راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

بدیهیات علمی

یک جنبش

چه اصلاحی

و چه انقلابی

     

 کثیری از جامعه ایران، بار دیگر و با دیدن فلج حکومتی که ادامه بحران معیشتی مردم به این نتیجه رسیده اند که ایران وارد مرحله ضرورت سرنگونی نظام رسیده است!

بر این اساس، گویا پزشکیان و دیگران نیز اکنون از خواست مردم "عقب افتاده" و مردم آنها را پشت سر گذاشته اند. عده‌ای هم در خارج از کشور که کنار گود نشسته اند بر این طبل می کوبند.

 

همه آنها که چنین ادعایی دارند تصور می کنند که "فراتر" رفتن از یک شعار و یک خواسته امری ذهنی نیست، بلکه یک امر واقعی است. درحالیکه زمانی می توان از یک خواست فراتر رفت که آن خواست تحقق پیدا کرده باشد و سپس این سئوال مطرح باشد که آیا به این مقدار که دست یافته ایم اکتفا کنیم یا فراتر برویم؟ درحالیکه از خواسته بدست نیآمده و تحقق نیافته نمی توان "فراتر" رفت!

نتیجه عدم درک این مسئله، مانند بسیاری مسائل دیگر، اتفاقا فرصت مانورهای تبلیغاتی را به کسانی می دهد که اهداف آنها تحولات در ایران نیست بلکه ویرانی ایران است.

برای نمونه، ما در همین جنبش گام به گام اجتماعی در ایران شاهدیم که ناگهان شعار سرنگونی مطرح می شود و با این شعار، جمع مردم را با تفرقه روبرو می کنند. درحالیکه قدرت جنبش امروز مردم علیه تحجر مذهبی و سرمایه داری غارتگر و جامعه بشدت طبقاتی شده، درست در وسعت حامیان آنست و باید کوشید نه تنها این وسعت حفظ شود، بلکه وسیع تر نیز بشود. شعارهای حداکثری  به این وسعت ضربه می زند.

در انقلاب 57 ابتدا شعار و خواست اولیه مردم خاتمه دیکتاتوری شاه بود، بتدریج و با ادامه دیکتاتوری و مقابله با خواست مردم مسئله رفتن شاه مطرح شد. زمانی که این شعار و این خواسته تحقق پیدا کرد و شاه رفت، این پرسش مطرح شد که آیا رفتن شاه کافی است یا می‌خواهیم فراتر برویم. شاه رفت که پسرش به جای او بیاید؟ شورای سلطنت تشکیل شود؟ یک شاه دیگر بیاوریم؟ یا اینکه حالا که شاه را بیرون کردیم می‌خواهیم اصلا کل سلطنت را براندازیم؟

بنابراین، پس از تحقق خواست رفتن شاه بود که مردم از این خواسته فراتر رفتند و رفتن سلطنت را مطرح کردند. هرگز در انقلاب 57 تا پیش از رفتن شاه بحث رفتن سلطنت مطرح نبود. به این دلیل ساده که مردم می دیدند که در همان کندن و بیرون کردن شاه چقدر دشواری و موانع در برابر آنهاست، چه رسد به رفتن کل سلطنت. در واقع همان رفتن شاه آنقدر برای مردم ناباورانه بود که جشن بزرگ پیروزی را در خیابان ها برپا کردند. در این شرایط مردم چگونه می توانستند "فراتر" رفته و خواهان سرنگونی سلطنت باشند؟ فراتر رفتن از شعار بیرون کردن شاه به شعار پایان سلطنت قبل از اینکه شاه برود یعنی اینکه مردم در واقع در برابر موانع بیرون کردن شاه خسته و تسلیم و ناامید شده اند؛ یعنی اینکه دیگر نه شاه خواهد رفت نه سلطنت. و این دقیقا همان کاریست که مدعیان امروز سرنگونی آن را مطرح می کنند.

حرکت گام به گام جنبش یعنی همین. حال چه جنبش اصلاحی و تحول خواهی باشد و چه یک جنبش انقلابی. در هر صورت، باید مراحل طی شود.

 

زمانی می توان خواست اکثریتی را مطرح کرد که قبلا به  خواست های اقلیتی رسیده باشیم و با این سئوال روبرو باشیم که به این مقدار که به آن دست یافته ایم قانع باشیم و یا از این بیشتر هم میتوانیم بخواهیم. وقتی هنوز زورمان به تحقق خواست های اولیه نرسیده چگونه می توان خواست های اکثریتی را مطرح کرد؟ کسانی که این بدیهیات را نمی دانند، هیچ چیز از حرکت های گام به گام یک جنبش - چه اصلاحی و چه انقلابی- نمیدانند.

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 952   -  28 آذر 1403                                اشتراک گذاری:

بازگشت