكراسی چه مفهومی می تواند داشته باشد؟ جناح راست جمهوری اسلامی ذاتا اعتقادی به عدالت اجتماعی ندارد و اگر هم در این رابطه شعارهائی می دهد برای فریب و آرام کردن افکار عمومی معترض به غارتگری حاکم بر کشور است. نیروی چپ و تحول خواه باید ماهیت عدالتی را که از آن دفاع می کند را برای توده مردم تشریح کند. در همین کارزار است که توده مردم میان شعار عوامفریبانه عدالت و واقعیت عدالت اجتماعی تفکیک قائل شده و حاکمیت را فاقد ظرفیت و خمیرمایه عدالت تشخیص خواهند داد. در غیراینصورت همان می شود که امثال فرشاد مومنی و حسین راغفر عمل می کنند و در واقع حرف می زنند. مدام از مشکل می گویند اما هرگز راه حل عملی را نشان مردم نمی دهند. گوئی چانه می زنند که وارد ساختار حکومتی شوند تا مردم را برای تحول اقتصادی بسیج کنند. بدین ترتیب است که هم دموكراسی و صلح و هم عدالت اجتماعی درکنار یکدیگر قرار می گیرند و توده مردم درک عمیق تری از دمکراسی و صلح با همان تعریفی که درابتدا از آن ارائه دادیم پیدا می کنند. در چارچوب چنین درکی از دمکراسی است که توده مردم از دمکراسی برای اعتراض به نابودی تولید ملی، واردات، غارت، دلالی و سوداگری دفاع می کنند و مبارزه ضد امپریالیستی را نه در چارچوب ستیز با جنبه های مثبت فرهنگ جهان سرمایه داری، بلکه با خود سرمایه داری درک می کنند. در اینصورت است که مرگ بر امریکا و مرگ بر امپریالیسم یعنی كنترل واردات، حفظ اشتغال، ایجاد اشتغال جدید، جلوگیری از افزایش بیكاری، مقابله با اخراج از کار، مقابله با تبعیض های مذهبی و جنسیتی و تقسیم مردم به خودی و غیر خودی...
تلگرام راه توده:
|