راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

سرمقاله 930

خروجی انتخابات ریاست جمهوری

چیست و حاصل کدام تدبیر است؟

  

از میان چالش های گوناگون خارجی و داخلی که ایران امروز با آن روبروست کدامیک از آنها مسئله عمده انتخابات ریاست جمهوری کنونی هستند؟

 در انتخابات سال ۱۴۰۰ تصمیم گیرندگان اصلی نظام مسئله عمده لحظه را سیاست خارجی و نگاه به شرق تشخیص داده بودند و به همین دلیل به نامزدهایی که کمترین زاویه ای با این سمتگیری داشتند اجازه حضور در انتخابات را ندادند.

 آیا امروز نیز چنین است؟

بنظر می رسد که پاسخ منفی است. سمت و سوی جنگ اوکراین و شکست بدون تردید ناتو در این جنگ، ناتوانی غرب در به زانو درآوردن چین، وضعیت منطقه غرب آسیا و شکست اسرائیل در جنگ غزه، مشکلات آمریکا در دریای سرخ و عملیات موفق ایران علیه اسرائیل و ایجاد بازدارندگی نسبی دربرابر آن کشور و ... شرایطی را بوجود آورده که بنظر می رسد راس نظام به این نتیجه رسیده است که امروز ایران از نظر سیاست خارجی و موقعیت منطقه ای و جهانی در قدرتمندترین شرایط خود قرار دارد، اما آنچه این موقعیت جهانی ایران را تهدید می کند وضعیت داخلی است. وضعیتی که در جریان جنبش زن، زندگی، آزادی به یک شکل، و در عدم پشتیبانی بخش وسیعی از جامعه از جنگ مردم غزه خود را نشان داد.

از نظر داخلی ایران در حال حاضر با چهار مشکل و چالش عمده مواجه است:

 اقتصاد نابسامان، ارتجاع مذهبی، سیاست خودی و غیرخودی و عدم همکاری یا بهره گیری از کارشناسان، و بالاخره نبود تفاهم ملی.

نحوه مهندسی انتخابات و تایید صلاحیت دکتر پزشکیان چنین نشان می دهد که از نظر تصمیم گیرندگان اصلی نظام انتخابات آینده باید این چهار مشکل یا بخشی از آن را حل کند. یعنی وضع اقتصادی کشور را بهبود بخشد، ارتجاع مذهبی را به عقب نشینی وادار کند، کارشناسان و نخبگان را امیدوار کند و از آنها در اداره امور بهره گرفته شود، و تفاهم ملی را برقرار کند. بنابراین نتیجه این انتخابات باید برامد دولتی باشد که اقتدار منطقه ای و جهانی را که ایران به مدد تشخیص درست شرایط جهانی و سیاست گردش به شرق بدست آورده تثبیت کند نه اینکه علیه آن باشد.

آیا نتیجه انتخابات چنین خواهد شد؟ نمی دانیم ولی قطعی است که این روند بدون تضاد و دست انداز نخواهد بود. نخستین عامل تردید در اینجاست که نمی دانیم واکنش مردم نسبت به انتخابات چه خواهد بود و چه کسی برنده آن می شود. از میان جلیلی، قالیباف و پزشکیان انتخاب جلیلی به معنای قدرت گرفتن بیشتر ارتجاع مذهبی است که این هم خطری است برای آینده رهبری و جانشینی و هم بیش از آن برای انسجام داخلی. انتخاب جلیلی هرقدر هم که شعارهای خوبی در زمینه سیاست خارجی یا اقتصادی بدهد یا حتی بدانها اعتقاد داشته باشد با قدرت دادن به ارتجاع مذهبی، کشور را به سمت تنش و درگیری های داخلی علیه نیاز به تفاهم ملی می برد که سرانجام موضع ایران را در جهانی که لاشخورها برای تکه تکه کردن آن صف کشیده اند تضعیف می کند و در نهایت ما را وادار می کند که دربرابر غرب زانو بزنیم. همان مسیری که اگر بالگرد رئیسی سرنگون نشده بود ایران ممکن بود بدان کشیده شود.

