راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

همسایگی مکزیک

 با راهزنان

روزنامه پراودا- ترجمه نعمت بوستانی

  

تلاش برای یافتن راه میانه ای بین منافع زحمتکشان و بورژوازی، تهدیدهای زیادی از جمله تسلیم در برابر صاحبان سرمایه را به همراه دارد. این هشداری است به کارگران و نیروهای ترقی خواه مکزیک که چپ میانه در نتیجه انتخابات ریاست جمهوری قدرت را به دست گرفت.

وضعیت مکزیک گواه روشنی است که هدف سرمایه داری رفاه اکثریت ساکنان نیست، بلکه پر کردن کیسه های پول عده ای خاص است. همسایگی و روابط نزدیک اقتصادی این کشور با قدرت پیشرو سرمایه داری جهان، برای آن رونق به ارمغان نیاورد. برعکس، تقریباً دو قرن است که غنیترین منابع کشور را در رگهای  قدرتمندان همسایه می ریزد و با دادن اعلامیههای همکاری، استثمار عمیق را پنهان میکند.

ایجاد توافقنامه تجارت آزاد با آمریکای شمالی (نفتا) 30 سال استکه وضعیت ناعادلانه را تداوم بخشید. در امتداد مرز ایالات متحده و مکزیک، شرکت های آمریکایی کارخانه های مونتاژ - "maquiladoras" را ایجاد کردند که منحصراً بر صادرات متمرکز بود. طی همین زمان، تولید داخلی با از دست دادن حمایت دولتی، در یک بحران عمیق فرو رفت. واردات ارزان از شمال، کشاورزی و صنعت را ویران کرد.

نمونه ای از وابستگی نیز وضعیت در بخش سوخت بود. نفت خام تولید شده در مکزیک به ایالات متحده فرستاده می شود و از آنجا به شکل فرآورده های نفتی گرانتر بازگردانده می شود. گاز طبیعی نیز به همین سرنوشت دچار است. این کشور با داشتن 200 میلیارد متر مکعب ذخایر قطعی گاز آن را از همسایه شمالی خود خریداری می کند. دولت های متوالی طرفدار آمریکا عملاً شرکت دولتی نفت و گاز"پمکس" را به ورشکستگی کشانده اند. اصلاحات 2013 مزایایی را به شرکت های خصوصی (معمولا خارجی) داد که قول حل مشکلات انرژی را از طریق منابع تجدید پذیر دادند. با این حال، بحران تنها عمیق تر شده است.

نظام سرمایه داری پیرامونی با پروراندن لایه باریکی از کمپرادورها، میلیون ها انسان را به رنج کشیدن  محکوم می کند. اصلاحات نئولیبرالی مکزیک را نیز به یکی از کشورهایی که از نظر اجتماعی به فقیر و غنی تقسیم شده اند تبدیل کرده است. دو سوم از ثروت این کشور در اختیار 10 درصد از جمعیت قرار دارد، در حالی که سطح فقر از 50 درصد فراتر رفته است. نتیجه تبعیت از منافع طبقات بالا افزایش جرم و جنایت بود. در سال 2006، مقامات "جنگ علیه مواد مخدر" را اعلام کردند و به آژانس های اطلاعاتی آمریکا اجازه ورود به کشور را دادند اما دستاورد برعکس شد. قاچاق مواد مخدر و همچنین نفوذ کارتل ها که کل مناطق را تحت کنترل خود درآورده اند، توسعه پیدا کرده است. نرخ قتل سه برابر شده است و 450  هزار نفر طی 18 سال به طرز خشونت آمیزی جان خود را از دست داده اند ( رقمی بمراتب بیش از درگیری مسلحانه در سوریه). مقامات و شرکای آمریکایی آنها در حال بازی دوگانه بودند. جنارو گارسیا لونا، وزیر امنیت عمومی (2006–2012)  و بسیاری دیگر از مقامات امنیتی به داشتن ارتباط با کارتل های مواد مخدر محکوم شدند.

نپذیرفتن الگوی ویرانگر توسط مردم مکزیک، به پیروزی جنبش رنسانس ملی (MORENA) و رهبر آن لوپز اوبرادور، منجر شد. رئیس جمهور جدید به طرز چشمگیری با اسلاف خود متفاوت بود. او با کاهش 60 درصدی حقوق خود، تبدیل کاخ ریاست جمهوری به موزه، نقل مکان به یک آپارتمان نسبتاً ساده و فروش هواپیمای مسافربری ریاست جمهوری (آنطور که پراودا نوشت، مقامات تاجیکستان آن را خریداری کردند) شروع کرد. اوبرادور، اغلب در وسایل نقلیه عمومی دیده می شود، از محله ها و روستاهای فقیر بازدید می کند و روزانه کنفرانس های مطبوعاتی برگزار می کند.

رئیس جمهور در سیاست اجتماعی-اقتصادی نیز برخلاف سنت ها عمل کرد. او با فاجعه خواندن نئولیبرالیسم، برنامه "تحول چهارم" (اول جنگ استقلال، دوم اصلاحات نیمه قرن نوزدهم، سوم انقلاب 1910-1920) برای کاهش نابرابری و فقر دست به کار شد. به گفته رئیس جمهور، با افزایش سطح زندگی بهتر شهروندان، باید وضعیت جرم و جنایت بهبود می یافت. "آغوش گرم، نه با گلوله" نامی است که به استراتژی دولت در این زمینه داده شده است.

