از نمد انتخابات کلاه برای غربگرایان ساخته نخواهد شد |
کارزارهای انتخابات ریاست جمهوری رو به پایان است و روز جمعه بخشی از مردم ایران برای دادن رای خود به پای صندوق های انتخابات خواهند رفت. برخی می گویند که فضای انتخابات و مناظره های انتخاباتی چالشی نبوده و این را یک ضعف می دانند. در حالیکه این چالشی نبودن نقطه مثبت فضای انتخاباتی کنونی است. فضای چالشی یعنی فضای ایجاد هیجان و تکیه بر عواطف و غرایز و نه تعقل و اندیشه. ایران امروز نیاز دارد که هر چه بیشتر از چنین فضایی که راه را بر شومن ها باز می کند دور شود و بر اندیشه مردم متکی شود. ولی اگر منظور از غیرچالشی بودن فضا این باشد که اجازه داده نشود که یک نماینده از کارگران یا معلمان یا زحمتکشان جامعه در این مناظره ها حضور داشته و مطالبات توده مردم را مطرح کند، این نقد وارد است. بخاطر همین ضعف بود که دادن وعده های پوچ از سوی برخی نامزدها جای ارائه برنامه تحول اقتصادی و اجتماعی را گرفت. با اینحال صرفنظر از محتوا و برخی جنجال بازی ها و نمایش های پورمحمدی، فضای مناظره ها، هرچند کمتر وارد مسائل اصلی شد، فضایی نسبتا مثبت و به دور از هیجانات کاذب بود که اجازه طرح مطلب و فکر کردن روی استدلال ها را به بینندگان آن می داد. در بین نامزدها سعید جلیلی نمودار تضاد کامل سیمای یک رئیس جمهور از منظر ملی است. ازیکسو مدعی است که می خواهد به جنگ آمریکا و اسرائیل برود و از سوی دیگر می خواهد مردم را به باحجاب و بی حجاب و خودی و غیرخودی و مذهبی و غیرمذهبی تقسیم کند. جلیلی به درستی می گوید که با تقسیم میان دیپلماسی و میدان مخالف است ولی خود با تقسیم جامعه به خودی و غیرخودی، مردم را هم دربرابر دیپلماسی و هم میدان قرار می دهد. دستاورد میدان و دیپلماسی هرچه باشد با جلیلی حداقل نیمی از مردم علیه آنها هستند و نه همراه آن. به همین دلیل جلیلی بهترین متحد اصلاح طلبان غربگراست که می توانند با حمله به او برای خود اعتبار جلب کنند. در همین چارچوب برخی حامیان مسعود پزشکیان (نه خود او) خواستند که فضای انتخابات را با حمله به سعید جلیلی در حول سیاست خارجی دو قطبی کنند و از آن بسود خود بهره بگیرند. این رویکرد به دلایل مختلف اشتباه است حتی اگر بتواند اندک رایی به سبد پزشکیان بیفزاید. اشتباه از این جهت که اولا سیاست خارجی نقطه قوت جلیلی است و نه نقطه ضعف او. بسیاری از کسانی که به جلیلی رای می دهند بخاطر همین سمتگیری او در سیاست خارجی است نه بخاطر آن مهری که روی پیشانی او نقش بسته. دوم اینکه دوران برجام و رای جمع کردن با شعار رفع تحریم ها پایان یافته. اینها مربوط به انتخابات ۹۲ بود که فضا با امروز به کلی متفاوت بود. مردم ایران به اندازه کافی فقط در این سه سال از دهان رئیسی و دولت او معطل کردن کشور با شعار ضرورت رفع "تحریم های ظالمانه" را شنیده اند که دیگر این خواسته به هیجانشان نیاورد. پرسشی که برای مردم وجود دارد این است که گشایش و درآمد حاصل از رفع تحریم ها قرار است چه شود و به کجا و به جیب چه کسانی برود تا اینکه تحریم باشد یا نباشد. به همین دلیل تلاش برای قطبی کردن و جنجال بر سر سیاست خارجی بیش از آنکه نتیجه اش افرایش ارای پزشکیان باشد، علاوه براینکه اجازه نمی دهد که بر سر مسئله اصلی یعنی سمتگیری اقتصادی دولت آینده بحث شود، هدفش آن است که انتخاب پزشکیان را یک رفراندم علیه سیاست خارجی کنونی کشور معرفی کنند در حالیکه اصلا چنین نیست. برخی از حامیان مسعود پزشکیان به او ایراد می گیرند که چرا روی اجرای برنامه های نظام و رهبر جمهوری اسلامی تکیه می کند که گویا این باعث رای آوری او نمی شود. در حالیکه این اتفاقا نقطه قوت پزشکیان است. مردم ایران امروز دنبال رئیس جمهوری هستند که بتواند بین قوا هماهنگی ایجاد کند و هم با رهبر و هم با مجلس و قوه قضائیه شرایط همکاری را فراهم کند. ایران امروز نیز نیاز به یک تمرکز دارد و رویارویی ها و درگیری ها میان ارکان قدرت به این تمرکز لطمه میزند و اجازه حل مشکلات را نمی دهد. بنظر اگر انتخابات به دور دوم کشیده شود (که تا به امروز چنین بنظر می رسد) بحث ها باید در حول ارتجاع مذهبی و سیاست های اقتصادی جهت بگیرد و اجازه قطبی سازی در حول سیاست خارجی را که هم اصلاح طلبان غربگرا و هم متحجران مذهبی دست خود را در آن بالا می دانند نباید داد. برای آنکه اولا سیاست خارجی از دست نامزدها و رئیس جمهور بیرون است و توسط کل نظام تعیین می شود و تثبیت شده است. ثانیا تغییر جهت سیاست خارجی اگر هم ممکن باشد، کشور را با خطرات مهلک روبرو می کند، ثالثا نیاز امروز جامعه و آنچه موجب توجه به نامزدهاست موضع آنها نسبت به ارتجاع مذهبی و سیاست های اقتصادی است. نشانی غلط به مردم نباید داد چون خود مردم می دانند که مشکل واقعی شان در کجاست.
تلگرام راه توده:
|