راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

چهار درس

از حوادث سوریه

النا پانینا- بنیاد روسترات

ترجمه- کیوان خسروی

     

بدترین سناریو برای تحول اوضاع در شمال سوریه، جایی که شهر چند میلیونی حلب در واقع در عرض تقریبا سه روز به دست تروریست ها افتاد، نیاز به تحلیل دقیق دارد. اما اکنون می توان نخستین نتیجه گیری را - بصورت درس های مهم برای کشورمان - گرفت.

درس نخست: نمی توان کارها را ناتمام گذاشت. به منطقه تحت محاصره نیمه کاره تروریستی ادلب تحت حمایت ترکیه پس از چندین سال تسلیح و آماده سازی، مهم ترین شهر سوریه مورد حمله قرار گرفت. نتیجه مشهود است. این بهترین گواه بر این است که توقف و راکد کردن جنگ در اوکراین بدون رساندن آن به یک پایان پیروزمندانه غیرممکن است. غیر از این، سناریوی بعدی ممکن است به همین صورت باشد. مناقشه اوکراین باید در نهایت حل و فصل شود- از جمله بازآرایی و تجدید سازمان منطقه امنیتی در اوراسیا با در نظر گرفتن الزامی منافع روسیه.

 درس دوم: اگر می خواهی آن را به خوبی انجام دهی، خودت آن را انجام بده. نمی توان به متحدان و شرکای دوره ای و بسته به موقعیت امید بست. متحدان ایرانی ما بیش از حد مشغول و درگیر اوضاع پیرامون لبنان و فلسطین بودند. و شریک دوره ای ما رجب اردوغان بطورکلی از پشت به ما خنجر زد - و اتفاقا، نه برای اولین بار. روشن است که بدون چراغ سبز آنکارا، بدون سرویس های آن و دیگر پشتیبانان، حمله تروریستی به حلب غیرممکن می‌بود. در این بین اردوغان بدترین گزینه هنوز نیست: اپوزیسیون ترکیه هوادار آمریکاست و اگر به قدرت برسد بدتر خواهد شد.

درس سوم: توافق نامه ها زمانیکه با قدرت و قاطعانه پشتیبانی نشوند، بی ارزش هستند،. بحران پیرامون حلب ضربه مستقیمی به «نشست آستانه» است که در چارچوب آن روسیه، ایران و ترکیه کشورهای ضامن نامیده شدند.

بیست و دومین اجلاس بین المللی سوریه در«نشست آستانه» روزهای 11 تا 12 نوامبر در شهر آستانه برگزار شد و بر اساس نتایج آن بیانیه مشترکی صادر شده بود. حالا این بیانیه لگدمال شده است. از جمله به این دلیل که تنها به نمایش گذاشتن پرچم ما در سوریه برای بازدارندگی کافی نبوده است.

درس چهارم: ما به «اسمرش» ( 1)  نیاز داریم. از اطلاعات دریافتی تاکنون چنین برمی‌آید که تسلیم شدن حلب بدون خیانت ژنرال‌های سوری، بدون فرار زیردستان، بدون افشای جبهه، بدون واگذاری سلاح‌های زیادی به دشمن اتفاق نیفتاده است. دمشق از وضعیت امور، از جمله حسن نیت و توانایی و مهارت بالای افسران ارشد آگاهی کامل داشت، بعید است این امکان وجود داشته است. اما برای اینکه رهبری از چنین آگاهی‌ای برخوردار باشد، باید کانال‌های همانند و دو چندان اطلاعات از این میدان را داشته باشد - و ارگان ویژه ای که قادر باشد  آنرا به موقع جمع‌آوری و گزارش دهد.- درس پنجم: اگر از یک چیز دست برداریم، همه جا کم خواهیم آورد. همزمانی رویدادهایی مانند تشدید تنش در پیرامون اوکراین، با حملات دوربرد به عمق روسیه، ضربه به سیستم بانکی فدراسیون روسیه، بحران در آبخازیا، تلاش میدان در گرجستان، بحران پیرامون حلب و غیره به نظر می رسند تصادفی نیستند. پشت این امر می تواند تلاش دشمن جهانی ما، که هنوز تحت تاثیر نه قدرت نمایی یکباره "اورشنیک" و نه قدرت بیان مسکو قرار نگرفته است، تشدید چشمگیر تلاش ها برای اعمال فشار بر روسیه در همه جبهه ها قرار دارد – فعلا یک "تغییر شیفت" در واشنگتن وجود دارد. و موفقیت در یک جهت می تواند آن را ترغیب کند تا به دیگر مناطق حساس ما ضربه بزند. ما باید تمامی حد و مرزها را نگه داریم و برای چالش های جدید آماده باشیم.

---------------------------------

1 - اسمرش: روسی( СМЕРШ)  یک سازمان چتری برای سه سازمان ضداطلاعات مستقل در ارتش سرخ بود که در اواخر ۱۹۴۲ (یا زودتر) تشکیل شد و در ۱۴ آوریل ۱۹۴۳ رسماً معرفی گردید. نام اسمرش توسط ژوزف استالین ابداع شده‌است. دلیل اصلی ایجاد این سازمان، خنثی‌سازی تلاش‌های نیروهای آلمانی برای نفوذ به ارتش سرخ در جبههٔ شرقی بود.

 

https://russtrat.ru/events/1733121251-12700

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 952   -  28 آذر 1403                                اشتراک گذاری:

بازگشت