امید به تحولات هنوز بر نا امیدی غلبه دارد |
از جمله مسائل مهمی كه باید درباره آن بحث كرد، مسئله شكست یا عدم شكست انقلاب و نبرد "كه بر كه" در انقلاب ایران است. این مسئله، یعنی شكست انقلاب و بسته شدن دفتر آن تز و تحلیلی است كه پایه گذاران واقعی آن، در ابتدا نیروهای ماوارء چپ بودند و حالا از سر شوخی تاریخ در راس همه آنها جناح راست مهاجر و وابستگان سیاسی آن قرار دارند. همان ها كه باید در این روزها، نگران حمایت عملی آنها با حمله اسرائیل و امریکا به ایران بود. باید گفت: مسئله ایجاد مناسبات نوین تولیدی یك روند بسیار طولانی است، كه ممكن است دهها سال بطول بیانجامد. این مسئله اصلی، مقدم و تعیین كننده شكست یا پیروزی انقلاب در یك مرحله مشخص نمیتواند تلقی شود. مسإله اصلی هر انقلاب، مسئله قدرت است و تا زمانی كه نبرد برای قدرت میان طبقات مختلف اجتماعی (و نه فراكسیون های مختلف یك طبقه واحد) در سطح حاكمیت ادامه دارد و طبقه واژگون شده بر اثر انقلاب نتوانسته است حاكمیت مجدد خود را برقرار كند، نمیتوان از شكست قطعی انقلاب سخن گفت. و این درست همان نگرانی ما در شرایط كنونی است، كه اگر تحقق یابد، برخلاف همه خوش باوری هایی كه دامن زده می شود، عمیقا به ضرر توده مردم ایران است و فاجعه متلاشی شدن ایران را در پی خواهد داشت. این درست است كه انقلاب بهمن نتوانست و هنوز نتوانسته است و در شرایط حاكمیت راست گرایان هرگز نخواهد توانست "مناسبات نوین تولیدی را در جامعه استقرار دهد"، و دلیل این ناكامی هم آن بوده است كه كشور ما در سال های پس از انقلاب، برای یك دوره طولانی در بن بست "راه رشد" قرار دارد. بن بستی كه مسئولیت آن به تمامی به عهده نیروهای راستگرا و ارتجاعی است، كه با قرار گرفتن در مقابل انقلاب و آرمان های استقلال و آزادی و عدالت اجتماعی و تبدیل كردن خواست های اصیل توده های انقلابی به جنگ مذهبی و غیرمذهبی، با حجاب و بی حجاب، مکتبی و غیر مکتی جامعه ما را در مسیر یك مبارزه انحرافی و فرسایشی قرار داده و سد راه تحقق یك رشد مستقل دمكراتیك را موجب شده است. ما معتقدیم، راهی كه مجموعه نیروهای راستگرا در كشورمان در پیش گرفته، راه سرمایهداری وابسته است و اگر پیشروی این راه هر چه سریع تر سد نگردد و باز هم بیش از این تثبیت شود و بطور مطلق حاكمیت یابد، بمعنی شكست کامل و واقعی مردم است. فعلا تا آن زمان ج. ا. یك نظام ضد انقلاب مطلق نیست، زیرا از یك سو سران راستگرای حاكم بر ج. ا. ناچارند بنام انقلاب حكومت كنند و لذا تمام فشارها و محدودیت هائی كه یك انقلاب بر آنها تحمیل میكند را بپذیرند و این به معنای آن است، كه سرمایهداری وابسته و پایگاه طبقاتی آنان در جامعه هنوز آنچنان نیرومند نیست كه بتوانند تنها به آن متكی شوند و آشكارا و رو در رو با توده های انقلابی قرار گیرند و نیز به معنای آن است، كه نیروهای هوادار تحولات صرف نظر از حضور و یا عدم حضور علنی در جامعه و حكومت، بطور غیرمستقیم در حاكمیت نفوذ میكنند، از شتاب سازش با ضد انقلاب می كاهند و مهر و نشان خود را بطور جدی بر رویدادهای كشور باقی می گذارند. از سوی دیگر، جدا از این حضور غیرمستقیم، هنوز در جمهوری اسلامی و در بدنه آن نیروهای انقلابی وابسته به توده ها بطور مستقیم نیز حضور دارند و به مبارزه و مقاومت ادامه می دهند.
تلگرام راه توده:
|