راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

3 کشور آفریقایی

دست های فرانسه را

قطع کردند!

مجله ژاکوبین- ترجمه عسگر داوودی

  

کشور های بورکینافاسو، مالی و نیجر امسال نهادهای منطقه ای فرانسه را ترک کردند.

 در گفتگو با اقتصاددان «ندونگو سامبا سیلا» علل این گسست و تأثیر آن بر مبارزه علیه «استعمار نو فرانسه» و استقرار حاکمیت مستقل در منطقه «ساحل» افریقا را تجزیه و تحلیل می کنیم. «سامبا سیلا» اقتصاددان، متخصص توسعه سنگالی و عضو موسسه «جمعی برای نوسازی آفریقا» (CORA) است. او یکی از نویسندگان کتاب «آخرین ارز استعماری آفریقا: فرانک فرانسه» است.

 

به مدت نزدیک به نیم قرن است که جامعه اقتصادی کشورهای غرب آفریقا «اِکوواس» (جامعه اقتصادی کشورهای غرب آفریقا ECOWAS) وعده داده است که پانزده کشور منطقه را با هم متحد کند. هشت مورد از این پانزده کشور مستعمره سابق فرانسه هستند، اما اعضای آنها شامل کشورهای مهم انگلیسی زبان مانند نیجریه و غنا و همچنین «کیپ ورد» پرتغالی زبان و گینه بیسائو نیز می شوند.

 «اِکوواس» در طول تاریخ موجودیت خود وعده اتحادیه پولی بین پانزده کشور را هم داد، اما این پروژه به طور مداوم به تعویق افتاد. بالاخره ماه مارس گذشته، سه کشور از 15 عضو این بلوک اعلام کردند که «اِکوواس» را برای همیشه ترک می کنند.

سه کشور - مالی، بورکینافاسو و نیجر - از سال 2020 دچار کودتاهای نظامی شده اند و مقامات جدید مایلند تا کشور خود را از یوغ «استعمار نو» و ساختارهای اقتصادی تحمیل شده توسط امپریالیسم فرانسه رها کنند. درماه آگوست گذشته، سایر کشورهای عضو «اِکوواس» در مخالفت با تغییرات انقلابی سه کشور یاد شده ( مالی، بورکینافاسو و نیجر) را تهدید به حمله نظامی و سرنگونی کردند. اما یک ماه بعد از این تهدید سه کشور یاد شده در مقام دفاع از خود، یک «پیمان امنیتی» با نام «اتحاد کشورهای ساحل» (AES) تشکیل دادند، توافقی که « سامبا سیلا»، اقتصاددان توسعه سنگالی، آن را به عنوان یک «پیمان دفاعی متقابل، و همچنین چارچوبی برای ادغام اقتصادی و پولی» توصیف می کند.

 

ژآکوبین: تابستان گذشته، به نظر می رسید که «اِکوواس» در حال برنامه ریزی برای حمله به نیجر، بورکینافاسو، مالی است و همچنین اعمال محدودیت های تجاری علیه این سه کشور. چرا این سه دولت بلوک  «اِکوواس» را ترک کردند؟

 

سامبا سیلا: از سال 2020، چندین کودتای نظامی در غرب آفریقا رخ داده است: دو کودتای در مالی و بورکینافاسو و یک کودتای در گینه و یک کودتا در نیجر.

محمد بازوم که در کشور نیجر سر قدرت بود، با اتحادیه اروپا برای اجرای سیاست های مهاجرتی سختگیرانه همکاری می کرد. به گفته وزارت امور خارجه ایالات متحده، دوران سلطنت او توام با «قتل های غیرقانونی یا خودسرانه، از جمله قتل های فراقضایی توسط یا از طرف دولت» و «شرایط سخت و تهدید کننده زندگی» در زندانها بود. با این حال، آنتونی بلینکن در سفر خود به نیجر در ماه مارس گذشته، دولت او را به عنوان «الگوی دموکراسی» توصیف کرد. بازوم همچنین متحد متعصب فرانسه بود. ماکرون که از کودتای ژوئیه گذشته علیه بازوم غافلگیر شده بود، از سرویس های اطلاعاتی خود انتقاد کرد و آن را «یک ضربه بیش از حد» توصیف کرد. فرانسه بلافاصله در جبهه دیپلماتیک کار کرد تا «اِکوواس» را وادار به راه اندازی یک عملیات نظامی برای بازگرداندن بازوم کند. کشور های سنگال، بنین و ساحل عاج آماده اعزام نیرو بودند. «بولا تینوبو»، رئیس جمهور نیجریه، که سمت چرخشی رئیس «اِکوواس» را نیز بر عهده داشت، نیز در کنار جنگ طلبان دخالت کننده در امور نیجر بود.