در طول شش سال، دولت یک سری اصلاحات مترقی را آغاز کرد. در حوزه روابط کار نیز پیشنهاد شد که هفته کاری به 40 ساعت کاهش یابد و مرخصی خانواده های با فرزند تمدید شود. اصلاحات در معادن شامل ممنوعیت استخراج از معادن روباز، ملی شدن صنعت لیتیوم، مشاوره قبلی با جوامع محلی و جبران خسارت زیست محیطی بود. قرار بود یک مقیاس مالیاتی تصاعدی درآمدهای بودجه را افزایش دهد و تغییرات در مراقبت های بهداشتی و آموزش و پرورش دسترسی به آنها را تضمین کند.

بیشتر این نیات و آرزوها اما روی کاغذ ماند. MORENA و متحدانش از اکثریت قانون اساسی برای تغییر قوانین حمایت از منافع سرمایه برخوردار نبودند. مانعی که برطرف نشد، سیطره بر دادگاه ها بود که اکثریت آن را مخالفان رئیس جمهور تشکیل می دهند. قضات لغو اصلاحات انرژی در سال 2013، اعطای وضعیت استراتژیک به "پمکس "و کمیسیون فدرال انرژی - CFE را "نقض اصل رقابت و بازارهای آزاد" نامیدند.

با این حال، دوره تصدی اوبرادور را نمی توان مجموعه ای از شکست ها نامید. مجلس اخیراً ایجاد صندوق بازنشستگی کشوری را تصویب کرد. ساکنان کم درآمد از آن مبالغی را دریافت می کنند و میزان مستمری نباید کمتر از آخرین حقوق فرد باشد. درست است که بانک های خصوصی که 350 میلیارد دلار در حساب های خود انباشته اند، دست نخورده باقی مانده اند ولی پیش از این، حقوق اتحادیه های کارگری در مکزیک گسترش یافته بود و برنامه های کمکی برای کشاورزان و جوانان بیکار ارائه شده بود. حداقل دستمزد بیش از دو برابر شده است (البته با در نظر گرفتن تورم). باید تصریح کرد که کارگران بخش غیررسمی اقتصاد که تقریباً 60 درصد شاغلان را تشکیل می دهند، نتوانستند از این مزایا بهره مند شوند. تعداد دریافت کنندگان سود به میزان قابل توجهی افزایش یافته است. به 14 میلیون خانواده که بیش از یک سوم جمعیت را تشکیل می دهند، انواع کمک های اجتماعی ارائه می شود.

رهبری مکزیک تلاش می کند تا تضادهای منطقه ای را که کشور را به پایتخت نسبتاً غنی و مناطق شمالی و جنوبی فقیر تقسیم می کند، کاهش دهد. اگر در اولی شاخص توسعه انسانی مشابه کشورهای اروپای شرقی (به عنوان مثال صربستان و بلغارستان) باشد، دومی مشابه بنگلادش و تاجیکستان هست. برای بهبود وضعیت، پروژه هایی برای ساخت راه آهن از طریق شبه جزیره یوکاتان، یک پالایشگاه نفت در دوس بوکاس و غیره راه اندازی شده است.

پس از عدم موفقیت در تکمیل قابل توجه بودجه، مقامات مجبور به توزیع مجدد وجوه موجود هستند که عواقب منفی خواهد داشت. به عنوان مثال، هزینه های آموزش 10 درصد کاهش یافته و تقریباً 100 هزار کارگر بیکار شدند. در مورد مراقبت های بهداشتی هم همینطور. سهم شهروندانی که در پرداخت هزینه خدمات پزشکی با مشکل مواجه هستند از 16 به 39 درصد افزایش یافته است. با وجود تمام موفقیت های سیاست اجتماعی، نمی توان آنها را چشمگیر و غیرقابل برگشت نامید. سطح فقر درآمدی از 50 به 43.5 درصد کاهش یافته است، اما برعکس، تعداد افرادی که در فقر زندگی می کنند، از 8.7 به 9.1 میلیون نفر افزایش یافته است. تعداد موارد قتل از 28 به 25 در 100 هزار شهروند کاهش یافته است، یعنی 33 هزار نفر قربانی شدند.

انباشته شدن مشکلات اجتماعی زمینه را برای نارضایتی ایجاد می کند. در ماه مه، اعتراضات معلمان سراسر کشور را فرا گرفت و خواستار شاخص سازی حقوق و افزایش هزینههای آموزشی شدند. در برخی از نقاط کشور این امر به درگیری با پلیس در ایالت "زکاتکاس" منجر شد و تظاهرکنندگان ساختمان دولت محلی را اشغال کردند. اعتصاب چندین هفته در کارخانه های آئودی در پوئبلا ادامه یافت. کارمندان آنها خواستار افزایش حقوق بالاتر از نرخ تورم و جلوگیری از کاهش برنامه ریزی شده دستمزد هایشان شده بودند. کارگران، لوس ماینروس، بزرگ ترین معدن طلا متعلق به شرکت آمریکایی نیومونت، بطور طولانی مدت تا چهار ماه  اعتصاب کردند. آنها از سطح پایین ایمنی کار و امتناع از تعیین دستمزدها خشمگین بودند.

به گفته حزب کمونیست مکزیک (CPM)، مقامات جرأت نداشتند با گام های اساسی برای شکستن قاطع نظم بورژوایی اقدام کنند. کمونیستها میافزایند که مورنا نمیتواند فراتر از برنامه سوسیال دمکراسی پیش برود، زیرا خود از منافع حلقه های خاصی از بورژوازی ملی دفاع می کند. عوام فریبی و امتیازات محدود، ثبات اجتماعی را تقویت کرد، اما عمدتاً این انحصارها بودند که از این مزیت بهره مند شدند.

 

https://gazeta-pravda.ru/issue/64-31557-2124-iyunya-2024-goda/riski-dvoynoy-igry

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 935  -  10 مرداد 1403                                اشتراک گذاری:

بازگشت