راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

چه آینده ای

در انتظار

اصلاح طلبان است

   

بخشی از مشکل بزرگ اصلاح طلبان در زمینه سیاست خارجی آنست که مسئله خطر جنگ سوم و بی رحمی امریکا برای نجات خود از سقوط را درک نمی کنند.

آنها هنوز ساده لوحانه تصور می کنند که می توان امریکا را مثل موش با تله دیپلماسی گرفت و با گفتگو مشکل ایران و جهان با امریکا را حل کرد.

آنها بموجب همین نگاه به جهان امروز است که قدرت نظامی را بعنوان نیروی بازدارنده جدی نمی گیرند و به قدرت بازدارندگی آن توجه نمی کنند یا بعضا به تقابل‌های بشدت فرصت طلبانه با آن روی می آورند.

مثلا حضور ایران در سوریه برای قلع و قمع داعش یا گسترش روابط ایران با روسیه دو جنبه بسیار مهم در بازدارندگی بود و هست که اصلاح طلبان کوشیدند خط کشی خود را با مدافعان این حضور نمایان کنند. همین سیاست را در باره جنگ اوکراین و حتی جنگ اسرائیل با مردم بی دفاع غزه دنبال کردند.

انتقاد از حضور ایران در سوریه بتدریج تبدیل شد به مخالفت با اتحاد ایران با روسیه در جنگ اوکراین و حتی فراتر از آن، همسو شدن با روسیه ستیزی.

این فرصت طلبی‌ها زمینه ساز موفقیت‌هایی برای آنها نشده و بخشی از افکار عمومی را هم از دست دادند و به بن بست رسیدند.

امروز بخش بزرگی از مردم ایران می دانند که اگر داعش در سوریه سرکوب نمی شد، اکنون باید در مرزهای ایران با آن می جنگیدیم، همانطور که اگر پشتیبانی اقتصادی و دیپلماتیک و نظامی روسیه و وزن جهانی آن نباشد، خطر جنگ و حمله به ایران قطعی بود و یا پیروزی ناتو بر روسیه، در این نقطه خاتمه نمی یابد و خاکریز بعدی ایران است.

این مواضع آنها همسان است با مواضع سلطنت طلبان و اپوزیسیون مضحک "ری استارت" و همه کسانی که ترامپ را به حمله به ایران تشویق می کردند.

مسئله اصلی این نیست که اصلاح طلبان در عرصه سیاست خارجی چه اشتباهات و یا فرصت طلبی‌هایی مرتکب شدند، بحث بر سر این است که چرا اصلا عرصه عمده تقابل خود را با سیاست خارجی نگاه به شرق منطبق کردند.

آنها در عرصه سیاست داخلی و بویژه اقتصادی نیز همسان جناح راست غیر اصلاح طلب حرکت کردند. هرگز با خصوصی‌سازی‌ها و سلب مالکیت از توده مردم مخالفت نکردند.

با تغییر ماهیت اصل چهل و چهار قانون اساسی مخالفت نکردند و یا حداقل مانند میرحسین موسوی در مجمع تشخیص مصلحت پیشنهاد رفراندم برای تغییر هر بند قانون اساسی عمل نکردند.

سخنی از پایان دادن به پولی شدن آموزش و بهداشت و تحمیل هزینه‌های شهری به مردم چیزی نگفتند، منتقد اتاق بازرگانی‌ نشدند، خواهان کوتاه شدن دست تجار و دلال‌ها و واردکنندگان و صادرکنندگان از اقتصاد نشدند، درباره موسسات اعتباری و قرض الحسنه و بانک‌های خصوصی سکوت کردند، با دستکاری در قیمت‌ها و افزایش بهای ارز مخالفت نکردند.

حتی یک مورد هم وجود ندارد که آنها راه حلی برای مهمترین مسائل اقتصادی که امروز جامعه ما با آن مواجه است ارائه داده باشند.

بخشی از اصلاح طلبان مدعی هستند که بدلیل حمایت از حسن روحانی دچار مشکل شدند. این هم یکی دیگر از راه‌های فرار از اعلام نظر و موضع روشن و متفاوت از جناح مخالف اصلاحات است. هستند اقتصاددانانی که در این زمینه نظرات دقیق و روشنی را مطرح کرده‌اند ولی هیچ جریان اصلاح طلبی وجود ندارد که از این نظرات پشتیبانی کرده یا آن را نقد کرده و راه حل دیگری ارائه داده باشد.

ما در اینجا از اصلاح طلبان بطور کلی سخن گفتیم و بدیهی است که اصلاح طلبی بطور کلی وجود ندارد. درون خود اصلاح طلبان گرایش‌های مختلفی وجود دارد، از اشخاص فاسدی که خود را اصلاح طلب معرفی می کنند تا شخصیت‌های صادق و پاکدستی که بنوعی چوب این مشخص و روشن نکردن صف بندی‌ها و مرزها را می خورند. اگر این گروه اخیر زودتر به خود نیایند و مواضع و نظرات خود را دقیق و روشن مطرح نکنند، در صورت پیروزی دکتر پزشکیان در انتخابات جاری و ورود او به کاخ ریاست جمهوری نیز آبی برای آنها گرم نخواهد شد.

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 931  -  6 تیر 1403                                اشتراک گذاری:

بازگشت