راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

سرمقاله 959

چرا ایران گرفتار بحران اقتصادی شده

و راه حل برون رفت از آن چیست؟

    

از حدود سه دهه پیش که جمهوری اسلامی برنامه تحمیلی نهادهای مالی بین المللی مانند بانک جهانی و صندوق پول را پذیرفت و اجرا کرد، اقتصاد ایران وارد یک دوران بحرانی شد که روزبروز شدت گرفت و امروز به اوج خود رسیده است. این سیاست ها هر زمان که جناح راست و حامیان مرتجع آنها قدرت اجرایی و دولت را در دست گرفتند با شدت بیشتر و گاه بیسابقه و هر زمان که جریان های غیرراست و معتدل بر سر کار آمدند باز در همان جهت اما با شدتی کمتر دنبال شد.

نمونه ای از این جهت گیری ها، خصوصی سازی های دوران هاشمی رفسنجانی بود که تحت مجوز رهبری برای تغییر اصل ۴۴ قانون اساسی انجام شد. ویرانگرترین نمونه های بعدی خصوصی سازی بانک ها و معادن کشور در دوران احمدی نژاد و حتی تصمیم به خصوصی سازی نفت بود که با تصمیم به فروش دارایی های ملی در دولت رئیسی تحت عنوان "مولد سازی" در مجموع به یک فاجعه تمام عیار ختم شده و عملا دولت را از همه امکان های درآمد خود محروم کرده است.

این سیاست ها در دولت پزشکیان هم با شدتی هرچند کمتر ادامه دارد. بنابراین مسیر اقتصادی را که این دولت می رود نمی توان از بیراهه چند دهه اخیر جدا و از آن دفاع کرد. اگر تفاوتی باشد در آن است که همانها که پشتیبان دولت احمدی نژاد در خصوصی سازی بانک ها و معادن و فروش دارایی های ملی و مولد سازی رئیسی بودند و از آن حمایت می کردند اکنون به منتقد دولت پزشکیان تبدیل شده اند و بدون توجه به میراثی که این دولت در اختیار گرفته، آن را مسئول نابسامانی های اقتصادی و اجتماعی کشور معرفی می کنند. میراثی که به پزشکیان رسیده فقط بانک ها و معادن خصوصی و دولتی بدون درآمد و امکان تاثیرگذاری بر سیاست های اقتصادی کشور نیست، بلکه میراث معنوی سیاست های اقتصادی بانک جهانی و صندوق پول است که گویا به احکام شریعت تبدیل شده و کسی حق و یارای ایستادگی و چون و چرا در آنها را ندارد. به این دو قدرت سرمایه داری مالی و تجاری کشور و گردانندگان اتاق بازرگانی هم افزوده می شود که امروز از هر زمان دیگری قدرتمندتر در برابر هر نوع اصلاحاتی که به منابع قدرت و ثروت آنان لطمه وارد کند ایستاده اند. و به این سه ترکیب "کارشناسان" و مدیران تکراری کشور نیز افزوده شده که آویزان هر دولتی هستند که بر سر کار بیاید.

نقدهایی که جناح راست و نیروهای ارتجاعی حاکمیت به دولت پزشکیان می کنند و مدام از وضع بد مردم و اقتصاد ناله می کنند اتفاقا هدفش جلوگیری از اصلاحات و خطر دست زدن به ترکیب بانک های خصوصی و صاحبان معادن و پتروشیمی ها و فولادی ها و غیره است که با این جناح ها و بویژ با روحانیت و امامان جمعه رابطه ای نزدیک و تنگاتنگ دارند. با این انتقادها و فشار آوردن ها به دولت نه تنها می خواهند مانع از توقف روند سه دهه اخیر زیر فشار مردم شوند، بلکه می خواهند دولت را ناگزیر کنند که برای ایجاد رضایت مردم طرح مولد سازی رئیسی و فروش همه دارایی های ملی را با سرعت عملی کنند و اندک درآمد حاصل از آن را بعنوان دارویی موقت در جامعه تقسیم کنند تا از نارضایتی ها کاسته شود.

در حالیکه راه حل واقعی اینها نیست و درست عکس این است. ملی کردن بانک ها، پتروشیمی ها و معادنی که به بخش به اصطلاح خصوصی واگذار شده و کوتاه کردن دست سرمایه داری تجاری و مهار کردن گردانندگان اتاق بازرگانی نخستین گام در راه اصلاحات اساسی است که در کوتاه مدت با واکنش مافیاهایی که بر این بانک ها و صنایع مسلط شده اند روبرو خواهد شد. آنها خواهند کوشید فشارهای به خود را به مردم منتقل کنند و برای حامیان خود در میان جریان های راست و ارتجاعی کشور بهانه لازم برای حمله به دولت و جلوگیری از اصلاحات را فراهم کنند.

در عرصه سیاست خارجی نیز باید بر فشار اتاق بازرگانی و گردانندگان سرمایه داری تجاری که مسیر خروج سرمایه و ارز و خانواده و همه چیزشان به سمت غرب است غلبه کرد و بسرعت از ظرفیت های بازارهای روسیه و ارواسیا بهره گرفت و بویژه از توان و انگیزه چین برای سرمایه گذاری های صنعتی و زیرساختی در کشورهای راه ابریشم نوین بسود توسعه صنعتی و ملی و زیرساخت های کشور مانند جاده ها و راه آهن و اسکله ها و بنادر و کارخانه ها و مسکن بسود توسعه و شکوفایی اقتصادی کشور استفاده کرد. این غیر از همکاری های نظامی با جبهه شرق است که امنیت ملی کشور در گرو آن است.

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 959   -  اول اسفند 1403                                اشتراک گذاری:

بازگشت