 

هنگامی که «اِکوواس» با دستور از غرب، قصد خود را برای «بازگرداندن دموکراسی» با زور اسلحه در نیجر اعلام کرد، بلافاصله دولت های «مالی، بورکینافاسو و گینه» اعلام کردند که هر گونه حمله به نیجر حمله به آنها محسوب خواهد شد. الجزایر نیز با هرگونه مداخله نظامی مخالف کرد. باید توجه داشت الجزایر هرج و مرج دائمی ناشی از نابودی لیبی توسط ناتو، ایالات متحده، فرانسه و بریتانیا را فراموش نکرده است . در نهایت مداخله ای نظامی توسط «اِکواوس» انجام نشد. با این حال، کشور های عضو «اِکوواس» بنا به رهنمود اربابان غربی خود به جای عملیات نظامی، تحریم های اقتصادی، تجاری و مالی را علیه نیجر اعمال کردند که حتی شدیدتر از تحریم هایی است که از ژانویه تا ژوئیه 2022 علیه کشور مالی اعمال شده است.

 تصمیم این سه کشور «مالی، بورکینافاسو و نیجر» برای خروج از «اکوواس» اساسا با عدم همبستگی این پیمان در مبارزه با تروریسم گرو های شبه داعش و گروه های جدایی طلب و اعمال تحریم های شدید تجاری و ارزی که به وضوح توسط فرانسه و متحدان آفریقایی آن مانند ساحل عاج، بنین و سنگال طراحی می شود، توضیح داده می شود.

باید توجه داشت که «اِوکواس» در اصل تابع ایالات متحده است به همین دلیل نیز فرانسه از اواسط دهه 1970 همیشه سعی کرده است با ایجاد سازمان های منطقه ای رقیب، «اِوکواس» را ضعیف کند و از طرفی ایالات متحده ترجیح می دهد تا دائما با مقامات جدید نیجریه مذاکره داشته و ماکرون را منزوی کند.مرکز اداری این بلوک در نیجریه مستقر است.

تحت حمایت های «جنوب جهانی و روسیه» زنده ماندن از تحریم ها بویژه کشور مالی و مردم آن را از نظر روانی تقویت کرده است. کشورهای «مالی، بورکینافاسو و نیجر»(AES) اکنون متوجه شده اند که با رها کردن یک بلوک تحت قیمومیت امپریالیستی مانند « اِوکواس» چیزی برای از دست دادن ندارند. بخش های قابل توجهی از جمعیت این سه کشور علیرغم نگرانی های مشروع در مورد روابط آینده آنها با همسایگان افریقائی، احساس استقلال رهایی دارند.

«اِوکواس» به عنوان یک جامعه اقتصادی آغاز به کار کرد. اما با گذشت زمان، قدرت خود را در مسائل دفاعی و امنیتی گسترش داد و همزمان کوشید خود را با «دموکراسی غربی» آرایش کند.

«اِوکواس» عملا فاقد مشروعیت سیاسی برای ایفای نقش «پلیس منطقه ای» است نهادی متشکل از رهبرانی که قانون اساسی خود را زیر پا می گذارند، مخالفان و فعالان را زندانی می کنند، از زور برای کشتن معترضان استفاده می کنند و انتخابات تقلبی سازماندهی می کنند، چه اعتباری دارد؟ آنچه بیشتر به اعتبار و قابلیت اطمینان « اِوکواس» آسیب می رساند، این تصور عمومی است که تحریم های غیرانسانی آن با دستور از «بیرون» هماهنگ شده است. مردم آفریقا خواهان یکپارچگی اقتصادی هستند، اما « اِوکواس» دارای وابستگی و نوکرمآبی یکپارچگی اقتصادی و اتحاد عمل افریقائی را نمی خواهند.