انتخاب قالیباف قدرت ارتجاع مذهبی را بیش از امروز تقویت نمی کند ولی آن را تضعیف هم نمی کند و نمی تواند به چالش هایی که در زمینه سیاست داخلی و بهره گیری از کارشناسان و تفاهم ملی ایران با آن روبروست پاسخ دهد. قالیباف بنوعی ادامه وضع موجود و بلاتکلیفی در همه زمینه هاست. او نه از حمایت ارتجاع مذهبی برخوردار است، نه اصلاح طلبان و نه کارشناسان و نخبگان و بنابراین نه از نظر اقتصادی می تواند تحولی ایجاد کند و نه می تواند تفاهم ملی را بعنوان نیاز لحظه برقرار کند.

انتخاب پزشکیان در سه عرصه عمده تاثیر گذار است. اول عقب راندن ارتجاع مذهبی، دوم بهره گیری بهتر از کارشناسان برای عبور از بحران ها و سوم امکان برقراری تفاهم ملی. به این دلیل ظاهرا انتخاب او از نظر حاکمیت در این لحظه از نظر تحکیم داخلی موقعیت جهانی که ایران بدست آورده انتخابی مناسب است. با اینحال مجموعه ای که دور پزشکیان حلقه زده از یکسو و نبود یک درک واحد از اقتصاد ملی در سطح کل حکومت (و نه فقط پزشکیان و اطرافیان وی) می تواند ما را با چالش های تازه ای هم در سیاست خارجی و هم در سیاست های اقتصادی داخلی مواجه کند.

آیا شرایط داخلی و جهانی به گونه ایست که ایران موقعیت مقتدرانه منطقه ای و جهانی را که در سایه سیاست گردش به شرق بدست آورده با دست خود تقدیم غرب کند و به زبونی و تسلیم و در نهایت تجزیه کشور تن بدهد؟ بنظر چنین نمی اید. نه تنها در داخل دربرابر چنین روندی مقاومت جدی وجود دارد و به هیچ رئیس جمهور و دولتمردی چنین اجازه ای داده نخواهد شد، بلکه سمت و سوی تحولات جهانی نیز چنین امکانی را به کسی نخواهد داد.  

از این جهت می توان معتقد بود که حلقه زدن بخشی از غربگرایان به دور پزشکیان نه از سر این است که گمان می کنند از طریق وی می توانند ایران را به مدار وابستگی به غرب بکشانند، بلکه از سرناامیدی است. چهار سال پیش همین ها حاضر نبودند حتی عنوان اصلاح طلب روی پزشکیان بگذارند چه رسد به اینکه برای رای دادن به او بسیج شوند. وضعیت ناتو در اوکراین، آمریکا در غرب آسیا، اسرائیل، دریای سرخ و ... به غربگرایان ایران فهمانده که توهمات آنها درباره غرب حتی در داخل کشور و در میان همان طبقات متوسط هم خریدار ندارد. اگر کسانی هنوز گوشه چشمی به غرب نشان می دهند از سر لجاجت با حاکمیت است نه اینکه واقعا گمان کنند که آمریکا و اسرائیل و غرب قدرتی هستند که می توانند ایران را به زانو دراورند. پزشکیان برای آنها کسی است که می تواند سرعت حذف کامل آنها را شاید کاهش دهد.

با اینحال ادامه سیاست خارجی کنونی یک مبارزه است. مبارزه ای که انتخاب امثال سعید جلیلی آن را آسان تر نخواهد کرد. بزرگترین ضعف (اگر نگوییم خیانت) دولت رئیسی آن بود که اجازه نداد دستاوردهای گردش به شرق به سفره و معیشت مردم گره بخورد. نه تنها چنین نشد بلکه حتی دولت رئیسی دربرابر قانون و افزایش حقوق کارگران و کارکنان ایستاد و بزرگترین فقر را به مردم ایران تحمیل کرد. بنابراین بخشی از فضای غربگرایی که در جامعه کنونی وجود دارد اتفاقا پیامد سیاست های دولت رئیسی است که گویا قرار بوده گردش به شرق کند. وضع در دولت جلیلی بهتر از دولت رئیسی نخواهد بود.

ایران در این لحظه به عقب راندن ارتجاع مذهبی و تفاهم و انسجام داخلی نیاز دارد تا بتواند دستاوردهای سیاست خارجی گردش به شرق را تثبیت کند و پزشکیان مرد این لحظه است. انتخاب او بدون ایجاد چالش ها و تضادهای تازه نخواهد بود ولی با سیاست اتحاد و مبارزه می توان شرایط را برای تغییر مثبت به سود کشور فراهم کرد. 

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 930  -  30 خرداد 1403                                اشتراک گذاری:

بازگشت