دو جبهه بندی در داخل و خارج از ایران |
تحولات ایران نشان می دهد که جبهه ها و نیروهایی که در کنار، یا رویاروی همدیگر تشکیل می شوند عملا دیگر ربطی به درون و بیرون کشور یا اپوزیسیون و غیراپوزیسیون، یا چپ و غیرچپ ندارد، بلکه در حول دو جریان واپسگرایانه و تحول خواهانه در حال شکل گیری هستند. ما در انتخابات اخیر ریاست جمهوری تقریبا شاهد همین مسئله بودیم. در ضمن کسانی در راست ترین بخش این طیف اساسا معتقد نیستند که باید نوک تیز حمله را متوجه راستگرایان مرتجع حاکم کرد . این قبیل جریان ها از شکست هر نوع اصلاح و تحول و بهبود اوضاع و وضعیت کشور و مردم یا مثلا پیروزی امثال جلیلی چه نفعی می برند؟ از نگاه آنها هر نوع اصلاح و تحولی در جمهوری اسلامی باید شکست بخورد تا سرانجام ثابت شود که مردم ایران آن زمان که در انقلاب 57 شرکت کردند شعور نداشتند، یا بقولی "توده بی مغز" بوده اند. روشن است که چنین تعبیری از انقلاب 57 جز دفاع شرمگینانه از سلطنت نیست. برای نمونه می نویسند "میخواهیم براین نظر تاکید کنیم که انقلاب 57 از آن زمان که می شد آن را با نام انقلاب توصیف کرد، اسلامی و واپسگرایانه بود، از آغاز در کام ملایان بود نه اینکه بعدا ملا خور شده باشد. به بیان دیگر، در وهله نخست، خود انقلابی که کشور ما را از چاله به چاه انداخت اشکال داشت نه فقط روندهای بعدی آن." (احمدی از رهبران فدائی و سپس جمهوریخواهان) اگر پذیرفتیم که انقلاب ایران واپسگرایانه بوده، یعنی اینکه حکومت پس از انقلاب حق همین نیروهای اسلامی واپسگراست. یعنی آن جریان اسلامی که حق و مشروعیت حکومتی دارد همان جریان اسلامی واپسگراست نه جریان اسلامی اصلاح طلب و تحول خواه. دارندگان چنین نظراتی نباید بخاطر نتیجه انتخابات اخیر همان اندازه عزادار می شدند که جناح راست جمهوری اسلامی شد؟ واقعیت آن است که تجربه دوران انقلاب و سپس تجربه دوران اصلاحات و اکنون تجربه انتخابات ریاست جمهوی نشان می دهد که "واپسگرایی" در جای دیگریست و اکنون یک حلقه واپسگرایانه شکل گرفته، مرکب از نیروهای راستگرا در جمهوری اسلامی، سلطت طلبان و بالاخره چپ نمایان سابق و سلطنت طلبان شرمگین امروز است. این حلقه با تمام نیرو و امکاناتی که در اختیار دارد دربرابر هر تحول مثبت در جامعه ایران مقاومت می کند. سه جریانی که این حلقه را تشکیل داده اند تفسیر یکسان و مشابهی از انقلاب بهمن دارند. منافع این سه جریان به شکلی عجیب ولی قانونمند به هم گره خورده است. اگر جناح راست حاکم ضعیف شود دو جریان دیگر سلطنت طلبان و چپ نماهای سلطنت طلب شده شرمگین و غیرشرمگین باید پس از سی سال بساط خود را جمع کنند و همین اندک خواننده و هواداری را هم که دارند از دست بدهند. اگر بساط این دو ضعیف شود جناح راست نه بهانه ای برای ماندن بر سر قدرت دارد و نه نیروهایی که از بیرون در این زمینه به یاری او بیایند و ضرورت قدرت حکومتی راست را تئوریزه کنند و مشروعیت آن را به انقلاب مردم وصل کنند. در برابر این حلقه بسته واپسگرایانه که امکانات و قدرت بی اندازه ای در درون و بیرون کشور در دست خود جمع کرده است یک جنبش وسیع تحول خواهانه هم شکل گرفته مرکب از انقلابیون مسلمان طرفداران اصلاح و تحول در جمهوری اسلامی را در کنار چپ مدافع انقلاب تشکیل داده اند. جریان های تشکیل دهنده این جنبش تفسیر مثبتی از انقلاب بهمن دارند و مبارزه می کنند و امیدوارند که این انقلاب بتواند در نهایت زندگی بهتری را برای مردم کشور ما بوجود آورد. دفاع مشترک آنان از تحول مثبت اوضاع از همینجا ناشی می شود. نیروهایی هم البته در این وسط وجود دارند که یک پا در آن حلقه و یک پا در دیگری دارند و منتظرند ببینند نتیجه اوضاع چه می شود. انتخابات اخیر ریاست جمهوری بنظر ما گام مهمی در روشن شدن این صف بندی خواهد بود.
تلگرام راه توده:
|