بسیاری از مفسران در مورد «بازگشت» کودتا در آفریقا گمانه زنی می کنند. آنها معمولا این وضعیت را از نظر عدم وجود «حکمرانی خوب»، فقر و هر عامل فرضی دیگری که ممکن است قابل قبول به نظر برسد، توضیح می دهند. من با این رویکرد موافق نیستم. از سال 2020، 9 کودتا در آفریقا رخ داده است: هشت کودتا در کشورهای فرانسوی زبان. یکی از «ویژگی های» کودتاهای نظامی در آفریقای فرانسوی زبان این است که از منظر تاریخی، آنها تنها وسیله خلاص شدن از شر امپریالیسم فرانسه بوده اند. این بدان معنا نیست که کودتاهای نظامی حتما مترقی هستند. نه اصلا. اکثر آنها حتی به تحکیم نظم نواستعماری کمک کرده اند. اما، با توجه به کنترل فرانسه بر «انتخابِ» رهبران آفریقایی و موفقیت طولانی مدت آن در درهم شکستن چپ غیرنظامی این پدیده موجودیت پیدا کرده است.از طرفی رهبران نادری که پروژه گسست از استعمار نو فرانسه را داشتند، از ارتش آمدند. به عنوان مثال، به رهبران کاریزماتیک و صادقی مانند «توماس سانکار» در بورکینافاسو. این موضوع داستان دو قرن است که من و همکارم فانی پیگو در آخرین کتابمان به آن پرداختیم.

 

در آفریقای فرانسوی زبان، حاکمان وابسته به غرب به طور فزاینده ای به خود اجازه می دهند تا با دستکاری هنجارها و قوانین قانون اساسی، فشار بر قوه قضائیه، و به کارگیری سطح بی سابقه ای از خشونت علیه جمعیت خود، در انتخابات تقلب کنند، همه این اعمال با همدستی «جامعه بین المللی» که مدعی «دموکراسی» است همراه است. نواستعمارگران با نسخه نئولیبرالیسم و با شعار «دموکراسی» از طریق کودتا دست نشانده مستقر می کنند.

شرایطی که منجر به کودتاهای اخیر شده است از کشوری به کشور دیگر متفاوت است. در حالی که برخی از کودتاها به «استعمار نو فرانسه» اجازه می دهد تا سازماندهی مجدد کرده و از تغییر رژیم نامطلوب جلوگیری کند (مانند گابن و چاد)، اما کودتاهای بدون خونریزی در مالی، بورکینافاسو و نیجر با هدف استقلال به وضوح با به اصطلاح «فرانس آفریقا» مخالف هستند.

در مورد نیجر، در مواجهه با حمایت گسترده مردمی که ناشی از فوریت و شدت تحریم های اعمال شده توسط «اِکوواس» و «جامعه بین المللی» بود و در شرایطی که روابط دیپلماتیک پرتنش بود، نیروهای فرانسوی از این سه کشور اخراج شدند. در مقابل، در گابن و چاد، دو سنگر نفوذ فرانسه، که کودتاچیان از حمایت پاریس و «جامعه بین المللی» برخوردار بودند، عکس العمل مردم کم بود چون هیچ تحریم اقتصادی یا مالی وجود نداشت.در این سه کشور فعلا نیروهای فرانسوی حضور دارند و منافع اقتصادی فرانسه در معرض تهدید قرار نمی گیرد.

 

س: گفته می شود که سه کشور «مالی، نیجر و بورکینافاسو» علیرغم اختلافاتشان، برای «کمک امنیتی» به روسیه روی می آورند، به ویژه به دلیل حضور واگنر در مالی، این موضوع تا چه حد واقعی است؟

 

ج: ارائه خدمات امنیتی مزیت نسبی روسیه در آفریقا، به ویژه در بخش فرانسوی زبان آن بوده است.البته در غرب، نفوذ روسیه در این قاره اغلب برجسته می شود. اما روایت غالب غربی اغلب از گفتن این نکته غفلت می کند که روسیه، از جمله گروه واگنر، به کشورهایی مانند جمهوری آفریقای مرکزی و مالی کمک کرده است تا وحدت ارضی خود را بازگردانند، جایی که فرانسه (از جمله گروه های امنیتی خصوصی فرانسه) شکست خورده است. در مالی، فرانسه از سال 2013 حضور داشته است. نتایج عملکرد آنها در خط مقدم مبارزه با گروه های شبه داعش بیش از حد «مختلط» بوده است. همچنین نظامیان فرانسوی توسط مردم به عنوان نیروهای اشغالگر تلقی می شوند.

