راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

مذاکره با امریکا

چه سمت و سوئی

باید داشته باشد؟

     

 آیا مذاکره با امریکا به معنای نفی استقلال کشور است؟

پاسخ آنست که اگر مذاکره شفافیت داشته باشد و مردم باید از اصل گفتگو و مذاکره آگاه باشند، هیچ مشکلی پیش نمی آید.

نه اینکه بعد از چند سال به آنها گفته شود که مثلا یواشکی در عمان مذاکره شده. شفافیت یعنی اینکه مردم بدانند مذاکرات بر سر چیست و شرایط و خواسته‌های ایران در این مذاکرات چیست؟ نه اینکه مذاکرات در پشت پرده و بر سر مسائلی باشد که مردم از آن اطلاعی ندارند. چنین مذاکراتی مخالف خواست آنهائی است که از مذاکره میخواهند برگ برنده‌‌ای برای معامله سیاسی و اقتصادی داشته باشند که نهایت آن از کف رفتن استقلال کشور است.

 

اگر مسائل به شکل شفاف با مردم در میان گذاشته شود در انصورت آن فاجعه‌‌ای که در دوران احمدی نژاد شاهد آن شدیم بوجود نمی آید. ابتدا ایران را به تحریم و زیر فصل هفتم منشور سازمان ملل که امکان حمله نظامی به ایران را می دهد کشاندند، بعد پنهانی شروع به مذاکره با آمریکا کردند.

این شیوه عدم شفافیت در تمام 45 سال گذشته فقط دودش به چشم مردم رفته است.

 

مذاکره ضمنا باید در چارچوب حفظ منافع ملی باشد در حالیکه عده‌‌ای بجای آنکه از مذاکره در این چارچوب حمایت کنند، بجای آن تبلیغ روسیه ستیزی می کنند. گویا اگر ما روسیه ستیزی کنیم جای مذاکره با آمریکا را می گیرد! گیریم که روابط ما با روسیه اصلا قطع شود، این می شود مذاکره شفاف و در چارچوب حفظ منافع ملی با امریکا؟

 

این نکته را باید گفت، زیرا از نظر برخی، موضوع مذاکره ظاهرا تبدیل شدن به چرخ پنجم درشکه آمریکا در منطقه.

ایران صاحب بزرگترین ذخایر گازی جهانی پس از روسیه است و برخی ها چنین تبلیغ می کنند که  این فقط ایران است که در صورت سرمایه گذاری‌های غرب در استخراج ذخایر گازی آن، به بزرگترین رقیب روسیه در بازارهای جهانی تبدیل می شود. این فقط ایران است که می تواند روسیه را از قدرت انحصاری اش در بازارهای اروپا که از آن به عنوان یک اهرم نیرومند استراتژیک در مناسبات دیپلماتیک خود با غرب استفاده می کند، محروم سازد.

همین طرز تفکر معتقد است که ادامه دشمنی ایران با آمریکا ضامن حفظ منافع اقتصادی و سیاسی دولت پوتین در عرصه جهانی است.

و باز طرفداران همین طرز تفکر ادامه میدهند:

 

"تاریخ دو قرن اخیر ایران گواه بر آنست که این نه آمریکا بلکه همسایه شمالی ایران است که همواره بیش از هر قدرتی به چشم طمع به ایران نگریسته است. امروز نیز این نه آمریکا بلکه روسیه و دولت کنونی آن است که در همراهی با خامنه‌‌ای و جریانات تندروی داخلی و ترغیب ایران به مداخلات و جنگهای منطقه ای، در حال گسترش نفوذ خود در ایران و تبدیل آن به یکی از کشورهای پیرامونی خویش است. "

بعبارت دیگر از نظر این افراد مذاکره برای آن است که :

1 -  ایران بازار نفت و گاز غرب است و باید بماند. یعنی ایران نباید از چارچوب اقتصاد نفتی خارج شود.

2 - ایران باید بسود غرب وارد عمل شده و با قدرت روسیه در بازارهای اروپا مقابله کند.

3 - ایران باید به سیاست خارجی دوران رژیم شاهنشاهی یعنی دشمنی با "همسایه شمالی" و دوستی با غرب باز گردد.

4 - ایران تعهد کند که کنار کشورهایی نظیر سوریه نمی ایستد و آن را به اسرائیل واگذار می کند.

 

آیا می خواهیم با امریکا مذاکره کنیم برای رسیدن به این هدفها؟ که ایران بازار نفت و گاز امریکا باشد و روسیه را در اروپا زمین بزند؟ یعنی همان کاری که با شوروی کردیم و الان نتیجه اش را خودمان و همه دنیا می بیند با روسیه هم بکنیم؟ که جای جنبش‌های انقلابی و ملی و مترقی را در جهان که شوروی حامی آنها بود طالبان و القاعده و یا داعش بگیرند که اولی را برژینسکی اعتراف کرد که سازمان سیا بوجود آورده و دومی و سومی را هیلاری کلینتون؟

مذاکره از موضع حفظ منافع ملی یعنی اینکه ما با هر کشوری که بخواهد با ما رابطه برابر داشته باشد روسیه باشد یا چین، اروپایی باشد یا غیراروپایی، همکاری می کنیم و می کوشیم از وزن آنها برای ایجاد تعادل در مذاکرات برای حفظ منافع ملی بهره بگیریم و اهدافمان را براساس منافع خودمان تعیین کنیم نه براساس اهداف امریکا برای تسلط بر منطقه یا جهان.

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 929  -  23 خرداد 1403                                اشتراک گذاری:

بازگشت