قبل از به قدرت رسیدن ارتش، دولت «منتخب دموکراتیک» مالی به دلیل عدم مجوز فرانسه، به ندرت قادر به استقرار نیروهای خود در حریم هوایی خود بود! پس از خروج نیروهای فرانسوی و MINUSMA (مأموریت تثبیت سازمان ملل متحد در مالی)، رژیم مالی موفق شد «کیدال» را بازپس بگیرد، شهری که فرانسه آن را به دست گروه های جدایی طلب واگذار کرده بود. اگرچه مشکلات امنیتی همچنان پابرجاست، اما همه این کشورها به «لطف همکاری نظامی با کشورهای جنوب جهانی و روسیه، مجهزتر هستند و ارتش آنها بهتر آموزش دیده است.» همانطور که موسسه تحقیقات صلح بین المللی استکهلم اشاره می کند، در مواجهه با بی میلی فرانسه و ایالات متحده برای فروش اسلحه به مالی، روسیه به تامین کننده اصلی آنها تبدیل شده است.

غرب ممکن است با روسیه در تضاد باشد. اما آنها نمی توانند کشورهای آفریقایی را در مقابله با مشکلات امنیتی که نتیجه مداخلات نظامی غرب در منطقه است، بخاطر جستجوی شرکایی برای حفظ امنیت خود سرزنش کنند.

 

س: شما سیاست ایالات متحده در قبال نیجر را چگونه تفسیر می کنید: به عنوان مثال، دیدار معاون وزیر امور خارجه «ویکتوریا نولاند» در ماه آگوست گذشته، این واقعیت که واشنگتن به طور رسمی از «کودتا» و روابط نظامی قوی مربوط آن صحبتی نکرد.

 

ج: واشنگتن از نظر دیپلماتیک زیرک تر از پاریسِ جنگ افروز است. در یک مقطع، ایالات متحده از بازگشت به قدرت بازوم رئیس جمهور سابق مالی حمایت کرد، قبل از اینکه به سرعت با رژیم نظامی جدید مذاکره کند بدون اینکه از وضعیت به عنوان «کودتا» یاد کند. در واقع، این یک ضربه بود. اما به رسمیت شناختن آن به این ترتیب، ایالات متحده را مجبور به ترک نیجر می کرد، جایی که یک پایگاه هواپیماهای بدون سرنشین را اداره می کند و سربازان خود را در زمین دارد. اگرچه گفته می شد مذاکرات بین نولاند و رژیم جدید «دشوار» بوده است، اما این امر باید با این واقعیت تسهیل شده باشد که ایالات متحده فرمانده جدید ارتش نیجر، بعنوان یکی از «ژنرال های مورد علاقه آمریکا» را آموزش داده است.

اما اشتباه نکنید. ایالات متحده برای کمک به این کشور برای مقابله با چالش های امنیتی خود در نیجر نبوده است. انگیزه آن اساسا امپریالیستی بوده: مسدود کردن مسیر رقبای خود، به ویژه روسیه و چین (و حتی فرانسه!) و زیر نظر داشتن متحدانش در این قاره.

نظامی سازی غرب آفریقا بستر پرورش بی ثباتی سیاسی و ظهور رژیم های نظامی جدید می باشد. قیام پان آفریقایی جدید و تحرکات انقلابی مردمی که در مرکز ساحل آغاز شده، اکنون تهدید می کند که رژیم های نواستعماری همسایه که بفرموده «دموکراسی» نامیده می شوند، را فرا بگیرد.

https://jacobin.com/2024/02/french-neocolonialism-coups-west-africa

 

برای دریافت اطلاعات بیشتر در رابطه با مطلب بالا می توانید به آدرس اینترنتی زیر مراجعه کنید:

ارتش 15 هزار نفره سرکوب انقلاب در سراسر افریقا! با نام اقتصادی «جامعه اقتصادی افریقا». «اِکوواس» (ECOWAS)

 

rahetudeh.com/rahetude/2012/02novembre/1/afric.html

 

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 946  -  16 آبان 1403                                اشتراک گذاری:

بازگشت